سریالهای فانتزی جذابی که پس از فصل اول افت کردند
چه چیزی سریالهای فانتزی را به محبوبترین ژانر جهان تبدیل کرده؟ تصور کنید در دنیایی زندگی کنید که اژدها آسمان را میپوشاند، جادوگران با طلسمهای باستانی تقدیر را تغییر میدهند و هر فرد عادی میتواند به قهرمانی افسانهای تبدیل شود! این همان جذابیت بیپایان دنیای فانتزی است؛ جهانی که مرزهای واقعیت را میشکند و مخاطب را به ماجراجوییهایی پر از اسرار، نبردهای حماسی و دوستیهای ناگسستنی میبرد.
سریالهای فانتزی مثل آینهای هستند که آرزوهای پنهان ما را بازتاب میدهند. جهانی بیحدومرز که در آن غیرممکن معنی ندارد، هر موجودی جایگاه خود را پیدا میکند و قهرمانان نه از زره و شمشیر بلکه از دلهای بزرگشان قدرت میگیرند. اما همین گستردگی خلاقانه، گاهی به بزرگترین چالش سازندگان تبدیل میشود. برخی از این مجموعهها آنقدر بلندپروازانه پیش میروند که در فصلهای بعدی، زیربار ایدههای پیچیده یا تکرار کلیشهها خرد میشوند. گاهی هم فصل اول آنقدر درخشان است که ادامهی راه، هرگز به پای آن نمیرسد و خراب میشود.
پرسش اینجاست: چرا برخی سریالهای فانتزی مثل خاندان اژدها یا سایهها و استخوانها سالها در خاطر میمانند، اما برخی دیگر پس از یک فصل فراموش میشوند؟ آیا مشکل از دنیاسازی ناتمام است یا شخصیتهای بیجان؟ در این مقاله قرار است به قلب دنیای فانتزی سفر کنیم، راز ماندگاری مجموعههای موفق را کشف کنیم و به 10 سریال فانتزی نگاهی بیندازیم که با وجود شروع طوفانی، نتوانستند موفقیت خود را حفظ کنند و پس از فصل اول رو به افول رفتند.
۱۰. سرنوشت: حماسه وینکس (Fate: The Winx Saga)
- امتیاز IMDB سریال: ۶.۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۴۵ از ۱۰۰
- سال انتشار: ۲۰۲۱
- تعداد فصل: ۲
- تعداد اپیزود: ۱۳
یادتان میآید روزهایی را که دنیای رنگارنگ وینکس کلاب، آرزوی پرواز و جادو را در قلب نوجوانان می کاشت؟ انیمیشنی که با پریهای پرانرژی و ماجراهای فراواقعیاش، نسلی را مجذوب خود کرده بود. وقتی اعلام شد این دنیای نوستالژیک قرار است به شکل لایو اکشن با نام سرنوشت: حماسه وینکس بازسازی شود، موجی از هیجان و نگرانی به راه افتاد. اما این اقتباس جاهطلبانه چرا نتوانست در آسمان سریالهای فانتزی بدرخشد و به سرعت به فراموشی سپرده شد؟
اولین جرقههای انتقاد به انتخاب بازیگرانی بازمیگشت که شباهتی به شخصیتهای محبوب انیمیشن نداشتند. طرفداران قدیمی معترض بودند: این استلاِ خوشپوش و درخشان کجاست؟ چرا موسیِ مهربان اینقدر سرد به نظر میرسد. با این حال، فصل اول با ساختن دنیایی تاریکتر و پیچیدهتر از نسخه کارتونی، توجه بسیاری را جلب کرد. صحنههای نفسگیر نبرد با هیولاها، طراحی لباسهای پرجزئیات و فضاسازی مرموز آلفئا (مدرسه جادوگری سریال) نشان میداد که سازندگان میخواهند این داستان را برای مخاطبان بالغتر بازتعریف کنند.
با وجود استقبال نسبی از فصل اول، فصل دوم به سرعت در رتبهبندیها سقوط کرد. تماشاگران از تکرار کلیشهها، نبود تعادل بین اکشن و عمق شخصیتها و نادیده گرفتن المانهای جادویی شکایت داشتند. حتی حضور هیولاهای ترسناک و صحنههای اکشن هم نتوانست مخاطب را فریب دهد. در نهایت، نتفلیکس این سریال فانتزی را کنسل کرد و هیچکس اعتراضی هم نکرد.
