10 حقیقت جالب درباره ساخت انیمیشنهای پیکسار که شما را شگفتزده میکند
ماجراهای پنهان بهترین فیلمهای پیکسار
بیش از ربع قرن از زمانی که داستان اسباببازی در سینماها اکران شد و به کلی چشمانداز فیلمهای بلند انیمیشن را تغییر داد، میگذرد. از آن زمان تا کنون، دهها فیلم پیکسار ساخته شد که به زیبایی نوشته، انیمیشنهایشان با دقت طراحی، و با حضور هنرمندان درخشانی صداگذاری شدند. فیلمهایی که نسلهای سینمارو را با جهانهای تخیلی روی زمین، زیر آب و در آسمان آشنا، و آنها را با تخیل بینظیر و توجه به جزییات مسحور کردند.
اما، برخی از داستانهای ساخت بهترین فیلمهای پیکسار، مثل «در جستوجوی نمو» (Finding Nemo)، «وال ای» (Wall-E) و «درون و بیرون» (Inside Out)، به همان اندازه جذاب هستند که در فیلم نمایش داده شدند، و ما قصد داریم این داستانها و حقایق جالب پشت صحنهشان را بررسی کنیم.
- تاریخچه کمپانی انیمیشن سازی پیکسار از گذشته تا به امروز
- 10 انیمیشن پیکسار که کودکان را میخندانند و بزرگسالان را میگریانند
- 10 شخصیت انیمیشن بنیادین پیکسار به ترتیب محبوبیت
10- تیم پیکسار در سال 1994 در یک جلسه ناهار ایدههای چهار فیلم بزرگ این استودیو را مطرح کرد
گاهی اوقات، نویسندگان، کارگردانان و استودیوها برخی از بهترین ایدههای خود را در طول چندین سال یا حتی چند دهه ارائه میکنند، اما این موضوع در مورد گروه مورد اعتماد پیکسار که در یک جلسه ناهار ایدههای متعددی را مطرح کردند و بعدا این ایدهها به فیلمهای موفق تبدیل شدند، صدق نمیکند.
در تابستان 1994، زمانی که تیم هنوز مشغول کار بر روی اولین فیلم بلند خود، «داستان اسباببازی» بود، چند نفر از اعضا برای ناهار بیرون رفتند و بر سر مقدمات و شخصیتهایی که ممکن بود روزی در انیمیشنهای «زندگی یک حشره» (Bug’s Life)، «کارخانه هیولاها» (Monsters Inc.) و «در جستوجوی نمو» حضور داشته باشند به نتایجی رسیدند؛ انیمیشنهایی که سه مورد از محبوبترین عناوین فیلمهای اولیه این استودیو به شمار میروند.
در مقالهای در سال 2008 نیویورک تایمز درباره آن ناهار سرنوشتساز، فاش شد که این استودیو نه تنها سه فیلم از پنج فیلم اول خود را در یک جلسه ارائه کرد، بلکه پروژهای را هم طراحی کرد که بعدا به «وال ای» تبدیل شد، پروژهای که تا 14 سال بعد به نتیجه نرسید.
9- صداپیشگان انیمیشن «داستان اسباببازی» مجبور شدند تمام دیالوگها را دوباره ضبط کنند
صداپیشگان انیمیشن «داستان اسباببازی» یکی از بزرگترین گروه هنرمندانی بودند که در زمان اکران فیلم در نوامبر 1995 گرد هم آمدند، و هنوز هم به خاطر روشی که در آن اشیا بیجان را زنده میکردند و طیف وسیعی از احساسات و اعمال را به آنها نسبت میدادند، به یاد آورده میشوند.
اما، کار صداپیشهها سالها قبل از آن آغاز شد، در سال 1991، زمانی که آنها شروع به ضبط اولین نسخه از فیلم کردند، نسخهای که بعدا کنار گذاشته شد. تام هنکس در مصاحبهای با رادیو بیبیسی در سال 2019 این تجربه را به یاد آورد:
«ما یک نسخه کامل از انیمیشن «داستان اسباببازی» را ضبط کردیم که کاملا آنطور که آنها میخواستند نشد و بنابراین به عقب برگشتیم و یک نسخه کاملا جدید از آن را ضبط کردیم.»
