فیلم شکست ناپذیر Invictus 2009
پخش آنلاین
ژانر: | اکشن |
امتیاز IMDb: | ۷.۳ |
دوبله: | ندارد |
سال ساخت: | ۲۰۰۹ |
مدت زمان: | ۱۳۰ دقیقه |
کشور: | آمریکا |
رده سنی: | ۱۳+ |
نلسون ماندلا، در اولین دوره ریاست جمهوری خود به عنوان رئیس جمهور آفریقای جنوبی، یک سرمایه گذاری منحصر به فرد را برای متحد کردن سرزمین پاره پاره آغاز می کند: تیم ملی راگبی را در ماموریتی برای بردن جام جهانی راگبی 1995 به خدمت بگیرد.
Invictus با آزادی نلسون ماندلا (مورگان فریمن) از زندان در سال 1990 آغاز می شود. پس از نزدیک به 26 سال زندانی شدن در جزیره روبن به دلیل برنامه ریزی اقدامات خرابکارانه علیه دولت آفریقای جنوبی، آزادی همچنین نشان دهنده چیزی است که به زودی به پایان آپارتاید تبدیل می شود. آفریقای جنوبی. انتخابات جدیدی برگزار می شود که ماندلا به راحتی پیروز می شود. او برای سوگند خود سخنرانی می کند و متعهد می شود که مردم آفریقای جنوبی را متحد کند. شکاف کنونی تا حد زیادی بین افریکانرها (آفریقای جنوبی سفیدپوست که در قرن هفدهم از اروپا آمده بودند) و قبایل مختلف سیاه پوست که بزرگترین آنها شامل زولو، خوسا و باپدی هستند، تقسیم شده است. تأثیرات پیروزی برای بسیاری از جمعیت سیاهپوست آفریقای جنوبی باعث شادی میشود، در حالی که آفریقاییها و زولوهای سفیدپوست احساس میکنند که کشور را دوباره از دست دادهاند. این با اسکادران ماشینهایی که ماندلا را در جادهای حمل میکنند، مشخص میشود، بچههای سیاهپوست بیچاره در حال فوتبال در یک طرف، آفریقاییهای سفیدپوست در حال بازی راگبی از طرف دیگر. مربی تیم ملی، اسپرینگباکس، به تیمش میگوید که این روز را به خاطر بسپارند، زیرا روزی است که کشور به سراغ رئیس امنیتی جیسون شابالالا (تونی کگوروگه) رفت، از ماندلا در مورد تیم درخواست میکند. او از پرسنل بیشتری برای تامین امنیت رئیس جمهور درخواست می کند، تیم فعلی از چهار سیاه پوست تشکیل شده است. پاسخ این است که چهار عضو سابق شاخه ویژه سفیدپوست به رهبری اتین فایدر (جولیان لوئیس) را استخدام کند. در جلسه اول، آنها به دلیل مسائل نژادی نشسته با هم درگیر می شوند، اما مجبور می شوند اختلافات خود را حل کنند. تشابالالا به کارگران سیاه پوست خود به ویژه لینگا مونسامی (پاتریک موفوکنگ) می گوید که در حین کار با یکدیگر، سفیدپوستان را با دقت تماشا خواهند کرد. با نگرانی از اینکه ماندلا آنها را اخراج کند، آنها شروع به جمعآوری وسایل خود میکنند و منتظر چیزی هستند که تصور میکنند اجتنابناپذیر است. ماندلا با دیدن این موضوع کنفرانسی برگزار میکند و یک سخنرانی بداهه انجام میدهد که در آن به کارکنان خود اطلاع میدهد که شلیک نمیکند. هر کسی که قبلاً برای رژیم قدیمی کار می کرد و اینکه باید با هم برای ترویج برابری نژادی در سراسر آفریقای جنوبی کار کند. این سخنرانی بدون هیچ مخالفی به خوبی انجام می شود. ماندلا به زودی آفتاب گرفتن را آغاز می کند. e با همراهی دو پرسنل امنیتی راه می رود. در حالی که در خیابان ها قدم می