۹. ارباب حلقهها: حلقههای قدرت (The Rings of Power)
- امتیاز IMDB سریال: ۶.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
- سال انتشار: ۲۰۲۲
- تعداد فصل: ۲
- تعداد اپیزود: ۱۷
چه میشود وقتی یکی از بزرگترین اسطورههای فانتزی جهان را بازسازی میکنید؛ اما سایه سه گانه افسانهای ارباب حلقهها آنقدر بزرگ است که هیچ نوری به اسپین آف آن اجازه درخشش نمیدهد؟ این همان سرنوشت تلخ حلقههای قدرت است؛ پیش درآمدی جاه طلبانه به دنیای جیآرآر تالکین که با وجود سرمایه گذاری کلان و جلوههای بصری خیره کننده، نتوانست قلب مخاطبان را همانند سه گانه سینمایی دهه ۲۰۰۰ تسخیر کند.
وقتی پیتر جکسون در سه گانه ارباب حلقهها، سرزمین میانه را با تمام شکوهش به تصویر کشید، استانداردی تعیین کرد که به نظر میرسد هیچکس، حتی خود جکسون در سه گانه هابیت، نتوانسته به آن نزدیک شود. حالا حلقههای قدرت وارد میدان شده تا هزاران سال پیش از ماجراهای فرودو و بیلبو را روایت کند. این داستان تولد حلقههای قدرتمند، ظهور سائورون و نبردهای افسانهای نژادها را به تصویر میکشد.
این سریال با چالشی عظیم روبه رو بود. فشرده سازی هزاران سال تاریخ پیچیده و شخصیتهای اساطیری به چند فصل محدود. نتیجهی آن هم شد سکانسهای شتابزده، زیرپلههای نامفهوم و دیالوگهایی که گاه بیشتر شبیه کتاب تاریخ میماندند تا یک درام جذاب. حتی صحنههای اکشن باشکوه و لباسهای فاخر هم نتوانستند مخاطب را از این سوال فرار دهند که این همه زیبایی برای چه چیزی است؟ پس داستان اصلی جذاب و خفن کجاست؟
۸. ریوردیل (Riverdale)
- امتیاز IMDB سریال: ۶.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- تعداد فصل: ۷
- تعداد اپیزود: ۱۳۷
وقتی یک درام نوجوانانه با رگههای سریالهای فانتزی، ابتدا دنیا را فتح میکند و سپس خودش گم میشود. ریوردیل دقیقا همان مسیر عجیب را طی کرد. این سریال که در سال ۲۰۱۷ با اقتباس از کمیکهای کلاسیک آرچی شروع به کار کرد، ابتدا مخاطبان را با ترکیب جذابیتهای مرموزِ شهر کوچک، شخصیتهای دوستداشتنی و تعلیقهای نفسگیر مجذوب خود کرد. اما در نهایت به یک نمایش کمپ طور تبدیل شد که حتی طرفداران وفادارش هم از آن شرمسار بودند.
داستان سریال حول محور آرچی، بتی، جوگهد و ورونیکا میچرخید؛ نوجوانانی که در شهری به ظاهر آرام، با قتلهای زنجیرهای و رازهای سیاه مواجه شدند. فصل اول با نویسندگی هوشمندانه، دیالوگهای نیشدار و فضاسازی مرموز به سرعت به یک پدیده جهانی تبدیل شد. برخی از سریالهای فانتزی نه با اژدها و جادو، بلکه با توطئههای تاریک، خانوادههای رازآلود و شایعاتی درباره هیولاهای انسانی خود را درخشان میسازند.
متاسفانه پس از فصل اول، ریوردیل مسیر خود را گم کرد. نویسندگان به جای تقویت رازهای اصلی، هر فصل را با موضوعاتی عجیبتر پر کردند. جوگهد رهبر یک باند زیرزمینی شد، بتی به شکار قاتلهای سریالی پرداخت، آرچی درگیر مبارزه با خرسها شد و ورونیکا در نقش یک باران فروش ظاهر شد. حتی عناصر فانتزی مثل بازی مرگبار دنجرسن، جادوهای سیاه و سفر در زمان هم بدون برنامه ریزی اضافه شدند و داستان را به کلیشهای کمیک مانند تبدیل کردند.
