فیلم پریسیلا (Priscilla) – ظهور و سقوط یک عاشقانه عجیب
نگاهی متفاوت به زندگی پادشاه راک اند رول
شنیدن روایتهایی متضاد از داستانهایی که تاکنون شنیده و باور داشته بودیم، به نوبه خود میتواند جالب باشد. وقتی سال گذشته فیلم سینمایی الویس (Elvis) با بازی آستین باتلر و تام هنکس منتشر شد و استقبال گیشه و منتقدان را در پی داشت، سوفیا کاپولا که از جمله کارگردانان پیشرو در زمینه ساخت فیلمهایی با محوریت زنان شناخته میشود، دست به کار شد تا داستان زندگی الویس پریسلی و شخصیت او را از زاویه دیدی متفاوت به روی پرده ببرد: زاویه دید همسرش، پریسیلا پریسلی که به مدت 6 سال با این ستاره دنیای موسیقی ازدواج کرده بود. در این مطلب به معرفی و نقد فیلم پریسیلا میپردازیم.
فیلم سینمایی پریسیلا (2023)
- کارگردان: سوفیا کاپولا
- بازیگران: جیکوب الوردی، کیلی اسپینی
خلاصه داستان پریسیلا
پریسیلا بولیوی نوجوان در یک مهمانی با الویس پریسلی ملاقات میکند؛ مردی که در حال حاضر سوپراستار سبک راک اند رول است و طرفدارانی بیشمار دارد. با این حال الویس در لحظات خصوصی به فردی کاملا غیرمنتظره تبدیل میشود: یک معشوق هیجانانگیز، یک متحد در لحظات تنهایی و یک دوست صمیمی مهربان.
سوفیا کاپولا از طریق چشمان پریسیلا، جنبه نادیده این اسطوره بزرگ آمریکایی را در رابطه راه دور الویس و پریسیلا و ازدواج پرتلاطم آنها به نمایش میگذارد و پرترهای عمیقاً احساسی و پرجزئیات از عشق، فانتزی و شهرت را روایت میکند.
در ادامه، نقد فیلم پریسیلا را از زبان رسانههای مشهور جهان میخوانیم.
- نقد فیلم سالتبرن (Saltburn) – داستان دوستی، خشم و انتقام
- نقد سریال برلین – وقتی کاریزمایِ صرف کاری از پیش نمیبرد
- ایدهای که پایان فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک را روشن میکند
نقد نیویورک تایمز: ظهور و سقوط یک عاشقانه عجیب
فیلم جدید سوفیا کاپولا با نام پریسیلا، در سال 1959 آغاز میشود. از پریسیلا بولیو (کایلی اسپینی) که در یک غذاخوری در پایگاه ارتش ایالات متحده در آلمان نشسته است، میپرسند آیا الویس پریسلی را دوست دارد یا نه. او با یک سوال پاسخ میدهد: «البته. چه کسی او را دوست ندارد؟» پریسیلا ریزاندام، مودب و چهارده ساله است. کمی بزرگتر از زمانی که ژولیت برای اولین بار با رومئو ملاقات کرد. خبر هیجانانگیز و البته نگرانکننده این است که الویس، دستنیافتنیترین ستاره، در مدار دنیای او ظاهر شده است. او در حال حاضر در همان نزدیکیها مستقر است و در ارتش خدمت میکند و پریسیلا برای ملاقات با او به یک مهمانی دعوت شده است. رومئو همانجا در اتاق است. الویس به او میگوید: «تو فقط یک بچه هستی.» و او پاسخ میدهد: «متشکرم.»
نقش الویس را جیکوب الوردی بازی میکند که طبق برآورد من حدودا سه برابر همبازیاش قد دارد. در نتیجه، اختلاف سنی آنها بیشتر نمایان میشود. او باید برای گفتن کلمهای در گوش پریسیلا، مثل یک جرثقیل صنعتی به بالا و پایین خم شود. با این وجود، این دو نفر در هم میآمیزند و درد دلتنگی را با هم به اشتراک میگذارند. دیری نمیگذرد که الویس به مادر پریسیلا، آن (با بازی داگمارا دومینچیک) و ناپدری او، پل (با بازی آری کوهن) معرفی میشود. الویس به آنها اطمینان میدهد: «من دختر شما را خیلی دوست دارم.»