زدید، یک ون آبی رنگ که در حین سرعت زیاد پیچ می خورد، به سمت ماندلا می آید. در حالی که امنیت از حمله می ترسد، فقط یک مرد است که روزنامه ها را تحویل می دهد. ما به زودی با فرانسوا پینار (مت دیمون) کاپیتان فعلی تیم راگبی Springboks آفریقای جنوبی آشنا می شویم که از سفیدپوستان تشکیل شده است به جز یک عضو سیاهپوست به نام چستر، که بازی آینده را از دست می دهد. بازی به دلیل آسیب دیدگی همسترینگ برای بسیاری از سیاهپوستان آفریقای جنوبی، نام، لوگو و رنگهای اسپرینگبوک نشاندهنده تاریخ تاریک و بیعدالتی نژادی ادراک شده آپارتاید است و بنابراین از حمایت از آنها خودداری میکنند و در عوض زمانی که اسپرینگبوکها را بازی میکنند، ریشه انگلستان را میگیرند. کمتر از یک سال مانده به جام جهانی راگبی در سال 1995 (که آفریقای جنوبی میزبان آن است)، اسپرینگ باکس بازیهای بیشتری را از دست میدهد تا برد، و انتظار میرود که در اوایل مسابقات به استرالیا ببازند. (در حالی که کاپیتان فرانسوا هنوز باقی مانده است) ماندلا شروع می کند به این فکر می کند که چگونه آفریقای جنوبی را متحد می کند و اختلافات آنها را کنار می گذارد و راگبی را وسیله ای برای انجام این کار می داند. از آنجایی که بیشتر آفریقاییها میترسند هویت خود را از دست بدهند، ماندلا قصد دارد با حفظ نام اسپرینگبوک (مخالفت با رای وحدت رویه اسپورتها برای تغییر نام تیم به پروتئاس) و استفاده از جام جهانی آینده به عنوان نمونهای برای غلبه بر گذشته آپارتاید جنوب، آنها را متحد کند. ماندلا شخصاً برای تغییر نظر به کمیسیون میرود و میگوید که با حفظ نام رنگهای سابق خود، میتوانند با آفریقاییها ارتباط برقرار کنند، زیرا معتقدند ماندلا قصد دارد آفریقای جنوبی را از حضور آنها خلاص کند. این موضوع به خوبی با کمیسیون پیش میرود و ماندلا تا زمانی که او را ترک میکند، تنها 13 رای برای پیشنهاد خود کسب کرده است. با این حال، او این را پیشرفت میداند، زیرا این رایها برای حفظ نام Springboks کافی بود. دستیار او، برندا مازیبوکو (آدجوآ آندو) با او مخالف است و آرزو میکند ماندلا به مسائل مهمتری از راگبی توجه میکند، احساسی که دیگران در دولت نیز به اشتراک میگذارند. با این وجود، ماندلا برنامههای خودش را پیش میبرد، که شامل دعوت از فرانسوا به چای میشود. یک آفریقایی در تیم امنیتی از فرانسوا میپرسد که اسپرینگباکها امسال چگونه خواهند بود. علیرغم اینکه فرانسوا قول داده است که بهترین کار خود را انجام خواهد داد، افریکانر تصمیم می گیرد که مطلقاً هیچ شانسی ندارند و به بقیه اعضای تیم می گوید. ماندلا در داخل دفترش با فرانسوا در مورد الهام گرفتن و نحوه ایجاد انگیزه تحت فشار شدید صحبت می کند. او شعری را ذکر میکند که روحیهاش را در زمانی که زندانی بود حفظ کرد و فرانسوا به او میگوید که میفهمد و آهنگ خاصی را ذکر میکند که تیم قبل از هر مسابقه میخواند. ماندلا در حالی که مستقیماً از فرانسوا سؤال نمی کند، اشاره می کند که یک برد برای تیم آنها در جام حذفی می تواند