۷. روزی روزگاری (Once Upon a Time)
- امتیاز IMDB سریال: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸ از ۱۰۰
- سال انتشار: ۲۰۱۱
- تعداد فصل: ۷
- تعداد اپیزود: ۱۵۶
تصور کنید تمام شخصیتهای محبوب داستانهای افسانهای در یک شهر کوچک زندانی شوند و خاطراتشان پاک شود و تنها یک نفر بتواند جادوی فراموش شده آنها را بازگرداند؟ روزی روزگاری با این ایده ناب یکی از نوآورانهترین سریالهای فانتزی دهه گذشته بود که در ابتدا همه را مجذوب خود کرد. ولی این شاهکار هم در نهایت به یک پیچیدگی سردرگم تبدیل شد و مخاطبانش را از دست داد.
داستان سریال با اِما سوان آغاز میشود؛ زنی تنها که با پسر نوجوان، هنری آشنا میشود. هنری او را به شهر اسرارآمیز استوریبروک میکشاند و ادعا میکند همه ساکنان این شهر، شخصیتهای افسانههای کلاسیک هستند که توسط نفرینِ ملکه شیطانی به دنیای واقعی تبعید شدهاند. سفیدبرفی، شاهزاده جذاب، ملکه شرور و دیگران در قالبی مدرن، خاطرات گذشته خود را فراموش کردهاند. فصل اول با کشف تدریجی رازها، نبرد بین خیر و شر و پیوندهای عاطفی عمیق، به سرعت به یک پدیده جهانی پاپ تبدیل شد.
مشکل از جایی شروع شد که سازندگان تصمیم گرفتند هر فصل، دهها شخصیت جدید از افسانههای مختلف (پیترپن، الیس در سرزمین عجایب، زن زیبای خفته و…) را به داستان اضافه کنند. هر کدام از این شخصیتها داستان خود، دنیای موازی خود و نفرین خاص خود را داشتند. نتیجهی آنهم شد همان چیزی که نباید میشد. مخاطب برای دنبال کردن روایت، مجبور بود نقشههای ذهنی بکشد، خطوط زمانی موازی را به خاطر بسپارد و سوالاتی بیپاسخ را تحمل کند. مثلا پیترپن چرا اینجا است؟ رابطه الیس با سفیدبرفی چیست؟ این نفرین جدید چه ربطی به قبلیها دارد و… در نهایت همه این چیزها باهم زمینه ساز سقوط این شاهکار فانتزی شد.
۶. جادوگران قدرتمند (Witches of East End)
- امتیاز IMDB سریال: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۵ از ۱۰۰
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- تعداد فصل: ۲
- تعداد اپیزود: ۲۳
این سریال فانتزی با اقتباس از رمان پر فروشی به همین نام ساخته شده است و داستان یک خانواده جادوگر را روایت میکند که با رازهایی هزارساله در شهری کوچک پنهان میشوند؛ اما نفرینی قدیمی زندگیشان را زیرورو میکند. اما چرا این سریال نتوانست طلسم موفقیت را حفظ کند و پس از دو فصل ناکام ماند؟
خانواده بوچمپ با مادری قدرتمند به نام جوآنا و دو دخترش، فریا و اینگرید زندگی ظاهرا عادیای در شهر ساحلی ایست اند داشتند. اما یک حادثه مرموز همه چیز را تغییر داد: جوآنا متهم به استفاده از جادوی سیاه شد و دخترانش به ناگاه کشف کردند که میراثداران تواناییهای جادویی هستند. فصل اول درست همانند سایر سریالهای فانتزی با ترکیب هیجان، رابطههای پیچیده خانوادگی و صحنههای جادویی چشمگیر، نظر بسیاری را جلب کرد.
متاسفانه فصل دوم نتوانست جذابیت اولیه را تکرار کند. با وجود معرفی دشمنان جدید، نفرینهای باستانی و رازهای بیشتر، داستان آنقدر پیچیده شد که مخاطبان را سردرگم کرد. سرعت ناهماهنگ روایت، تمرکز بیش از حد بر تعارضات داخلی خانواده و کمبود صحنههای جادویی تاثیرگذار، باعث شد بسیاری از بینندگان در میانه فصل، سریال را رها کنند. حتی حضور شخصیتهای جذابی مثل وندی (جادوگری مرموز با گذشته تاریک) هم نتوانست جلوی ریزش مخاطبان را بگیرد. همین عوامل بسیار ساده هستند که باعث سقوط سریالهای فانتزی میشوند.
