نقد سریال زخم کاری: بازگشت – عواقب پیشی گرفتن از منبع اقتباس
هیچِ هیچِ هیچ
فصل دوم سریال زخم کاری با نام زخم کاری: بازگشت چند هفتهای است که از فیلیمو در حال انتشار است و مانند فصل اول آشفتگیها و درگیریهای یک خانواده تشنه قدرت برای داشتن دست بالا را دنبال میکند با این حال روند داستان با فصل اول تفاوت فاحشی دارد و آشفتگی روایی، پیرنگ داستانی ضعیف و بازیهای ناهمگون اصلیترین نکاتی است که در سکانس به سکانس اثر تازه مهدویان به چشم میخورد.
- معرفی و نقد مسابقهی چیدمانه ؛ برنامهای با ادعای نو بودن
- معرفی و نقد سریال پسران – دنیای تاریک ابرقهرمانهایی با هویت دوگانه
پیش از نقد فصل دوم زخم کاری، به گذشته بازمیگردیم و نگاهی به فصل اول میاندازیم. محمد حسین مهدویان که آثار سینمایی مطرحی مثل «ماجرای نیمروز»، «ایستاده در غبار» و «درخت گردو» را در کارنامه دارد دو سال پیش وارد شبکه نمایش خانگی شد و «زخم کاری» را برای فیلیمو ساخت؛ سریالی که خیلی زود به یکی از پربینندهترین محتواهای اختصاصی این پلتفرم تبدیل شد و مخاطبان زیادی را برای خودش دست پا کرد. «زخم کاری» از کتاب «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینی زاد اقتباس شده که برداشت آزادی از نمایشنامه «مکبث» ویلیام شکسپیر بود.
محمود حسینی زاد در رمان «بیست زخم کاری» داستان خانواده متمول و نوکیسهای به نام ریزآبادی را دنبال میکرد که با زد و بند و فساد در بدنه قدرت جایی برای خودشان دست و پا میکنند اما به مرور زمان عطش قدرت در آنها به اندازهای زیاد میشود که حتی به اعضای خانواده هم رحم نمیکنند و هر کاری برای زمین زدن یکدیگر انجام میدهند. شخصیت اصلی این رمان مردی به نام مالک است که در حقیقت از شخصیت مکبث اقتباس شده و به تحریک همسرش سمیرا که او هم شمایی از لیدی مکبث معروف است، اعضای خاندانش را برای رسیدن به قدرت حذف میکند.
فیلیمو – تماشای فیلم و سریال
حجم:۲۱.۲ مگابایت
محمد حسین مهدویان در قسمتهای ابتدایی فصل یک تقریبا اقتباس بینقصی از رمان «بیست زخم کاری» داشت و نوید ساخت یک اثر اقتباسی درجه یک را میداد اما ناگهان سریال از مسیر اصلیاش خارج شد و مهدویان به عنوان یک کارگردان مولف تصمیم گرفت فرمان را به دست بگیرد و بدون توجه به پیشینه شخصیتها، آنها را به ناکجاآباد هدایت کند. در حقیقت نقطه ضعف اصلی فصل اول «زخم کاری» وقتی خودش را نشان داد که مهدویان از منبع اصلی اقتباس پیشی گرفت و سلیقه شخصیاش را بیش از حد وارد بازی کرد.
در این که یک کارگردان اجازه دارد یک اثر ادبی را از زاویه خودش ببیند و آنطور که دوست دارد به آن نزدیک شود، هیچ شکی نیست اما مشکل اساسی این است که در این روند روح کتاب حسینی زاد آسیب زیادی دید. مثلا از نقاط ضعف فصل اول میتوان به رابطه خام و دم دستی میثم (مرتضی امینی تبار) و مائده (سارا حاتمی) و ظهور و سقوط ناگهانی منصوره (هانیه توسلی) اشاره کرد که هر دو زاییده ذهن مهدویان بودند و در منبع اقتباس خبری از آنها نبود. تفاوتهای فاحش کتاب و سریال با اعتراض حسینی زاد هم مواجه شد و این نویسنده اذعان داشت مهدویان درونمایه داستان که درباره روابط و زد و بندهای سیاسی بود را به نزاعی خانوادگی تنزل داده. در هر صورت فصل اول به دلیل عملکرد خوب جواد عزتی در نقش مالک و رعنا آزادی ور در نقش سمیرا و پیچشهای داستانی و غافلگیریهای منطقی که از کتاب سرچشمه میگرفت تا حد زیادی موفق عمل کرد و همین موفقیت زمینهساز ساخت فصل دوم شد.
* هشدار: در ادامه مطلب بخشی از داستان سریال «زخم کاری: بازگشت» اسپویل میشود.
سوال اساسی که بعد از شنیدن خبر ساخت فصل دوم در ذهن بسیاری از مخاطبان مطرح شد این بود که با وجود پایان یافتن کتاب «بیست زخم کاری»، مرگ شخصیت اصلی و عدم تمایل نویسنده کتاب به همکاری با مهدویان برای نگارش ادامه داستان، سریال به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ معمایی که پس از انتشار قسمت اول حل و مشخص شد جناب کارگردان این بار تصمیم گرفته مستقل از منبع اقتباس پیش برود و یکی دیگر از نمایشنامههای شکسپیر یعنی «هملت» را دستمایه قرار دهد اما اشتباه استراتژیک مهدویان این بود که اگرچه «بیست زخم کاری» در اصل برداشت آزادی از «مکبث» است اما این زاویه نگاه حسینی زاد بود که آن را به اثری متفاوت و مستقل تبدیل کرده بود، اتفاقی که در فصل دوم «زخم کاری» نمیافتد.