پیامدهای بزرگی برای آفریقای جنوبی با اتحاد آفریقای جنوبی و سایر قبایل تشکیل دهنده آفریقای جنوبی داشته باشد. فرانسوا در تلاش برای انتقال پیام خود، نسخه هایی را به تیم خود می دهد. از سرود ملی آفریقای جنوبی، به آنها می گوید که آنها مانند گذشته کلمات را زیر لب زیر و رو نمی کنند، بلکه در واقع آن را یاد می گیرند و به درستی می خوانند. اکثر اعضای تیم نسخه های خود را مچاله می کنند و می گویند که علاقه ای ندارند. فرانسوا رد می کند و می گوید اختیاری است. با این حال، ماندلا به آنها دستور داده است که گاه به گاه از برنامه تمرینی سخت خود استراحت کنند، به شهرستان ها بروند و راگبی را به بومیان آموزش دهند. در ابتدا، چستر (مک نیل هندریکس) تنها بازیکن سیاهپوست، توسط بچههای شهر جمع میشود، اما به زودی کل تیم به نسل جدیدی کمک میکنند تا راگبی را یاد بگیرند و غرور ملی را بدون توجه به اصل و نسبشان القا کنند. فرانسوا به تیم خود یادآوری می کند که زندگی و بازی مستلزم تغییر دائمی است و تیم آنها هیچ تفاوتی ندارد. ماندلا بیرون از خانه اش بیهوش پیدا می شود. در حالی که دکتر او دستور استراحت کامل در رختخواب را برای حفظ انرژی خود می دهد، مری برنامه خود را باز نگه می دارد تا بتواند راگبی را دنبال کند. این مسابقات به زودی آغاز می شود و Springboks با برتری بر استرالیا همه را شگفت زده می کند. آنها به دویدن صبحگاهی ادامه میدهند و با پیروزی در بازیهای بیشتر، حمایت همه آفریقای جنوبی از آنها همچنان افزایش مییابد و در مسابقات به پیشروی خود ادامه میدهند. پس از یک مسابقه، فرانسوا اعلام می کند که آنها نیاز به استراحت دارند و به جزیره روبن می روند، جایی که ماندلا در آنجا برگزار شد. فرانسوا که در داخل سلول قبلی ایستاده است، از دیدن این که چقدر کوچک است (به سختی بازوهایش را می پوشاند) با ملحفه ای روی زمین برای خوابیدن، وحشت زده می شود. از طریق صدا، شعری که ماندلا قبلاً برای فرانسوا ذکر شد، خوانده میشود، در حالی که تیم نگاه میکند که زندانیان به عنوان بخشی از کارشان در حین زندان، سنگهایی را شکستند. روز آخر قبل از مسابقه، اسپرینگباکسها دوباره صبح زود در حال دویدن هستند. این بار سفیدپوستان و سیاه پوستان آفریقای جنوبی به آنها ملحق می شوند که آنها را برای پیروزی تشویق می کنند. قبل از بازی، تیم امنیتی مضطرب است، زیرا این پرخطرترین چیزی خواهد بود که ماندلا از زمان روی کار آمدن خود داشته است. تیراندازان اضافی روی سقف های مجاور موقعیت می گیرند در حالی که بقیه نیروهای امنیتی در داخل استادیوم پست می گیرند. یک جت 747 که کاپیتان آن (دیوید دوکاس) مسئولیت کامل اقدامات خود را به کاپیتان (گرنت سوانبی) اعلام می کند (بنابراین مردم را به این باور می رساند که او ممکن است یک حمله تروریستی انجام دهد) جت را در ارتفاع پایین بر فراز استادیوم به پرواز در می آورد و عبارت "Go Springboks" را نشان می دهد. زیر نقاشی شده تماشاگران با تشویق به هوا میروند. مسابقه نهایی بین تیمهای شکستنخورده