مهاجم مقبره

فیلم مهاجم مقبره Tomb Raider 2018


پخش رایگان
ژانر:اکشن
امتیاز IMDb:۶.۳
دوبله:ندارد
سال ساخت:۲۰۱۸
مدت زمان:۱۰۹ دقیقه
کشور:بریتانیا
رده سنی:۱۳+

۸۷٪
این فیلم را دوست داشتند ۴۱ نفر
لارا کرافت (آلیسیا ویکاندر) دختر به شدت مستقل یک ماجراجوی گم شده، وقتی جزیره ای را که پدرش، لرد ریچارد کرافت (دومینیک وست) در آن ناپدید شده را کشف می کند، باید خود را فراتر از محدودیت های خود فراتر بگذارد.
فیلم با صدای لرد ریچارد کرافت (دومینیک وست) شروع می شود که افسانه یک جادوگر باستانی به نام هیمیکو را روایت می کند. داستان از این قرار است که او بر زندگی و مرگ قدرت داشت و یک لمس او برای کشتن هر کسی کافی بود. ژنرال هایش او را سرنگون کردند و جسدش را در جزیره یاماتای ​​دفن کردند تا از گسترش شر او جلوگیری کنند. ریچارد قصد دارد در مورد اسرار بیشتر بیاموزد، اما می ترسد دخترش را پشت سر بگذارد. ما به زمان حال می پریم که لارا کرافت (آلیسیا ویکاندر) در یک باشگاه بوکس در جایی در لندن، انگلستان است. او بیشترین تلاش خود را در برابر حریف خود می کند، اما در نهایت باید از آن استفاده کند. بعداً مالک به لارا می‌گوید که از پرداخت عقب مانده است و او به او اجازه نمی‌دهد بدون پرداخت پول ظاهر شود. لارا سپس با تعدادی از دوستانش به مکان دیگری می رود که او را به یک "شکار روباه" دعوت می کنند. لارا در خیابان ها سوار می شود و به سختی از دوچرخه سواران طفره می رود تا اینکه مردی را در خیابان ها می بیند که معتقد است ریچارد است. این موضوع حواس او را پرت می‌کند و باعث می‌شود که با ماشین پلیس برخورد کند که منجر به دستگیری او می‌شود. لارا توسط قیم سابق و شریک تجاری قدیمی‌اش آنا میلر (کریستین اسکات. او به لارا می‌گوید که سهام او در شرکتش در مورد آن است) لارا هفت سال گذشته را در انتظار بازگشت و بازگشت ریچارد به خانه گذرانده است، اما همه تصور می‌کنند که او مرده است. صبح، لارا به شرکتش می‌رود تا ارث خود را دریافت کند. با یک جعبه پازل مانند چیزی که در کودکی با آن بازی می کرد. درون آن پیام و کلیدی از ریچارد وجود دارد که او را راهنمایی می کند تا به مقبره برود. لارا قبر والدینش را باز می کند و اتاقی پر از تحقیقاتش را پیدا می کند. او یک دوربین فیلمبرداری با پیامی از ریچارد پیدا می کند که جزئیات جستجوی او برای مقبره و تاریخچه افسانه اش را نشان می دهد.او از لارا درخواست کرد که تمام تحقیقات او را از بین ببرد زیرا شرکتی به نام ترینیتی به دنبال کار او است و در صورت پیدا کردن ممکن است جهان را تهدید کند. s tomb.Lara به گروفروشی می رود تا g و پول برای یک طلسم که متعلق به ریچارد بود. او ابتدا فقط 000 پوند دریافت می کند، و وقتی سعی می کند بیشتر بگیرد، صاحب مغازه حریص، مکس (نیک فراست) آن را به 000 کاهش می دهد. سپس لارا به خاطر تند بودن، قهوه را روی توپ هایش می کوبد. لارا به هنگ سفر می کند. کونگ برای پیدا کردن کاپیتان کشتی به نام لو رن (دانیل. او به اسکله می رسد و کیفش توسط سه پانک خیابانی دزدیده می شود. لارا به آنها رسیده و موفق می شود کیف خود را پس بگیرد، اما یکی از افراد نادان سعی می کند آن را پس بگیرد. لارا با یک چاقو موفق می شود با قایق لو بدود، جایی که او پانک ها را با تفنگ می ترساند، اما همچنین به دلیل مستی. هر دو ناپدید شدند.او درخواست می‌کند که آنها به سمت یاماتای ​​بروند تا بفهمند چه اتفاقی برای آنها افتاده است و پولی را که به دست آورده است به او می‌دهد. لارا و لو می‌پرند و سعی می‌کنند سوار یک قایق نجات شوند، اما لارا در نهایت به جزیره‌ای می‌رود که در آنجا او توسط یک مزدور ناک اوت می شود. لارا از خواب بیدار می شود تا با مردی به نام ماتیاس ووگل (والتون) آشنا شود. او یک اکسپدیشن برای ترینیتی را برای یافتن مقبره هدایت می‌کرد، اما نتوانست به خانه نزد خانواده‌اش بازگردد تا زمانی که جست‌وجوی خود را به پایان رساند و آنچه را که آنها می‌خواستند به ارمغان آورد. ووگل ادعا می‌کند که ریچارد را کشته است و سپس لارا و لو را مجبور می‌کند تا برای او و بازماندگانش کار کنند تا مقبره را پیدا کنند. آنها، همراه