۵. چیزهای عجیب (Stranger Things)
- امتیاز IMDB سریال: ۸.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- سال انتشار: ۲۰۱۶
- تعداد فصل: ۴
- تعداد اپیزود: ۴۲
چیزهای عجیب یکی از سریالهای فانتزی است که دنیایی داستانی خلق کرد که قلب یک نسل را تسخیر کرد. اما به مرور، زیر بار انتظارات و تکرارِ فرمول خودش خرد شد. این سریال از همان آغاز، یک پدیده بیهمتا بود و ترکیبی از هیجانِ دهه ۸۰، هیولاهای ماورایی و گروهی نوجوان که با چراغقوه و دوچرخه به جنگل تاریکی میرفتند اما با وجود موفقیت چشمگیر، فصل پنجم و پایانی آن زیر سایه اعتصاب نویسندگان و انتقادات، رنگ محبوبیت اولیه را از دست داد و جز سریالهای فانتزی سقوط کرده شناخته شد.
داستان در شهر خیالی هاکینز آغاز میشود؛ جایی که ناپدیدشدن ویل بایرز و چهار دوستش مایک، داستین و لوکاس کل شهر را وارد ماجراجویی مرموزی میکند. ورود شخصیت یازده دختری با قدرتهای تلهکنیزی که از آزمایشگاهی مخفی فرار کرده، داستان را به اوج میرساند. فصل اول با نوستالژیِ بازیهای رومیزی، دوچرخهسواریهای شبانه و ارجاعات به فیلمهای کلاسیک مثل ایتی و غریبهها، نه فقط یک سریال، که یک اثر جمعی خلق کرد. ولی با وجود تحسین فصلهای دوم و سوم، بسیاری معتقدند از فصل چهارم به بعد، در دام تکرار افتاد و همین باعث سقوط یکی از بهترین سریالهای فانتزی شد.
۴. ویچر (The Witcher)
- امتیاز IMDB سریال: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۰ از ۱۰۰
- سال انتشار: ۲۰۱۹
- تعداد فصل: ۳
- تعداد اپیزود: ۲۹
سریالهای فانتزی همواره طرفداران پراشتیاقی دارند؛ اما رسیدن به تعادل بین وفاداری به منبع اصلی و جذب مخاطبان جدید چالشی بزرگ است. ویچر نمونهای جذاب از این تلاش است؛ سریالی که با استقبال چشمگیری آغاز کرد؛ اما در ادامه با موانعی روبهرو شد.
داستان ویچر خلق ذهن آندری ساپکوفسکی، نویسنده لهستانی، است که در دهه ۱۹۹۰ با خلق شخصیت گرالت ریویا، شکارچی هیولاهای جهش یافته، دنیایی تاریک و پیچیدهای را بنا نهاد. این رمانها نه تنها به کتابهای کمیک و بازیهای ویدیویی پرطرفدار راه یافتند، بلکه در سال ۲۰۱۹ با اقتباسی تلویزیونی از نتفلیکس به اوج محبوبیت رسیدند و به یکی از بهترین سریالهای فانتزی تبدیل شد. با بازی هنری کاویل در نقش گرالت، فصل اول سریال ویچر به سرعت به یکی از پربینندهترین سریالهای فانتزی تبدیل شد. کاویل، که خود از طرفداران پروپاقرص کتابها بود، با حضوری پرابهت و دیالوگهای به یادماندنی، قلب مخاطبان را تسخیر کرد.
انتظارات برای فصل دوم به اندازهای بالا بود که هر اشتباهی میتوانست به چشم آید. اگرچه این فصل از نظر بصری خیرهکننده بود و صحنههای اکشن آن حرفهای زیادی برای گفتن داشت؛ اما برخی تصمیمات نویسندگان باعث شد سریال به کلیشههایی که سعی در فرار از آنها داشت، سقوط کند. تغییرات غیرمنطقی در طرح داستانی نسبت به کتابها و کاهش تمرکز بر عمق شخصیتها، برای طرفداران قدیمی ناخوشایند بود.