نیوزیلند آل بلکس و اسپرینگباکس برگزار میشود که 000 هوادار برای تماشای آن در ورزشگاه حاضر شدهاند. مصدومیت بالاخره التیام یافت و برای بازی برطرف شد. NZ اکثراً تیمهای دیگر را در مسابقات تا کنون حذف کرده است و نزدیکترین امتیاز با 20 امتیاز کسب شده است. اگرچه شانس به نفع S.A است، اما آنها تصمیم می گیرند بهترین کار خود را انجام دهند. بازی در تمام طول بازی مساوی می ماند و به عقب و جلو می رود، آفریقای جنوبی عمدتاً هر زمان که N.Z بازی می کند. ضربه زدن به گل برای سه امتیاز. در پایان، S.A می تواند با پایان یافتن ساعت، نیوزیلند را با سه امتیاز پیشی بگیرد. آفریقای جنوبی 12 برنده شد. پس از اهدای جام، خیابان های آفریقای جنوبی به وجد آمده است، با آفریقای جنوبی از هر اجدادی که اسپرینگ باکس ها را در جشن تشویق می کنند. تیم امنیتی دیده می شود که سعی می کند با کم شانسی از میان جمعیت عبور کند، اما ماندلا می گوید که نیازی به عجله نیست. غرور ملی آنها، حداقل در حال حاضر، به نظر می رسد تا حدودی از نظر خودشان احیا شده است، نه به بقیه جهان. فیلم با خواندن پایانی شعر، Invictus (که لاتین است، به معنای «تسخیر ناشده» به پایان میرسد. از شبی که مرا میپوشاند، سیاه چون گودالی از قطبی به قطب دیگر، از هر خدایی که باشد برای روح تسخیر ناپذیرم سپاسگزارم. در چنگال افتادن اوضاع، نه بریده ام و نه با صدای بلند فریاد زده ام، در زیر ضربات شانس، سرم خونی است، اما خم نشده است. فراتر از این مکان خشم و اشک، جز وحشت سایه می نشیند، و با این حال تهدید سال ها را می یابد. و من را نترس خواهد یافت. مهم نیست دروازه چقدر تنگ است، طومار چقدر مشمول مجازات است، من ارباب سرنوشت خود هستم: من فرمانده روحم هستم.
Invictus با آزادی نلسون ماندلا (مورگان فریمن) از زندان در سال 1990 آغاز می شود. پس از نزدیک به 26 سال زندانی شدن در جزیره روبن به دلیل برنامه ریزی اقدامات خرابکارانه علیه دولت آفریقای جنوبی، آزادی همچنین نشان دهنده چیزی است که به زودی به پایان آپارتاید تبدیل می شود. آفریقای جنوبی. انتخابات جدیدی برگزار می شود که ماندلا به راحتی پیروز می شود. او برای سوگند خود سخنرانی می کند و متعهد می شود که مردم آفریقای جنوبی را متحد کند. شکاف کنونی تا حد زیادی بین افریکانرها (آفریقای جنوبی سفیدپوست که در قرن هفدهم از اروپا آمده بودند) و قبایل مختلف سیاه پوست که بزرگترین آنها شامل زولو، خوسا و باپدی هستند، تقسیم شده است. تأثیرات پیروزی برای بسیاری از جمعیت سیاهپوست آفریقای جنوبی باعث شادی میشود، در حالی که آفریقاییها و زولوهای سفیدپوست احساس میکنند که کشور را دوباره از دست دادهاند. این با اسکادران ماشینهایی که ماندلا را در جادهای حمل میکنند، مشخص میشود، بچههای سیاهپوست بیچاره در حال فوتبال در یک طرف، آفریقاییهای سفیدپوست در حال بازی راگبی از طرف دیگر. مربی تیم ملی، اسپرینگباکس، به تیمش میگوید که این روز را به خاطر بسپارند، زیرا روزی است که کشور به سراغ رئیس امنیتی جیسون