مخاطبان از همان قسمت اول متوجه میشوند که شخصیت مالک (جواد عزتی) در اتفاقی جان اسنو وار زنده است و احتمالا قرار است برای انتقام از هر کسی که در مرگ ساختگیاش دست داشته، بازگردد. با این حال این چرخش در دل داستانی که ادعای رئال بودن دارد به اندازهای غیرمنطقی و خام است که به هیچ روشی هضم نمیشود. به نظر میرسد مهدویان در این مورد خاص گوشه چشمی به آثاری مثل «بازی تاج و تخت» و زنده شدن ناگهانی جان اسنو داشته، با این حال در آن مورد خاص پای سحر و جادو در میان بود که با توجه به فضای کلی داستان جرج آر. آر. مارتین کاملا منطقی بود اما در عوض این جا مالکی را داریم که دهها زخم کاری بر پیکر دارد و از صبح تا شب در تابوتی زیر خروارها خاک دفن شده و در نهایت هم خودش لوکیشنش را برای دستمالچی (سید جواد هاشمی) میفرستد و به شکل کاملا معجزهآسایی نجات مییابد!
در هر صورت زنده ماندن مالک هرچقدر هم غیرمنطقی و محیرالعقول باشد تنها برگ برنده مهدویان برای ادامه داستان است اما در نهایت ناباوری حتی با این برگ برنده هم خوب بازی نمیکند و بعد از گذشت شش قسمت، حضور جواد عزتی به چند سکانس خلاصه شده که در آنها هم هیچ خبری از زیرکی و اقتدار مالک نیست و در عوض با شمایل فروپاشیده مردی از گور بازگشته طرفیم که گویا به جز درست کردن لگو و گریه کردن کار دیگری را از پیش نمیبرد.
در دوران غیبت مالک حداقل انتظار میرفت شخصیت کاریزماتیک دیگری به مخاطبان معرفی شود که بخشی از بار داستان آشفته مهدویان را به دوش بکشد اما در عوض همان کاراکترهای تکراری فصل گذشته را داریم و شخصیتهای تازهای هم که به داستان اضافه شدند فاقد کاریزمای کافی برای پیشبرد قصه خونبار ریزآبادیها هستند. کامبیز دیرباز در نقش طلوعی علیرغم تلاش برای به تصویر کشیدن پدرخواندهای مقتدر، موفق عمل نمی کند و شخصیت طلوعی حداقل تا این جای کار نه کاریزماتیک به نظر میرسد و نه ترسناک. در سمت دیگر مهران غفوریان را داریم که در«قورباغه» هومن سیدی نشان داد که پتانسیل کافی برای ایفای نقشهای جدی را دارد اما شفاعتِ زخم کاری شمای کاریکاتور گونهای از سرسپردهای است که مخوفترین و کثیفترین دستورات اربابش را به سرانجام میرساند. وضعیت الناز ملک در نقش سیما و نگار نیکدل در نقش شیدا هم که مشخص است و کپی دم دستی از سمیرا و مائده فصل اول هستند.
از شخصیتهای فصل اول سریال، سمیرا با بازی رعنا آزادی ور و میثم با بازی مرتضی امینی تبار بیشتر بار داستان را بر دوش میکشند. سمیرا که این بار هم همان فم فتال افراطی قبلی است و گویی اتفاقات شومی مثل مرگ همسر و فرزندش ذرهای هم رویش تاثیر نگذاشته و استبداد بیمارگونهاش حتی بیش از پیش شده؛ ویژگی که یکی از نقاط قوت فصل اول بود اما حالا به اندازهای قابل پیشبینی شده که عملا روی اعصاب مخاطب راه میرود و در بسیاری از سکانسها انتظار کتک کاریهای سمیرا را داریم. در این میان اما مرتضی امینی تبار به مراتب عملکرد بهتری نسبت به فصل اول دارد با این حال هنوز برای ایفای نقش میثم کم تجربه است و نمیتواند به تنهایی بار آشفته بازار مهدویان را به دوش بکشد.
«زخم کاری: بازگشت» با وجود گذشت شش قسمت هنوز بر تکرار دم دستی ایدههای فصل اول متکی است و حتی شخصیتهای تازه هم کپی ناشیانهای از همانهایی هستند که پیشتر هم دیده بودیم. اقتباس از «هملت» هم فعلا به کابوسهای میثم و درگیریهایش با طلوعی خلاصه شده. تنها روزنه امید برای خروج از این اوضاع و احوال بازگشت کاراکتر مالک به بطن داستان و رویارویی خونبارش با طلوعی است که هنوز خبری از آن نیست و اگر این روند ادامه پیدا کند، سریال حتی از حوصله صبورترین مخاطبان هم خارج میشود.
در نهایت «زخم کاری: بازگشت» تا همین جا هم به قول طلوعی یک «هیچِ هیچِ هیچ» بزرگ است و ثابت کرده جلو زدن از منبع اقتباس نتیجه خوبی ندارد، فرقی نمیکند با فصل هشتم «بازی تاج و تخت» طرف باشیم یا تازهترین اثر محمد حسین مهدویان!