نقد سریال جاسوسی سازمان (The Agency)
تازهترین تریلر جاسوسی مایکل فاسبندر
در حالیکه بیشتر روایتهای جاسوسی از یک ماموریت پرتنش، قهرمانبازی ستاره داستان و جلوههایویژه پیشرفته تشکیل میشود، سریال سازمان (The Agency) چیزی متفاوت به مخاطبان ارایه میدهد. این اثر جدید که اقتباسی از سریال فرانسوی تحسینشده دفتر افسانهها به کارگردانی اریک روشان است، به آشفتگی عمیق شخصی و روانشناختی ناشی از مشاغل پرخطر و پنهان کردن هویت ماموران سیا و امثال آن میپردازد. تریلر جاسوسی سازمان هزینههای انسانی کار مخفیانه را، بهطور عمیق بررسی میکند. جدای از اینکه یک روایت جاسوسی همیشه جذاب است، آیا این مجموعه هم مانند بسیاری از آثار کمپانی پارامونت، ارزش تماشا دارد؟
مشخصات سریال سازمان | |
سازنده | جز باتروورث و جان هنری باتروورث |
تهیه کننده | جرج کلونی |
بازیگران | مایکل فاسبندر، جفری رایت، جودی ترنر. اسمیت |
تاریخ انتشار | ۲۰۲۴ – ۲۰۲۵ |
سریال جاسوسی سازمان (The Agency)، براساس سریال فرانسوی دفتر افسانهها (Le Bureau des Légendes) ساخته شده، اثری که بهعنوان یکی از بهترین تریلرهای جاسوسی موردتحسین قرار گرفتهاست. دفتر افسانهها در سازمان، توسط برادران باترورث یعنی جز باتروورث و جان هنری باتروورث اقتباس شدهاست، که بهنظر میرسد هیچ کاری جز ساختن آثار سینمایی و تلویزیونی موفق ندارند. همچنین تهیهکننده سریال سازمان، جرج کلونی است، که کارنامه درخشانی در حوزه فیلمسازی دارد. دو قسمت اول سریال را جو رایت کارگردانی کردهاست. مایکل فاسبندر، جودی ترنر اسمیت، جفری رایت و ریچارد گییر هم از بازیگران اصلی این سریال هستند. سریال سازمان محصول کمپانی پارامونت است، شرکتی با محصولات نمایشی درخشان.
داستان سریال سازمان
در سازمان (The Agency) که بعضی از دنبالکنندگان سینما آن را با عنوان سریال آژانس میشناسند، یک مامور ویژه سیا با نام براندون و نام رمز مارشن و بازی مایکل فاسبندر، پس از گذراندن شش سال زندگی مخفیانه به مقر اصلی سازمان سیا در لندن باز میگردد، تا با زندگی غیرنظامی سازگار شود. مارشن از همان ابتدا که از یک جت شخصی پیاده میشود، بهتزده و کاملا بیگانه با محیط به نظر میرسد. او با پروتکلهای مختلف خود به زندگی و کارش ادامه میدهد و درعینحال سعی میکند، با شرایط جدید سازگار شود. با اینحال، وقتی مارشن بالاخره در آپارتمان جدیدش مستقر میشود، هیچچیز آنطور که انتظار میرود پیش نمیرود. مارشن پس از بررسی اتاقها، چندین ابزار نظارتی را که بهصورت استراتژیک در آنجا قرار گرفتهاند، کشف میکند. بینندگان همچنین متوجه میشوند که او از ماموریت خود در اتیوپی اخراج شدهاست، و او را مجبور به قطع رابطه با معشوقش، سامی با بازی جودی ترنر. اسمیت کردهاند. در ظاهر، مارشن از زندگی جدید خود راضی به نظر میرسد و با وقت گذراندن با دختر نوجوانش پاپی با بازی ایندیا فاولر، و کمک به مدیر استراتژی سازمان، هنری با بازی جفری رایت و رییس دفتر بوسکو با بازی ریچارد گییر، در دل اتفاقاتی مانند سرکش شدن یک عامل سیا، ادامه میدهد. با اینحال، او و همکارانش بلافاصله با ورود دکتر بلیک با بازی هریت سنسوم. هریس، که برای ارزیابی سلامت روان ماموران سیاه فرستاده شدهاست، آشفته میشوند. در این شرایط بهسرعت مشخص میشود که مارشن رازهایی دارد. او همچنین هنگامیکه با نایومی با بازی کاترین واترستون و سرپرست خود صحبت میکند، بهطور قابلتوجهی همه حقیقت را درباره عشق اهل اتیوپی خود، نمیگوید و مشخص است که پنهانکاری بیمارگونهای دارد.
