داستان اسباب بازی ترسناک

انیمیشن داستان اسباب بازی ترسناک ۲۰۱۳ Toy Story of Terror


پخش آنلاین
ژانر:انیمیشن
امتیاز IMDb:۷.۵
دوبله:دارد
سال ساخت:۲۰۱۳
مدت زمان:۲۱ دقیقه
کشور:آمریکا
رده سنی:۱۳+

۸۵٪
این فیلم را دوست داشتند ۱,۰۰۷ نفر
وودی و باند در یک متل کنار جاده نگه داشته می شوند و اعضای گروه شروع به ناپدید شدن می کنند. وودی قصد دارد به ته راز برسد.
بانی و مامانش شب ها زیر باران به سمت خانه او رانندگی می کنند. Woody، Buzz Lightyear، Jessie، Mr. Potato Head، Rex، Mr. Pricklepants و Trixie در حال تماشای یک فیلم خون آشام سفید روی یک پخش کننده DVD قابل حمل در صندوق عقب ماشین هستند. لاستیک ماشین پنچر می‌شود و باند را مجبور می‌کند شب را در متل Sleep Well بگذرانند. آن شب، اسباب‌بازی‌ها کوله‌پشتی را برای کاوش در اتاق متل ترک می‌کنند. اما، آنها گرفته می شوند. جسی که از تاریکی می‌ترسد، با کامبت کارل ملاقات می‌کند و سعی می‌کند به خانه صاحبش بیلی برود. آقای جونز، ایگوانا، پس از دستگیری کارل و جسی، مشخص شد که اسباب‌بازی‌ها را می‌گیرد. سپس آقای جونز اسباب‌بازی‌ها را برای صاحبش، مدیر چاه خواب، ران، می‌آورد. رون از اسباب بازی ها عکس می گیرد و آنها را برای فروش در eBid قرار می دهد. جسی دوباره با دوستانش و کارل متحد می شود و با دوستانش ملاقات می کند. آنها سعی می کنند از کابینه فرار کنند، اما t. یک نفر وودی را می‌خرد و او جعبه می‌شود. سپس، جسی فروخته می‌شود، اما مرد یدک‌کش می‌آید تا لاستیک ماشین را تعمیر کند، بنابراین جسی سوار جعبه می‌شود. هنگامی که وودی توسط خانم تحویل‌دهنده گرفته می‌شود، کارل به جسی پیشنهاد می‌کند که داخل جعبه شود. در ابتدا می ترسد، اما با تشویق کارل، با این طرح موافقت می کند. برخلاف همه شانس ها، او وودی را آزاد می کند و آنها دوباره به داخل می روند. جسی با کمک بازوی مستر سیب زمینی (که آقای جونز قبلاً به آن دست یافته بود) پرده ی دفتر را پس می زند و اسباب بازی ها را برای بانی و مادرش آشکار می کند. اسباب بازی ها را پس می گیرند و در صندوق عقب ماشین همه از جسی برای نجات آنها تعریف می کنند. در طول اعتبار، کارل و اسباب بازی های دیگر سوار یک کامیون پست می شوند تا به خانه بیلی برسند. پلیس (احتمالاً توسط مامان فراخوانده شده است) برای دستگیری رون به دلیل دزدیدن اسباب بازی ها آمده است. ران فرار می کند، ماشین پلیس را می دزدد و آن را به تابلوی هتل می زند. سرنوشت او نشان داده نمی شود.