با خدافظی هنری کاویل پیش فیلمبرداری فصل سوم، آمارها نشان میدهند با کاهش ۳۰ درصدی بینندگان روبهرو شد. شاید بزرگترین درس ویچر این باشد وفاداری به روح داستان مهمتر از وفاداری کورکورانه به متن است. تغییرات در اقتباسها اجتنابناپذیرند، اما نباید هسته اصلی شخصیتها و درونمایه اثر را قربانی جلوههای ویژه کنند.
۳. ماجراجوییهای هراس انگیز سابرینا (Chilling Adventures of Sabrina)
- امتیاز IMDB سریال: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۲ از ۱۰۰
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- تعداد فصل: ۴
- تعداد اپیزود: ۳۶
سریالهای فانتزی همیشه مرز بین واقعیت و خیال را محو میکنند؛ اما وقتی پای سازندهای مثل روبرتو آگیره ساکاسا به میان میآید، این مرزها کاملا فرو میریزند. روبرتو خالق سریال ریوردیل با اقتباسهای تاریک و پرپیچوخم خود از کمیکهای معروف (Archie Comics) دنیایی خلق کرده که در آن نوجوانان فقط به عشق و مدرسه فکر نمیکنند، بلکه با جادو، شیاطین و اسرار مرگبار دست و پنجه نرم میکنند.
فصل اول این سریال، با تمرکز بر هویت دوگانه سابرینا و تقابل او با آیینهای شیطانی، ترکیبی جذاب از درام نوجوانانه و وحشت گوتیک بود. اما نیمه دوم فصل، همه چیز را زیرورو کرد. داستان به شکلی غیرمنتظره دارکتر شد؛ از پرستش موجودات اهریمنی تا توطئههایی که حتی طرفداران پروپاقرص را هم غافلگیر کرد.
اگرچه این سریال هرگز قصد نداشت تصویری ملایم از جادوگری نشان دهد؛ اما اوج گرفتن دیوانهواریهای داستانی باعث شد برخی آن را زیادی شلوغ توصیف کنند. جالب است بدانید شبکه نتفلیکس به دلیل استفاده از نمادهای مرتبط با معبد شیطان در این سریال، با چالشهای حقوقی مواجه شد. برخی معتقدند این موضوع حتی بر مسیر داستانی فصلهای بعدی اثر گذاشت و باعث کمتر شدن مخاطبان آن شد.
۲. خدایان آمریکایی (American Gods)
- امتیاز IMDB سریال: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶ از ۱۰۰
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- تعداد فصل: ۳
- تعداد اپیزود: ۲۶
اگر عاشق سریالهای فانتزی هستید که اسطورههای کهن را با دنیای امروز پیوند میزنند، خدایان آمریکایی ساخته نیل گیمن، یک شاهکار تاریک و فلسفی است که نباید از دست بدهید. این اثر که ابتدا به عنوان یک رمان پرفروش در دهه ۲۰۰۰ شناخته شد، با ترکیب فانتزی تاریک، اسطورهشناسی چندفرهنگی و نقدی تند به جامعه مصرفی آمریکا، دنیایی خلق کرد که هم مرموز است، هم عمیقا انسانی.
داستان حول محور شادو مون میچرخد؛ مردی زندانی که همزمان با آزادی، متوجه مرگ همسرش، لورا میشود. در مسیر بازگشت به خانه، او با فردی مرموز به نام آقای چهارشنبه آشنا میشود که خود را یکی از خدایان کهن اسکاندیناوی معرفی میکند. شادو به ناگاه وارد جنگی قدیمی میشود نبرد خدایان باستانی (مثل اودین، آنوبیس و کالی) با خدایان جدید عصر مدرن مانند تکنولوژی، رسانه و پول…
متاسفانه، خدایان آمریکایی نمونه کلاسیک از سریالهای فانتزی است که بعد از یک فصل درخشان، به دلیل تغییرات پشت صحنه (مثل تعویض کارگردانان و نویسندگان) مسیرش را گم کرد. فصل دوم با وجود صحنههای نفسگیر (مثل ظهور الهه اردوی سیاه، کالی)، به دلیل کندی روایت و دور شدن از هسته اصلی داستان نقد شد. فصل سوم هرچند بهبودهایی داشت، اما نتوانست اعتماد ازدسترفته مخاطبان را کاملا بازگرداند و سرانجام سریال لغو شد.
