10 اپیزود ترسناک انیمیشن باب اسفنجی از بدترین تا بهترین
باب اسفنجی ممکن است سادهلوح و خوشبین باشد، اما کارتون او اغلب از منظری ابزورد و خندهدار، به موضوعات مهم و گاها آزاردهنده میپردازد. تیم نویسندگی و انیمیشنسازی باب اسفنجی شلوار مکعبی اغلب مطالب بزرگسالانه را به روشهایی مناسب کودکان ارائه میکنند. علاوه بر این آنها قسمتهایی را میسازند که بینندگان از هر سنی را میترسانند یا ناراحت میکنند.
سخت است باب اسفنجی شیرین و پر انرژی را کنار واژههایی مثل ترسناک یا تلخ قرار دهیم. اما تاریکترین اپیزودهای کارتون باب اسفنجی شلوار مکعبی به راحتی با قسمتهای ویژه خانه درختی وحشت (Treehouse of Horror) سیمپسونها رقابت میکند. باب اسفنجی از دورانی میآید که کارتونهای بچهها از ریسک کردن و کشف جنبههای تاریکتر خود نمیترسیدند. در ادامه اپیزودهای ترسناک انیمیشن باب اسفنجی را از بدترین تا بهترین نام بردیم.
- 15 نظریه عجیب و ترسناک درباره انیمیشن باب اسفنجی
- 10 اپیزود برتر انیمیشن باب اسفنجی شلوار مکعبی بر اساس امتیاز IMDb
- 10 شخصیت برتر انیمیشن «باب اسفنجی شلوار مکعبی»
10. گری کجاست؟ (Have You Seen This Snail)
- اپیزود 3 از فصل 4
تنها کاری که باب اسفنجی باید انجام دهد این است که 29,998,559,671,349 بار با توپ روپایی بزند! او آماده این چالش است و به سرعت دست به کار میشود. طولی نمیکشد که او عقل خود را از دست میدهد و حتی به گری بیتوجهی و گری هم به همین خاطر از خانه فرار میکند. هنگامی که باب چالش را تمام میکند، دیوانهوار به دنبال حیوان خانگی محبوبش میگردد. در نهایت متوجه میشود که یک مادربزرگ مرموز و منحوس گری را پیدا کرده و به خانه برده است.
پایان «گری کجاست؟» واقعا تلخترین بخش این اپیزود است، چون گری متوجه میشود مادربزرگ سعی دارد او را چاق کند تا بعدا بخوردش. گری و باب اسفنجی دوباره کنار هم برمیگردند، اما مادربزرگ شرور هنوز هم آن بیرون در کمین است و گری تنها اجازه میدهد یک حلزون بیگناه دیگر جای او را بگیرد. باب اسفنجی وقتی در شرایط ترسناکی قرار میگیرد نابغه میشود و اپیزود «گری کجاست» به خوبی این را اثبات میکند.
9. تعلل (Procrastination)
- اپیزود 17 از فصل 2
شروع یک مقاله از شب قبل از موعد مقرر به اندازه کافی ترسناک است، و باب اسفنجی هر کار بیاهمیتی انجام میدهد به جز اتمام تکالیفش. او باید 800 کلمه در مورد کارهایی که نباید در مقابل یک چراغ راهنمایی انجام داد بنویسد، اما اسفنج همیشه سرزنده برایش سخت است که روی کار تمرکز کند. با تبدیل شدن روز آفتابی به شب سرد، اپیزود «تعلل» حال و هوای تیرهتری به خود میگیرد و به نظر میرسد همه در بیکینی باتم میدانند که باب اسفنجی در چه وضعیت سختی گیر افتاده است.
این به یک کابوس وحشتناک ختم میشود که نشان میدهد چگونه نویسندگان درخشان سریال درک دقیقی از بنبست نویسندگی و اضطراب ناشی از آن داشتند. باب اسفنجی همیشه راهی برای تعادل بین طنز و احساسات واقعی پیدا میکند. در مورد اپیزود «تعلل»، این اضطراب و تنش غیرمنتظره است که منجر به پایانی ترسناک اما خندهدار میشود.
8. فریبخورده (Shanghaied)
- اپیزود 13 از فصل 2
اپیزود «فریبخورده» باب اسفنجی، پاتریک و اختاپوس را در حال سوار شدن به کشتی دشمن پرنده نشان میدهد. اختاپوس میگوید که دوست ندارد برای دشمن پرنده کار کند، بنابراین پرنده او را به یک بعد موازی وحشتناک به نام پرواز ناامیدی میفرستد. باب اسفنجی و پاتریک که از سرنوشت اختاپوس وحشت دارند، تصمیم میگیرند در کشتی بمانند.