بقیه فیلم، ظهور و سقوط یک عاشقانه عجیب و غریب را که از نگاه پریسیلا میبینید، نشان میدهد. ما با او میمانیم تا الویس، که سربازیاش تمام شده، به خانه برگردد و معروفتر شود. پریسیلا پس از مدتی بیخبری، با یک بلیط درجه یک -و بنا به دلایل غیر قابل درک- با رضایت والدینش به ملاقات او میرود و با لباس صورتی و دستکش سفید به گریسلند میرسد. وقتی به خانهاش برمیگردد، لباسهایش هنوز بینقص است، اما موها و آرایشش در هم ریخته است. وقتی او در سن هفده سالگی دوباره به آمریکا پرواز میکند، الویس به او یک سگ سفید کوچک، یک ماشین اسپورت قرمز به عنوان هدیه فارغالتحصیلی و در نهایت حلقه ازدواج میدهد.
داستانی سطحی، اما تعمدی
در نقد فیلم پریسیلا، اشاره به سطحی بودن پریسیلا اتفاقی نیست، زیرا همین سطوح، موضوع اثر جدید کاپولا هستند. او پوسته دنیای قابل مشاهده را بدون این که به دنبال گوشته زیرین باشد، بررسی میکند. ما مجموعهای از لباسها را میبینیم که توسط الویس برای همسرش انتخاب شده و هر کدام با یک تفنگ دستی تزئین شدهاند. کلوزآپ داستان، همه چیز را روایت میکند: انگشتان برهنه پا، در عمق یک فرش فرو میروند؛ مژههای مصنوعی و مجسمههای چینی، یک قرص (اولین قرص) که الویس مثل شیای مقدس کف دست پریسیلا میگذارد و یک ابوالهول کوچک، طلاکاری شده و مضحک که اگر او بیش از این به عنوان خانم پریسلی در آنجا بماند، او نیز به یک چیز کوچک تبدیل میشود.
موسیقیای که در خروج نهایی پریسیلا از عمارت الویس میشنویم، اثر دالی پارتون است که I Will Always Love You را میخواند. هیچ اثری از الویس در فیلم وجود ندارد. این خلأ به خوبی با اهداف کاپولا سازگار است. چه روشی سادهتر برای نشان دادن الویس به عنوان یک بیرحم بیاحساس، بهتر از نادیده گرفتن چیزی که او را به بزرگترین شادیآور روی زمین تبدیل کرده است؟ استعدادهای مافوق بشری او را از بین ببرید و او را تا سطح مردان معمولی پایین بیاورید
به دنبال نمایش فیلم «الویس» باز لورمن (2022)، در اینجا تصاویری متفاوت از الویس میبینیم. من استدلال میکنم که ما به هر دو فیلم نیاز داریم: تحسین دیوانهوار سال گذشته و اکنون این واکنش بیاحترامی.
گاردین: پرتره شیک و احساسی سوفیا کاپولا از زندگی با الویس
در دنیا تنها چند کارگردان با استعدادی مشابه سوفیا کاپولا وجود دارند که روایتی خاص را از دنیایی که از میان میلههای یک قفس طلایی دیده میشود، به نمایش بگذارند. در این زمینه میتوانیم به آثار قبلی او مثل زندگی در یک هتل پنج ستاره (گمشده در ترجمه – Lost in Translation محصول سال 2003)، سپس زندگی ملکهای جوان در قصری بزرگ (ماری آنتوانت – Marie Antoinette محصول سال 2006) اشاره کنیم. او اکنون جنبه تاریک زندگی افسانهای پریسیلا پریسلی را روایت میکند و تنهایی و انزوای دردناکی را که زنانی که به طور همزمان همه چیز و هیچ چیز ندارند، تداعی میکند.
پریسیلا بولیو (با بازی فوقالعاده کیلی اسپینی که در نقش پریسیلا در کودکی و بزرگسالی کاملاً متقاعدکننده است) فقط 14 ساله است که برای اولین بار با الویس پریسلی (با بازی جیکوب الوردی) فوق ستاره دنیای راک اند رول در یک مهمانی در خانهاش در نزدیکی پایگاه ارتش ایالات متحده در غرب آلمان آشنا میشود. پریسیلا مجذوب الویس جوان، شکننده و دور از خانه میشود و چه کسی میتواند او را به خاطر این کارش سرزنش کند؟ الوردی شخصیتی متفاوت و کمی خشمگین را در زیر جذابیت پر زرق و برق این نقش به نمایش میگذارد و الویس او، موجودی تیرهتر و پیچیدهتر از نسخه الویس آستین باتلر در فیلم سینمایی الویس (2023) ساخته باز لورمن است.
زمانی که پریسیلا از شعله توجه الویس گرم میشود، زندگی عادی و مشغلههای روزانه مدرسه معنای خود را از دست میدهد. همه چیز، از خانه مجلل خانواده بولیو که متعلق به ارتش است گرفته تا کیفیت نور اتاقهایی که او را خفه میکنند، وقتی الویس در اطرافش نیست، کسلکنندهتر و تاریکتر به نظر میرسد.