این تصمیم برای بازگشت و ضبط نسخه جدیدی از انیمیشن «داستان اسباببازی» نتیجه اتفاق بدنام «جمعه سیاه» بود که در آن مدیران دیزنی تولید را به حالت تعلیق درآوردند چون طبق یک داستان در سال 1995 در مورد تولید پرفراز و نشیب فیلم از لحن آن و به تصویر کشیدن شخصیتهای خاص راضی نبودند. اساسا فیلم سرگرمکننده نبود و وودی یک شخصیت عوضی به تمام معنا بود و باید تغییراتی ایجاد میشد.
8- پیکسار برای طراحی و تهیه فیلم تحقیقاتی به منظور ساخت انیمیشن «زندگی یک حشره» از دوربین مخصوص فیلمبرداری از حشرات استفاده کرد
دومین فیلم بلند پیکسار با نام «زندگی یک حشره» از نظر انیمیشن و توجه به جزئیات، پس از اکران در سال 1998 (و 23 سال بعد همچنان به همین شکل باقی مانده است) یک دستاورد فناوری بود که بخش زیادی از آن به ساعتهای بیشمار تحقیق مربوط میشد.
در مستندی درباره فیلم «زندگی یک حشره» که همراه با اکران خانگی انیمیشن پخش شد، یکی از کارگردانان این فیلم، جان لاستر فاش کرد که تیم انیماتورها یک دوربین مخصوص فیلمبرداری از حشرات، که اساسا یک دوربین کوچک روی مجموعهای از چرخها بود، ساختند و سپس از آن برای تصویربرداری از جهان حشرات و حیوانات کوچک استفاده کردند. این فیلم که نماهای نزدیک از علفها، گلها و سایر گیاهان مختلف را نشان میداد، بر ظاهر انیمیشن تاثیر گذاشت و چشمان انیماتورها را به جزئیات دقیق دنیای حشرات باز کرد.
7- پیکسار یک شخصیت پشمالو به نام «هیربال» برای آزمایش خز در «کارخانه هیولاها» ساخت و پیت داکتر آنقدر خوشش آمد که برای شخصیتهای پسزمینه هم از آن استفاده کرد
در مراحل اولیه برنامهریزی برای انیمیشن «کارخانه هیولاها» تیم پیکسار فناوریای را توسعه دادند که به آنها اجازه میداد موهای تقریبا واقعی بسازند که در نهایت برای جان بخشیدن به موجودات مختلف در نسخه نهایی فیلم مورد استفاده قرار گرفت.
برای آزمایش این فناوری جدید، تیم پیکسار شخصیتی به نام هیربال خلق کردند که میتوانست انواع مختلف مو و خز را در موقعیتهای مختلف شبیهسازی کند. در مستند «ساخت انیمیشن کارخانه هیولاها» توماس پورتر و استیو می فاش کردند که کارگردان پیت داکتر آنقدر به هیربال وابسته شده بود که تیم در نهایت انواع مختلفی از این موجود ساخت که بعدها در پسزمینه فیلم مورد استفاده قرار گرفتند.