مخاطرات در این قسمت بالاتر از حد معمول است، اگرچه ترسناک بودن به طرز ماهرانهای با لحظات خندهدار، از جمله ناتوانی باب اسفنجی و پاتریک در ترساندن کسی، متعادل شده است. آنها در کارشان آنقدر بد هستند که دشمن پرنده تصمیم میگیرد آنها را بخورد و در نتیجه یکی از عجیبترین و ناراحتکنندهترین پایانها در تاریخ این کارتون به وجود میآید. دشمن پرنده یکی از بهترین شخصیتهای فرعی کارتون «باب اسفنجی» است و اپیزودهایی مانند «فریبخورده» نشان میدهد که چقدر حضور جالب و محبوبی دارد.
7. دوران محکومیت (Doing Time)
- اپیزود 15 از فصل 3
«دوران محکومیت» اپیزود عجیبی است. هنگامی که خانم پاف به دلیل رانندگی بد و خطرناک باب اسفنجی دستگیر میشود، شاگرد زردرنگ او قول میدهد که با کمک پاتریک او را از زندان خارج کند. با این حال، خانم پاف نمیخواهد نجات پیدا کند و از این حکم لذت میبرد، زیرا زندان به معنای این است که دیگر باب اسفنجی وجود ندارد که او را آزار بدهد. وقتی تلاشهای مداوم باب اسفنجی به آرامی او را در مسیر توهم قرار میدهد، سعادت غیرمنتظره او به یک رویای پارانوئیدی تبدیل میشود.
سپس یک پیچش داستانی صورت میگیرد و ناگهان «دوران محکومیت» به اپیزودی حتی از نظر روانی آزاردهنده تبدیل میشود. خانم پاف آنقدر دچار توهم میشود که در نهایت تصمیم میگیرد که بهتر است بازنشسته شود. شکنجه مداوم خانم پاف در حضور صرف باب اسفنجی یکی از بهترین داستانهای در حال اجرا در کارتون است، اما «دوران محکومیت» مشکل او را به مسیری واقعا ناراحتکننده و سورئال سوق میدهد.
6. همبرگر خرچنگی افتضاح (The Nasty Patty)
- اپیزود 4 از فصل 3
در اپیزود «همبرگر خرچنگی افتضاح» وقتی آقای خرچنگ و باب اسفنجی میشنوند که شخصی برای غذای رایگان خود را به عنوان بازرس بهداشت معرفی کرده است، تصور میکنند این همان کسی است که در حال حاضر در رستوران خرچنگ در حال غذا خوردن است. خرچنگ حریص و آشپز سرسخت او به جای تماس با پلیس در مورد فریبکار فرضی، تصمیم میگیرند خودشان حق او را کف دستش بگذارند. با این حال، شرایط آنها را به این باور میرساند که بازرس را کشتهاند و آقای خرچنگ و باب اسفنجی اقدام به دفن او میکنند آن هم در حالی که بازرس بیچاره زنده است.
این اپیزود تمام سازوکارهای یک اسلشر کلاسیک را دارد، از قتل تصادفی گرفته تا فضای پرتنش. این سلسله سوتفاهمهای فرعی کار بسیار خوبی در انتقال پارانویا و احساس گناه ناشی از قتل تصادفی انجام میدهد. «همبرگر خرچنگی افتضاح» ترسناک است و شامل یکی از بدترین کارهایی است که باب اسفنجی تا به حال انجام داده، حتی اگر پایان آن خوب تمام شود.
5. اسفنج ترسو (Scaredy Pants)
- اپیزود 13 از فصل 1
«اسفنج ترسو» یکی از بهترین اپیزودهای دوران طلایی کارتون «باب اسفنجی» است. در این اپیزود و در روزهای هالووین، نام خانوادگی باب اسفنجی به اسفنج ترسو تبدیل میشود. به استثنای پاتریک، همه از ترساندن این اسفنج سادهلوح لذت میبرند. با این حال، باب اسفنجی میخواهد همه چیز را تغییر دهد. وقت آن است که او بقیه را بترساند!
این اپیزود کلاسیک دشمن پرنده (برایان دویل موری) را معرفی میکند که مهمانی هالووین رستوران خرچنگ را به هم میزند. چرا که باب اسفنجی و پاتریک برای اولین بار آن را به شکل رقتانگیزی درآوردند. پایان پیچیده اپیزود غیرمنتظره، ترسناک، خندهدار، و از همه بهتر برای اسفنج ترسو پیروزمندانه است. خوشبختانه مغز او در مواجه با شرایط سخت خوب کار میکند!