شابالالا (تونی کگوروگه) رفت، از ماندلا در مورد تیم درخواست میکند. او از پرسنل بیشتری برای تامین امنیت رئیس جمهور درخواست می کند، تیم فعلی از چهار سیاه پوست تشکیل شده است. پاسخ این است که چهار عضو سابق شاخه ویژه سفیدپوست به رهبری اتین فایدر (جولیان لوئیس) را استخدام کند. در جلسه اول، آنها به دلیل مسائل نژادی نشسته با هم درگیر می شوند، اما مجبور می شوند اختلافات خود را حل کنند. تشابالالا به کارگران سیاه پوست خود به ویژه لینگا مونسامی (پاتریک موفوکنگ) می گوید که در حین کار با یکدیگر، سفیدپوستان را با دقت تماشا خواهند کرد. با نگرانی از اینکه ماندلا آنها را اخراج کند، آنها شروع به جمعآوری وسایل خود میکنند و منتظر چیزی هستند که تصور میکنند اجتنابناپذیر است. ماندلا با دیدن این موضوع کنفرانسی برگزار میکند و یک سخنرانی بداهه انجام میدهد که در آن به کارکنان خود اطلاع میدهد که شلیک نمیکند. هر کسی که قبلاً برای رژیم قدیمی کار می کرد و اینکه باید با هم برای ترویج برابری نژادی در سراسر آفریقای جنوبی کار کند. این سخنرانی بدون هیچ مخالفی به خوبی انجام می شود. ماندلا به زودی آفتاب گرفتن را آغاز می کند. e با همراهی دو پرسنل امنیتی راه می رود. در حالی که در خیابان ها قدم می زدید، یک ون آبی رنگ که در حین سرعت زیاد پیچ می خورد، به سمت ماندلا می آید. در حالی که امنیت از حمله می ترسد، فقط یک مرد است که روزنامه ها را تحویل می دهد. ما به زودی با فرانسوا پینار (مت دیمون) کاپیتان فعلی تیم راگبی Springboks آفریقای جنوبی آشنا می شویم که از سفیدپوستان تشکیل شده است به جز یک عضو سیاهپوست به نام چستر، که بازی آینده را از دست می دهد. بازی به دلیل آسیب دیدگی همسترینگ برای بسیاری از سیاهپوستان آفریقای جنوبی، نام، لوگو و رنگهای اسپرینگبوک نشاندهنده تاریخ تاریک و بیعدالتی نژادی ادراک شده آپارتاید است و بنابراین از حمایت از آنها خودداری میکنند و در عوض زمانی که اسپرینگبوکها را بازی میکنند، ریشه انگلستان را میگیرند. کمتر از یک سال مانده به جام جهانی راگبی در سال 1995 (که آفریقای جنوبی میزبان آن است)، اسپرینگ باکس بازیهای بیشتری را از دست میدهد تا برد، و انتظار میرود که در اوایل مسابقات به استرالیا ببازند. (در حالی که کاپیتان فرانسوا هنوز باقی مانده است) ماندلا شروع می کند به این فکر می کند که چگونه آفریقای جنوبی را متحد می کند و اختلافات آنها را کنار می گذارد و راگبی را وسیله ای برای انجام این کار می داند. از آنجایی که بیشتر آفریقاییها میترسند هویت خود را از دست بدهند، ماندلا قصد دارد با حفظ نام اسپرینگبوک (مخالفت با رای وحدت رویه اسپورتها برای تغییر نام تیم به پروتئاس) و استفاده از جام جهانی آینده به عنوان نمونهای برای غلبه بر گذشته آپارتاید جنوب، آنها را متحد کند. ماندلا شخصاً برای تغییر نظر به کمیسیون میرود و میگوید که با حفظ نام رنگهای سابق خود، میتوانند با آفریقاییها ارتباط برقرار کنند، زیرا معتقدند ماندلا قصد دارد آفریقای جنوبی را از