یولاف پترسون، دلال اسلحه، قصد دارد به چریکی مونگو بفروشد، اما پول در صندوق امانات بانکی قفل شده است، ترکیبی که فقط برای پروفسور زانتوس، زندانی آمریکایی ها، شناخته شده است. یولاف با آزادی زانتوس موافقت میکند، اما یک شریک تجاری سابق جان «دست چوبی» ایدههای دیگری دارد.