۱ . قهرمانها (Heroes)
- امتیاز IMDB سریال: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۲ از ۱۰۰
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- تعداد فصل: ۴
- تعداد اپیزود: ۷۸ از ۱۰۰
اگر از طرفداران سریالهای فانتزی با حالوهوای ابرقهرمانی هستید؛ قطعا نام قهرمانها را شنیدهاید. مجموعهای که در دهه ۲۰۰۰ مانند شهابی درخشان در آسمان ژانر علمی تخیلی فانتزی درخشید؛ اما خیلی زود به ستارهای دنبالهدار تبدیل شد که فروپاشید.
فصل اول قهرمانها در سال ۲۰۰۶ مانند بمبی در همه جا منفجر شد. این سریالهای فانتزی داستان افرادی از سراسر جهان را روایت میکند که ناگهان متوجه میشوند قدرتهای خارقالعادهای دارند. طراحی بصری منحصربهفرد قهرمانها که حالوهوای کمیک بوکهای کلاسیک را تداعی میکرد، همراه با روایت غیرخطی و شخصیتهای به یاد ماندنی، آن را به پدیدهای جهانی تبدیل کرد. از پیتر پترلی با توانایی تقلید قدرت دیگران، تا کلر بنت که میتوانست در چشم برهم زدنی زخمهایش را التیام بخشد، و هیرو ناکامورا که کنترل زمان و مکان را در دست داشت، همه و همه قهرمانانی بودند که مخاطبان عاشقشان شدند.
متاسفانه، جادوی فصل اول پایدار نماند و با وجود استقبال بینظیر از فصل اول (بهطوری که به پرتماشاگرترین سریال NBC در آن زمان تبدیل شد)، فصلهای بعدی نتوانستند این موفقیت را تکرار کنند. افزایش بیرویه شخصیتهای جدید، طرحهای فرعی پیچیده و اغلب بیربط، و سردرگمی در مسیر اصلی داستان، مخاطبان را خسته کرد. حتی صحنههای حماسی مانند نبرد هیرو با یک دایناسور در نیویورک هم نتوانستند فصلهای بعدی را از سقوط نجات دهند.
برخی معتقدند نویسندگان بیش از حد به حاشیهپردازی پرداختند و اصل داستان یعنی نجات جهان را گم کردند. شکست این سریال یک درس بزرگ داشت و آن هم این که داستانسرایی منسجم مهمتر از اثرگذاری بصری یا اضافه کردن قدرتهای جدید است قهرمانها به فیلم سازها یادآوری میکند که حتی جذابترین ایدهها هم بدون نقشه دقیق، محکوم به نابودی هستند.
چرا این سریالهای فانتزی پس از فصل اول نابود شدند؟
سریالهای فانتزی اغلب با فصل اول درخشان و نوآورانه خود مخاطبان را مجذوب خود میکنند؛ اما حفظ این جادو در فصلهای بعدی به معجزهای نیاز دارد که تنها معدودی از آن برخوردارند. دلایل سقوط سریالهای فانتزی را میتوان در چند عامل کلیدی جستجو کرد: فشار برای تکرار موفقیت که منجر به افراط در پیچیدگی طرحها (مثل افزودن شخصیتهای بیربط در سریال قهرمانها یا ابعاد ترسناک افراطی در سریال سابرینامیشود. دوم این که تغییرات پشت صحنه مانند تعویض کارگردانان یا نویسندگان همانند خدایان آمریکایی که روح اصلی داستان را مخدوش میکند و سوم از دست دادن تمرکز بر هسته عاطفی که مخاطب را به شخصیتها وصل میکرد.
با این حال، حتی این سقوطها هم ارزشمند هستند؛ زیرا به ما یادآوری میکنند که فانتزیِ موفق، نه در اثر خاصیت جادویی خود، بلکه در تواناییهایش برای حفظ تعادل میان نوآوری، وفاداری به اصل داستان، و احترام به هوش مخاطب شکل میگیرد. شاید این درس تلخ باشد؛ اما هر فصل درخشانِ نخست، مانند فانوسی است که راه سازندگان بعدی را برای اجتناب از تاریکی سقوط روشن میکند.
منبع: COLLIDER
حلقه های قدرت واقعا افتضاح شد قشنگ فصل دوم جوری خراب کردند که آدم باورش نمیشه داستانش همون سرزمین میانه باشکوه تو یه سه گانه ها است.
از طرفی اون چه سائورونی بود!! تو سه گانه ها سائورون ابهت داشت نماد سر خالص بود اما اینجا چی😑