حضور آنها خلاص کند. این موضوع به خوبی با کمیسیون پیش میرود و ماندلا تا زمانی که او را ترک میکند، تنها 13 رای برای پیشنهاد خود کسب کرده است. با این حال، او این را پیشرفت میداند، زیرا این رایها برای حفظ نام Springboks کافی بود. دستیار او، برندا مازیبوکو (آدجوآ آندو) با او مخالف است و آرزو میکند ماندلا به مسائل مهمتری از راگبی توجه میکند، احساسی که دیگران در دولت نیز به اشتراک میگذارند. با این وجود، ماندلا برنامههای خودش را پیش میبرد، که شامل دعوت از فرانسوا به چای میشود. یک آفریقایی در تیم امنیتی از فرانسوا میپرسد که اسپرینگباکها امسال چگونه خواهند بود. علیرغم اینکه فرانسوا قول داده است که بهترین کار خود را انجام خواهد داد، افریکانر تصمیم می گیرد که مطلقاً هیچ شانسی ندارند و به بقیه اعضای تیم می گوید. ماندلا در داخل دفترش با فرانسوا در مورد الهام گرفتن و نحوه ایجاد انگیزه تحت فشار شدید صحبت می کند. او شعری را ذکر میکند که روحیهاش را در زمانی که زندانی بود حفظ کرد و فرانسوا به او میگوید که میفهمد و آهنگ خاصی را ذکر میکند که تیم قبل از هر مسابقه میخواند. ماندلا در حالی که مستقیماً از فرانسوا سؤال نمی کند، اشاره می کند که یک برد برای تیم آنها در جام حذفی می تواند پیامدهای بزرگی برای آفریقای جنوبی با اتحاد آفریقای جنوبی و سایر قبایل تشکیل دهنده آفریقای جنوبی داشته باشد. فرانسوا در تلاش برای انتقال پیام خود، نسخه هایی را به تیم خود می دهد. از سرود ملی آفریقای جنوبی، به آنها می گوید که آنها مانند گذشته کلمات را زیر لب زیر و رو نمی کنند، بلکه در واقع آن را یاد می گیرند و به درستی می خوانند. اکثر اعضای تیم نسخه های خود را مچاله می کنند و می گویند که علاقه ای ندارند. فرانسوا رد می کند و می گوید اختیاری است. با این حال، ماندلا به آنها دستور داده است که گاه به گاه از برنامه تمرینی سخت خود استراحت کنند، به شهرستان ها بروند و راگبی را به بومیان آموزش دهند. در ابتدا، چستر (مک نیل هندریکس) تنها بازیکن سیاهپوست، توسط بچههای شهر جمع میشود، اما به زودی کل تیم به نسل جدیدی کمک میکنند تا راگبی را یاد بگیرند و غرور ملی را بدون توجه به اصل و نسبشان القا کنند. فرانسوا به تیم خود یادآوری می کند که زندگی و بازی مستلزم تغییر دائمی است و تیم آنها هیچ تفاوتی ندارد. ماندلا بیرون از خانه اش بیهوش پیدا می شود. در حالی که دکتر او دستور استراحت کامل در رختخواب را برای حفظ انرژی خود می دهد، مری برنامه خود را باز نگه می دارد تا بتواند راگبی را دنبال کند. این مسابقات به زودی آغاز می شود و Springboks با برتری بر استرالیا همه را شگفت زده می کند. آنها به دویدن صبحگاهی ادامه میدهند و با پیروزی در بازیهای بیشتر، حمایت همه آفریقای جنوبی از آنها همچنان افزایش مییابد و در مسابقات به پیشروی خود ادامه میدهند. پس از یک مسابقه، فرانسوا اعلام می کند که آنها نیاز به استراحت دارند و به جزیره روبن می روند، جایی که ماندلا در آنجا برگزار شد. فرانسوا که در