درباره کارگردانی کاپولا
سوفیا کاپولا کارگردان داستانهای نمایشی نیست. وقتی فیلمهای او را میبینیم، هرگز احساس نمیکنیم که نفس داستان را فدای زرقوبرقهای غیرلازم میکند. او یک ناظر همدل و متمایز است و همه منتقدها به او این اعتبار را نمیدهند که فیلمهایش چقدر پیچیده و لایهلایه هستند. در اینجا، او به طرز ماهرانهای داستان را از طریق چشماندازی دوگانه جلو میبرد.
این فیلم، قبل از هر چیز داستان پریسیلا است و از خاطرات پریسیلا پریسلی در کتاب «الویس و من» اقتباس شده است؛ داستان عاشقانهای که در مجموعه ایدههای زنانگی دهه 1950 پیچیده شده است. اما کاپولا با چشماندازی مدرن با این موضوع مقابله میکند و ما را از آن دوره بیرون میکشد (همانند انتخابهای موسیقیهای غیرمنتظره در ماری آنتوانت) و اجازه میدهد به این درک ناخوشایندی برسیم که این یک رابطه زیبا نیست.
نقد فیلم پریسیلا
این فیلم به الویس به عنوان یک شکارچی و پریسیلا به عنوان قربانی او اشاره نمیکند. کاپولا بیشتر به پیچیدگیهای گرهدار رابطه علاقهمند است تا تقابل بین گناه و بیگناهی. اما وقتی صحبت از ساختارهای قدرت اطراف الویس، مرد و ستاره داستان میشود، بسیار زیرک است. این ساختار قدرت بر تمام روابط او تأثیر میگذارند، نه فقط رابطهاش با پریسیلا. صحنه فوقالعادهای وجود دارد که در آن او دوست دختر نوجوانش را که 10 سال از خود کوچکتر است، به خرید لباس میبرد و سیستم حمایتی خود را -در قالب مردانی بدون اسم و قابل تعویض- همراه خودش میبرد. پسرها از هر لباس جدیدی که پریسیلا میپوشد تعریف میکنند، اما ما نگاههای زودگذر و عصبی آنها را به سمت الویس میبینیم و واکنش او را میسنجیم. مخالفت با الویس فایدهای ندارد. او میتواند و این کار را میکند. و همین رویکرد را با پریسیلا هم اتخاذ میکند.
این زوج، هر دو محصول زمان و مکان بسیار خاصی هستند. پریسیلا که با مجلات دهه 50 بزرگ شده و نکاتی را در مورد اینکه چگونه مرد خود را راضی و خوشحال نگه دارید خوانده است، سعی میکند خود را به ایدهآل زنانه الویس تبدیل کند. در اینجا، انتخاب لباس فیلم به خوبی از این قضیه صحبت می کند. شخصیت پریسیلای نوجوان به لباسهای مجللش وابسته است. کفشهای مجلسی پاشنهدار او همیشه نیم سایز بزرگ است. او شبیه کودکی است که در نقشی که کاملاً درک نمیکند، فرو رفته و با لباسهای آراستهاش بازی میکند. رهایی تدریجی او در انتخاب لباسهای او نقش دارد. وقتی در نهایت لباسهای طرحدار را که الویس به شدت مخالف آنها است در آغوش میکشد، متوجه میشویم که این شخصیت در شرف تغییر است.
در همین حال، الویس در دنیایی بزرگ شده است که نقشهای جنسیتی را به شدت مشخص کرده است. طبق تجربه او، زنان خانهدارهای بیشکایتی هستند و این همان چیزی است که او از پریسیلا انتظار دارد. الگوهای مرد او (پدرش و مدیر برنامههایش، کلنل تام پارکر) تمایل بیشتری به رفتارهای سلطهجو و کنترلگرانه دارند. جالب اینجاست که پارکر به عنوان یک شخصیت در این فیلم ظاهر نمیشود؛ حذفی که شاید تا اندازهای عجیب بود. با ایپ حال، حضور و نفوذ بد او در همه جا مشهود است، به ویژه در محدودیتهایی که در ابتدا این رابطه را از چشم مردم دور نگه میدارد.
به هر شکل، زندگی برای پریسیلا در برآورده کردن خواستههای مردان دیکتاتور خلاصه شده است. هنگامی که او برای آخرین بار از دروازههای گریسلند میگذرد و در پسزمینه آهنگ I Will Always Love You اثر دالی پارتون شنیده میشود، پریسیلا شخصیت دختری کوچک را پشت سر میگذارد و دوباره متولد میشود.