4. من گری کوچولو بودم (I Was a Teenage Gary)
- اپیزود 13 از فصل 1
باب اسفنجی به همسایهاش اختاپوس نیاز دارد تا زمانی که او و پاتریک خانه نیستند از گری مراقبت کند. ماهی مرکب بدبین با خوشحالی این درخواست را برای گذراندن یک آخر هفته شیرین بدون ستاره دریایی و اسفنج میپذیرد. با این حال، او فراموش میکند که به گری غذا بدهد و حلزون بعد از سه روز تنهایی حالش خراب میشود.
«من گری کوچولو بودم» یکی از آزاردهندهترین قسمتهای کارتون «باب اسفنجی» است که یک سکانس نمادین دارد و به اندازه یک کارتون کودکانه به بادی هارر نزدیک میشود. این شامل یک تقلید غافلگیرکننده از فیلم « گرگنمای آمریکایی در لندن» و یکی از بدترین شبهای زندگی اختاپوس است.
3. شیفت شب (Graveyard Shift)
- اپیزود 16 از فصل 2
آقای خرچنگ تصمیم میگیرد رستوران خرچنگ را 24 ساعت شبانه روز باز نگه دارد و تنها شب اول کافی است تا کارمندانش کنترل خود را از دست بدهند. باب اسفنجی به سختی میتواند زبالهها را بدون ترس بیرون ببرد و اختاپوس آنقدر حوصلهاش سر میرود که داستانی ترسناک درباره یک قاتل به نام هاش اسلینگ اسلچر را برای ترساندن همکار زودباورش تعریف میکند. با این حال، وقتی واقعا هاش اسلینگ اسلچر در رستوران ظاهر میشود، اوضاع به شکلی ترسناک تغییر میکند.
«شیفت شب» یکی از اپیزودهای عالی کارتون «باب اسفنجی» است. طنز مثل همیشه وجود دارد، اما فضای وحشتناک به آن لحن غیرمنتظرهی سردی میدهد. اپیزود با این صحنه پایان مییابد که خونآشام نمادین نوسفراتو را میآورد و ثابت میکند که باب اسفنجی هرگز طبیعت احمقانه ذاتی خود را فراموش نمیکند، حتی در تاریکترین حالت.
2. راک باتم (Rock Bottom)
- اپیزود 17 از فصل 1
وقتی باب اسفنجی و پاتریک سوار اتوبوس اشتباهی میشوند، بیکینی باتم را به مقصد راک باتم ترک میکنند. شهری که آنقدر تاریک است که با چراغقوه باید راهشان را پیدا کنند. پاتریک بلافاصله به خانه میرسد. اما هیچ شانسی برای باب اسفنجی وجود ندارد، چون هیچ اتوبوسی او را سوار نمیکند. همه افراد در راک باتم وحشتناک به نظر میرسند و اسفنج مهربان به شدت ترسیده است.
باب اسفنجی در بیشتر اپیزود به تنهایی و تا حد زیادی به لطف صداگذاری درخشان تام کنی لحن تاریک داستان را حفظ میکند. «راک باتم» با یک نکته مثبت به پایان میرسد زیرا باب اسفنجی موفق میشود از آنجا فرار کند. با این حال، تمام چیزهایی که در این اپیزود اتفاق میافتد جزو وهمآورترین لحظات کارتون است.
1. اِسبی- 129 (SB-129)
- اپیزود 14 از فصل 1
در یکی از بهترین اپیزودهای باب اسفنجی اختاپوس در فریزر رستوران خرچنگ مخفی میشود تا از شکار عروس دریایی با باب اسفنجی و پاتریک فرار کند. با این حال در قفل و اختاپوس 2000 سال بعد توسط نسخه عجیبی از باب اسفنجی بیدار میشود. در آنجا همه چیز از کروم ساخته شده است، الفبای آن 486 حرف دارد و باب اسفنجی نیز به همان اندازه خوشحال و آزاردهنده است.
اختاپوس بیش از یک حمله عصبی را در این اپیزود پشت سر میگذارد. داستان او را در حال سفر به دوران ماقبل تاریخ نشان میدهد که به اندازه آینده ترسناک است و سپس جایی فراتر از زمان. موسیقی پر تعلیق، سکانسهای اضطرابآور و ابزورد به یک کابوس طولانی تبدیل میشود که در آن فرار اختاپوس از تعاملات اجتماعی با شخصیتهای مزاحم همیشگی منجر به بررسی بیوقفه معنای وجودش میشود.
منبع: collider