تاثیرگذاری تدریجی اما پررنگ سریال
همانطور که بسیار روشن است، بهنظر میرسد سریال سازمان آنقدر زمان صرف کردهاست، تا یک ردیف از نامهای معتبر را جمعآوری کند. نتیجه این عملکرد اثری است با تاثیرگذاری تدریجی اما پررنگ، که در بعضی مواقع احساس میشود که زیر سنگینی اهمیت خود، در حال فروپاشی است. شاید مانند سریال دفتر افسانهها، بتوانیم پنج سال بعد به سازمان نگاه کنیم و از مهارتش در تاثیر تدریجی بر مخاطب شگفتزده شویم. و بهعنوان راهی برای معرفی خود، سازمان با تمام توانش تلاش میکند. بیشتر بار این تلاش هم بر شانههای مایکل فاسبندر است. مایکل فاسبندر در سریال شخصیتی است، که همهچیز به دور آن میچرخد. او مدتی دور از سینما و تلویزیون بوده و در سالهای اخیر، فقط در فیلم هدف بعدی پیروز است و آدمکش ظاهر شدهاست. در سریال سازمان، او نقش یک جاسوس آمریکایی را بازی میکند که از یک عملیات مخفی طولانیمدت بنا به آنچه مافوقش میخواسته، بازگردانده میشود. او قبل از بازگشت، در پی ماموریتی به خارج از کشور رفته و مجبور شده تمام ارتباطش را با شخص موردعلاقهاش قطع کند، هرچند نتوانستهاست. اما آیا این عدم قطع ارتباط به این دلیل است که عشق بر همهچیز غلبه میکند، یا به این دلیل که زن داستان، انگیزهای منفی و پنهانی دارد؟ احتمالا با سرعتی که سریال در پیش گرفتهاست، هفت یا هشت سال دیگر متوجه خواهیمشد!
یک نکته خوب درباره سازمان (The Agency) این واقعیت است، که دفتر افسانهها برای مدت طولانی ادامه پیدا کرد، بنابراین این احتمال وجود دارد که سازمان هم به یک سریال طولانی خوب تبدیل شود. ممکن است که مایکل فاسبندر نتواند بیشتر از همتای فرانسوی خود در دل مخاطب جا باز کند، اما ارزش دنبال کردن را دارد.
نکته مهمی که سازمان را تماشاییتر میکند، این واقعیت است که ما در دنیایی زندگی میکنیم که پس از سریال اسبهای آرام، موفق شدن تریلرهای جاسوسی سختتر است. یا این حال سازمان تیم سازنده قدرتمندی دارد و میتوانند به یک اثر ماندگار تبدیل شود.
البته ناگفته نماند که سریال سازمان هم مانند اسبهای آرام، در لندن جریان دارد. اما این یک نسخه کنجکاویبرانگیز و توریستی از لندن است. البته شخصیتپردازی هم در این سریال با اسبهای آرام فرق دارد.
بررسی عمیق تاثیرات رها کردن هویت
سریال سازمان (The Agency)، اثری بسیار گیرا است، زیرا از مارشن گذشتهاست و به عوامل دیگر و نقش آنها در سیا هم میپردازد. هنری رتبه بالایی در سازمان دارد، اما وضعیتش به او اجازه نمیدهد تا به همراه اعضای خانوادهاش باشد. نایومی و همکارانش، اوون با بازی جان ماگارو و بلر با بازی آمبرین رازیا، که در لندن محبوس شدهاند، در تلاشند تا باوجود اینکه برنامه زمانی، انتخابها و روابط عمدا از آنها پنهان میشود، جان ماموران مخفی را حفظ کنند. بهعلاوه، این تریلر دنی با بازی سایورا لایتفوت. لیون را دنبال میکند، یک سرباز تازهکار که قرار است اولین ماموریت خود را آغاز کند. او با هوشمندی و توانایی زیاد، با کار بر روی مهارتهای خود زیر نظر مارشن و نایومی آماده میشود، تا مخفیانه کار کند. با اینحال، هنگامیکه دنی مشاهده میکند که گذرنامه واقعیاش در یک خردکن نابود میشود، عذاب رها کردن هویت خود بر او سنگینی میکند. این یک احساس بیمارگونه است، که بر روان او و بسیاری از ماموران مانند او تاثیر منفی میگذارد. سریال این جنبه را از شغل ماموران سیا و هرکسی که هویت واقعیاش را پنهان میکند، بررسی میکند.
تصویر غیرکلیشهای از جاسوسها
ماموران مخفی و جاسوسها اغلب بهعنوان شخصیتهای جذاب بهتصویر کشیده میشوند، که بهواسطه مشاغل خطرناک خود، جذابتر هم شده و مخاطبان را درگیر میکنند. سریال سازمان از این نما عبور میکند. از آغاز تا پایان قسمتهای سریال، مارشن هیچ شباهتی به جاسوسهای شیک و جذاب ندارد. رنگهای تیره و فضای سرد انگلستان، بهخوبی این وضعیت را نشان میدهد. بیشتر شغلها، چه خوب و چه بد، تاثیری روی شخص دارند، اما از آنجایی که خطرات کار اطلاعاتی و جاسوسی معمولا پیچیدهتر است، چالشهای ذهنی و جسمی مدام بیشتر میشود. سازمان هشدار میدهد که حتی عوامل آموزشدیده هم، نمیتوانند از ضعفها و خواستههای خود فرار کنند. در عوض، خشم، بیاعتمادی، پرخاشگری و درد چیزی است، که نصیب افراد در اینگونه مشاغل میشود. بنابراین یک جاسوس واقعی شباهتی با چیزی که در بیشتر فیلمهای شیک و تجاری دیده میشود، ندارد. سریال سازمان تا حدود زیادی توانستهاست این کلیشه را کنار بزند.
نقاط قوت:
- تصویر غیرکلیشهای از دنیای جاسوسی
- بازیهای قابل قبول
نقاط ضعف:
- فیلمنامه غیرمنسجم و آشفتگی ساختاری