6- کارگردان انیمیشن «در جستوجوی نمو» کاراکتر دوری را به خاطر اپیزودی از برنامه الن دیجنرس به طور کامل بازسازی کرد
دوری برای همیشه به عنوان یکی از محبوبترین شخصیتهای پیکسار باقی خواهد ماند، اما ماهی تانگ نمادینی که به مارلین کمک میکند پسر گمشدهاش را در انیمیشن «در جستوجوی نمو» پیدا کند، در اصل شخصیت دیگری داشت. اندرو استانتون، نویسنده و کارگردان در سال ۲۰۲۰ طی مصاحبهای با لسآنجلس تایمز اعتراف کرد که در ابتدا این شخصیت را مرد در نظر گرفته بود، اما بهعنوان نویسنده اصلی نمیتوانست چیزی را تغییر دهد. بعد او در برنامهای که همسرش در حال تماشای آن بود، صدای الن دیجنرس را شنید و همه چیز تغییر کرد:
«من شنیدم که [دیجنرس] پنج بار موضوع یک جمله را قبل از اینکه برنامه به پایان برسد تغییر داد. این یک راه جذاب و پیشرونده برای به تصویر کشیدن حافظه کوتاه مدت بود که به این زودیها هم قدیمی نمیشد. بعد نتوانستم صدای واقعیاش و تمام متنی را که تازه آماده کرده بودم از ذهنم بیرون کنم. بعد شروع کردم به فکر کردن به این موضوع که خب، چرا که نه؟ چرا نمیتواند زن باشد؟ و چرا نمیتواند یک رابطه افلاطونی باشد؟»
آن اپیزود تصادفی الن نه تنها مسیر انیمیشن «در جستوجوی نمو» را تغییر داد، بلکه یکی از محبوبترین فیلمهای پیکسار را هم شکل داد و بعدا با فیلم «در جستوجوی دوری» (Finding Dory)، بر اساس شخصیت الن دیجنرس، اسپینآف آن هم ساخته شد.
5- «داستان اسباببازی 2» (Toy Story 2) پس از حذف تصادفی فایلهای انیمیشن پیکسار قبل از انتشار در سال 1999 تقریبا گم شد.
برای بسیاری، انیمیشن «داستان اسباببازی 2» بهترین قسمت این فرنچایز است، اما نکتهای در طول تولید دنباله 1999 وجود داشت که به نظر میرسید همه چیز از دست رفته است. به گزارش ایندیپندنت، فایلهای انیمیشنی که فیلم را پر میکردند، زمانی که شخصی اشتباها دستوری را اجرا کرد که اساسا تمام فایلها را در یک سیستم خاص حذف میکند، بهطور تصادفی حذف شدند، به این معنی که تمام چیزهایی که تیم تا آن مرحله روی آن کار کرده بود، از بین رفت.
هنگامی که اولین تلاش برای ایمنسازی فایلها از سیستم پشتیبان با شکست مواجه شد (پیکسار متوجه شد که برنامه پشتیبانگیری به مدت یک ماه منتهی به اتفاق ناگوار کار نمیکند)، مشخص شد که مدیر ناظر فنی، گلین سوزمان فایلها را در کامپیوتر خانه خود دارد، چون او پس از تولد پسرش در خانه کار میکرد. این تیم توانست فایلها را ایمن کند و «داستان اسباببازی 2» را از یک مرگ ناگوار نجات دهد.
4- نسخه اصلی انیمیشن «ماشینها» (Cars) بر روی لایتنینگ مککویین تمرکز نداشت، بلکه یک خودروی برقی زرد بود
«ماشینها» انیمیشن محصول سال 2006 پیکسار، یکی از محبوبترین شخصیتهای استودیو، لایتنینگ مککویین را معرفی کرد، اما طرح اولیه فیلم نه یک ماشین مسابقهای خودسر، بلکه یک وسیله نقلیه برقی زردرنگ بود که قرار بود سفری بسیار متفاوت از سفر شخصیتی با صداپیشگی اوون ویلسون را آغاز کند.
قبل از طراحی «ماشینها»، جان لاستر فاش کرد که این فیلم حول ایدهای به نام «ماشین زرد» شکل گرفت که بر روی یک ماشین الکتریکی ساکن در یک شهر کوچک متمرکز بود که به خاطر تفاوتهایش مورد بیمهری بقیه ماشینها قرار گرفت. در نهایت، لاستر گفت که این برای ساخت یک فیلم سینمایی کافی نیست. با این حال، چندین مفهوم و شخصیت از «ماشین زرد» یک دهه بعد راه خود را به انیمیشن «ماشینها» پیدا کردند.