با گروهی از کارگران، تحت کارهای سخت قرار می گیرند، و زمانی که یک مرد به دلیل خستگی عقب می افتد، وگل به او شلیک می کند. آن‌ها لارا را تعقیب می‌کنند، لارا که در نهایت در رودخانه سقوط می‌کند و تقریباً از روی آبشار جارو می‌شود تا اینکه او به هواپیمای سقوط کرده آویزان می‌شود. وقتی لارا یک چتر نجات پیدا کرد و در حین سقوط موفق شد آن را بکشد، هواپیما شروع به شکستن می کند. او به جنگل سقوط می کند و زمانی که چیزی در شکمش گیر می کند به شدت مجروح می شود. ووگل یکی از مرمت های خود را می فرستد تا لارا را پیدا کند، درست همانطور که آنها مکان s را پیدا کرده اند، اما هنوز به کسی نیاز دارند که قفل آن را برای آنها باز کند. مزدور لارا را پیدا می کند، اما پس از درگیری، او را می کشد و از کاری که انجام می شود ناراحت می شود. سپس او یک شخصیت مرموز را در جنگل می بیند و او را به مخفیگاهش تعقیب می کند. در کمال تعجب، ریچارد بسیار زنده است. اگرچه او ابتدا معتقد است لارا یک توهم است، او را می شناسد و آنها با گریه دوباره به هم می رسند. ریچارد زخم او را وصله می کند و از اینکه متوجه می شود لارا تحقیقات خود را همانطور که او خواسته بود می سوزاند ناراحت است و اکنون ترینیتی به هیمیکو نزدیک تر است. لارا علیرغم امتناع او از مبارزه، یک کمان و چند تیر می گیرد تا به اردوگاه برگردد. او به لو رن و سایر کارگران کمک می کند تا فرار کنند و ریچارد نیز در نهایت به مقبره می رود. قبل از اینکه لارا بتواند وگل را بکشد، اسلحه‌اش را روی ریچارد می‌کشد، و اگرچه ریچارد به لارا می‌گوید که جلوتر و وگل را بکشد، او نمی‌تواند به دلیل نگرانی برای امنیت او این کار را انجام دهد. پس از آن لارا مجبور می شود تا معمای روی مقبره را حل کند که به آن اجازه می دهد باز شود. ووگل تیمی از مردانش را به همراه لارا و ریچارد به داخل مقبره هدایت می کند. آنها با چند تله انفجاری روبرو می شوند که مهمانی را به هم می ریزد، از جمله پازل دیگری که لارا باید قبل از اینکه همه آنها به قتل برسند حل کند. آنها سرانجام تابوت را پیدا می کنند و آن را باز می کنند، جایی که بدن او در آن قرار دارد و به سرعت پوسیده می شود. مردها سعی می کنند جسد او را بلند کنند، اما یکی از مرثیه ها خود را آلوده می بیند و به سرعت تجزیه می شود، حتی باعث می شود قبل از اینکه ووگل او را از بدبختی بیرون بیاورد، دیوانه وار به برخی از مردان شلیک کند. کرافت ها متوجه می شوند که هیمیکو از قدرت خود برای شر استفاده می کند، اما او داوطلبانه تصمیم گرفته بود که دفن شود تا از شیوع بیماری در درونش جلوگیری کند. ووگل انگشت او را قطع می کند و آن را در کیسه ای قرار می دهد تا بتواند آن را بازگرداند. سپس ریچارد توسط یکی از سربازان آلوده مورد حمله قرار می گیرد و اگرچه او موفق می شود او را بکشد، ریچارد صورت او را لمس کرد و اکنون بر اثر عفونت می میرد. او تصمیم می گیرد که باید مقبره را با بمب تخریب کند تا از شیوع بیماری جلوگیری کند. او آخرین خداحافظی خود را با لارا به اشتراک می گذارد قبل از اینکه او برای یافتن ووگل برود. آنها دعوا می کنند، درست زمانی که ریچارد مواد منفجره را منفجر می کند و شروع به پایین آوردن مقبره می کند. لارا کیف انگشتی را از جیب بیرون می آورد و در گلویش فرو می برد. عفونت در بدن او گسترش می یابد و لارا او را از شکاف فرو می اندازد. او به طرف دیگر می پرد و موفق می شود به انتهای مقبره برسد اما زیر آوار گیر کرده است. خوشبختانه، لو رن در همان نزدیکی است و او به او کمک می کند. آنها سپس مشاهده می کنند که یک هلی کوپتر Trinity پایین می آید و آنها مردان را مجبور می کنند که آنها و کارگران را به خانه ببرند. پس از بازگشت به لندن، لارا ادعای ارث خود را می کند. او تمام شرکت‌های متعلق به پدرش، از جمله شرکت مادر ترینیتی را بررسی می‌کند. او متوجه می شود که آنا رئیس این شرکت است و تمام مدت مستقیماً با وگل درگیر بوده است. لارا تصمیم می گیرد به کار خود ادامه دهد و افراد بد را پایین بیاورد. در آخرین صحنه، لارا در حال بازگشت به مغازه گروفروشی است که در آنجا دو تپانچه دوقلو می خرد.