داخل سلول قبلی ایستاده است، از دیدن این که چقدر کوچک است (به سختی بازوهایش را می پوشاند) با ملحفه ای روی زمین برای خوابیدن، وحشت زده می شود. از طریق صدا، شعری که ماندلا قبلاً برای فرانسوا ذکر شد، خوانده میشود، در حالی که تیم نگاه میکند که زندانیان به عنوان بخشی از کارشان در حین زندان، سنگهایی را شکستند. روز آخر قبل از مسابقه، اسپرینگباکسها دوباره صبح زود در حال دویدن هستند. این بار سفیدپوستان و سیاه پوستان آفریقای جنوبی به آنها ملحق می شوند که آنها را برای پیروزی تشویق می کنند. قبل از بازی، تیم امنیتی مضطرب است، زیرا این پرخطرترین چیزی خواهد بود که ماندلا از زمان روی کار آمدن خود داشته است. تیراندازان اضافی روی سقف های مجاور موقعیت می گیرند در حالی که بقیه نیروهای امنیتی در داخل استادیوم پست می گیرند. یک جت 747 که کاپیتان آن (دیوید دوکاس) مسئولیت کامل اقدامات خود را به کاپیتان (گرنت سوانبی) اعلام می کند (بنابراین مردم را به این باور می رساند که او ممکن است یک حمله تروریستی انجام دهد) جت را در ارتفاع پایین بر فراز استادیوم به پرواز در می آورد و عبارت "Go Springboks" را نشان می دهد. زیر نقاشی شده تماشاگران با تشویق به هوا میروند. مسابقه نهایی بین تیمهای شکستنخورده نیوزیلند آل بلکس و اسپرینگباکس برگزار میشود که 000 هوادار برای تماشای آن در ورزشگاه حاضر شدهاند. مصدومیت بالاخره التیام یافت و برای بازی برطرف شد. NZ اکثراً تیمهای دیگر را در مسابقات تا کنون حذف کرده است و نزدیکترین امتیاز با 20 امتیاز کسب شده است. اگرچه شانس به نفع S.A است، اما آنها تصمیم می گیرند بهترین کار خود را انجام دهند. بازی در تمام طول بازی مساوی می ماند و به عقب و جلو می رود، آفریقای جنوبی عمدتاً هر زمان که N.Z بازی می کند. ضربه زدن به گل برای سه امتیاز. در پایان، S.A می تواند با پایان یافتن ساعت، نیوزیلند را با سه امتیاز پیشی بگیرد. آفریقای جنوبی 12 برنده شد. پس از اهدای جام، خیابان های آفریقای جنوبی به وجد آمده است، با آفریقای جنوبی از هر اجدادی که اسپرینگ باکس ها را در جشن تشویق می کنند. تیم امنیتی دیده می شود که سعی می کند با کم شانسی از میان جمعیت عبور کند، اما ماندلا می گوید که نیازی به عجله نیست. غرور ملی آنها، حداقل در حال حاضر، به نظر می رسد تا حدودی از نظر خودشان احیا شده است، نه به بقیه جهان. فیلم با خواندن پایانی شعر، Invictus (که لاتین است، به معنای «تسخیر ناشده» به پایان میرسد. از شبی که مرا میپوشاند، سیاه چون گودالی از قطبی به قطب دیگر، از هر خدایی که باشد برای روح تسخیر ناپذیرم سپاسگزارم. در چنگال افتادن اوضاع، نه بریده ام و نه با صدای بلند فریاد زده ام، در زیر ضربات شانس، سرم خونی است، اما خم نشده است. فراتر از این مکان خشم و اشک، جز وحشت سایه می نشیند، و با این حال تهدید سال ها را می یابد. و من را نترس خواهد یافت. مهم نیست دروازه چقدر تنگ است، طومار چقدر مشمول مجازات است، من ارباب سرنوشت خود هستم: من فرمانده روحم هستم.