3- انیماتورهای پیکسار برای انجام تحقیقات به منظور ساخت انیمیشن «وال ای» به سفرهای میدانی به زبالهدانی در اوکلند کالیفرنیا رفتند.
دنیای پساآخرالزمانی و تنهایی که در انیمیشن «وال ای» نمایش داده میشود، گاهی یکی از منزجرکنندهترین صحنههایی است که در فیلمهای پیکسار میتوان دید و گاهی یکی از زیباترین آنها. عوامل پیکسار برای تصور بهتر سیارهای که مدتها متروک مانده و پس از آن که اثرات آلودگی و کوههای زباله آن را غیرقابل سکونت کرده بود، به یک سفر تحقیقاتی منحصربهفرد رفتند.
در سال 2008 که «وال ای» در حال تولید بود نشان داده شد که هنرمندان از زبالهدانیهای متعددی در اوکلند و اطراف اوکلند واقع در کالیفرنیا بازدید کردند، جایی که بافتها و رنگهای آنچه را که دریافتند برای آوردن حس واقعی به فیلم انیمیشنشان استفاده کردند.
2- بخش آغازین احساسی انیمیشن «بالا» (Up) با الهام از ویدیوهای خانگی تصادفی که عوامل پیکسار در ایبی پیدا کرده بودند ساخته شد
بخش آغازین انیمیشن «بالا» یکی از احساسیترین قسمتها در یک فیلم پیکسار است که فراز و نشیبهای زندگی مشترک کارل فردریکسن (با صداپیشگی اد اسنر) و همسرش الی را بهخوبی به تصویر میکشد. در مصاحبهای با لسآنجلس تایمز در سال 2010، کارگردان پیت داکتر فاش کرد که مایکل جیاکینو آهنگساز، مجموعهای تصادفی از ویدیوهای خانگی را در ایبی خریداری کرده است و سپس آنها برای ارائه ایدههایی به منظور ساخت آن سکانس نمادین تمامشان را بررسی کردند:
«ما نمیدانستیم افرادی که در فیلمها دیده میشوند چه کسانی هستند، اما پیشرفت زندگی آنها را تماشا میکردیم و آنها را کنار هم میگذاشتیم، یادداشت میکردیم و هیجانزده میشدیم که اوه، حالا یک بچه جدید در تصویر وجود دارد. و چه اتفاقی برای آن شخص افتاد؟ من حدس میزنم که آنها دیگر باید رفته باشند. به طرز عجیبی متقاعدکننده بود.»
از آنجا، تیم پیکسار شروع به گردآوری زندگی این افراد تصادفی کردند و در نهایت به دنبالهای از اتفاقات رسیدند که با یکی از احساسیترین مرگهایی که استودیو تا به حال به تصویر کشیده به پایان رسید.
1- انیمیشن «درون و بیرون» (Inside Out) در اصل احساسات بسیار بیشتری نسبت به آنچه در فیلم پایانی نشان داده شده بود داشت
در انیمیشن «درون و بیرون» در سال 2015، پیت داکتر و تیمش در پیکسار موفق شدند پنج احساس شادی، غم، ترس، خشم و انزجار را به شخصیتهای معنادار و کامل تبدیل کنند، اما نزدیک به دوجین احساس دیگر از فیلم حذف شدند. در مصاحبهای مربوط به سال 2015 در مورد اکران خانگی این فیلم، داکتر فاش کرد قبل از اینکه او و تیمش شروع به حذف کنند، 26 احساس مختلف وجود داشت.
برخی از این احساسات عبارت بودند از خباثت، ملالت، غرور و امید. در پایان، برشها به گونهای انجام شد که انیمیشن «درون و بیرون» بتواند داستانی سادهتر داشته باشد. اما پنج احساس اصلی قبلا شامل بسیاری از احساسات دیگر میشدند.
منبع: cinemablend