بزرگترین پشیمانیهای راکستار در مجموعه جی تی ای
GTA یکی از محبوبترین فرنچایزهای صنعت گیم به حساب میآید. اما شرکت سازنده قطعا تصمیماتی در این بین گرفته که در حال حاضر از آنها پشیمان است. ما در این مقاله درباره بزرگترین حسرتهای راکستار نسبت به مجموعه جی تی ای صحبت خواهیم کرد. پس در ادامه مطلب با مایکت همراه باشید.
بدون شک همه گیمرها میدانند که راکستار یکی از بهترین استودیوهای بازیسازی AAA محسوب میشود (البته ما در این جا نمیخواهیم این شرکت را با استودیوی دیگری مقایسه کنیم). این استودیو در طول این سالها بازیهای فوقالعادهای را روانه بازار کرده و در پیشرفت صنعت گیم نقش قابلتوجهی داشته است؛ مخصوصا در ارتباط با بازیهای جهانباز. آنها مدام با بازیهایشان دست به نوآوری زدهاند و توانستهاند شگفتیهای زیادی خلق کنند. کافی است نگاهی به سری بازیهای GTA بیندازید تا متوجه تغییرات چشمگیر ساختههای راکستار در طول زمان شوید. میتوان مهمترین مجموعه از این شرکت را جی تی ای دانست؛ فرنچایزی که از زمان عرضه تا کنون از هر نظر بهبودهای زیادی را به خود دیده است. در واقع از گرافیک گرفته تا گیمپلی، همه چیز بهتر و بهتر شده است (حتی پس از عرضه نسخه پی سی، پلی استیشن 4 و ایکس باکس وان GTA V این قابلیت برای بازیکنان فراهم شد که بتوانند اثر را کاملا به صورت اول شخص تجربه کنند).
هرچند مجموعهای پرطرفدار از یک شرکت بازیسازی که نسخههای زیادی از آن در دسترس گیمرها قرار گرفته است گاهی با مشکلات و چالشهایی همراه میشود که از دید مخاطبها وجودشان به هیچ عنوان قابلدرک نیست. به طور کلی این که هر اثری که خلق میکنید قرار باشد با فرنچایز GTA مقایسه شود بسیار آزاردهنده خواهد بود (چه آن اثر خود بخشی از مجموعه باشد چه نه). این چالشها میتواند به مشکلات بیشتری متنهی شود که احتمالا راکستار صرفا به خاطر محبوبیت بسیار زیاد معروفترین فرنچایزش با آنها مواجه میشود. ما در ادامه قرار است درباره 15 مورد از بزرگترین پشیمانیهای راکستار در خصوص مجموعه جی تی ای صحبت کنیم. پس ادامه این مقاله مایکت را از دست ندهید.
1. عدم توانایی در ساخت سیستم مناسب برای مبارزات نزدیک
گانپلی سری بازیهای جی تی ای همیشه جذاب و رضایتبخش بوده است و تقریبا در تمامی نسخهها ما از این نظر شاهد تجربهای فوقالعاده بودهایم. تعداد غریب به اتفاق گیمرها گانپلی این مجموعه را در کنار سایر بخشهایش ستایش میکنند و منطقی به نظر میرسد و این سطح از رضایت مشخصا بدون دلیل نیست. اما در این میان سیستم مبارزات نزدیک اصلا عالی به نظر نمیرسد.
بیایید اثری مانند Sleeping Dogs را در نظر بگیریم؛ یک بازی که کلونی از GTA به حساب میآید و سیستم مبارزات نزدیک بسیار جذابی دارد؛ به قدری این سیستم در بازی خوب پیادهسازی شده که اکثر گیمرها ترجیح میدهد که سلاحهای گرم را کنار بگذارند و به سراغ مبارزات نزدیک و سرگرمکننده اثر بروند و با این روش با دشمنان روبهرو شوند. شاید بد نباشد راکستار سعی کند از Sleeping Dogs الهام بگیرد و دست به بازسازی سیستم مبارزات نزدیک مجموعه جی تی ای بزند.
2. ضعف محتوای جانبی تقریبا در تمامی نسخهها
در همه نسخههای GTA ما با ماموریتهای اصلی جذابی طرف هستیم؛ در واقع تمامی آثار این فرنچایز از این نظر چیزی کم ندارند و میتوانند تجربهای به یاد ماندنی را برای طرفداران خلق کنند. هرچند توسعه محتوای جانبی در این بازیها جای کار زیادی دارد؛ حتی برای این که به سطحی قابلقبول برسد. چرا که میتوان گفت در حال حاضر هرچه در دسترس قرار گرفته گاهی شاید ارزش تجربه هم نداشتهاند.
بکسل کردن ماشینها، جمعآوری آیتمهای Collectibleای که اصلا جذابیتی ندارند، درگیری با مجرمهای ضعیف و راننده تاکسی شدن صرفا برخی از فعالیتهای متعددی محسوب میشوند که یک گیمر در جی تی ای میتواند به سراغشان برود. اگرچه باید به راکستار به خاطر اضافه کردن این همه محتوا احترام زیادی گذاشت، اما باید اعتراف کرد که بسیاری از این فعالیتها ارزش وقت گذاشتن را ندارند. این استودیو اگر قصد دارد جزئیات بیشتری را به اثرش تزریق کند، شاید بهتر است به سراغ کاهش دامنه این فعالیتها بزند.
3. خود مجموعه تبدیل به یک کلیشه شده است
تردیدی در این نیست که مجموعه GTA یکی از محبوبترین فرنچایزها در تاریخ صنعت گیم به حساب میآید. این مجموعه طی این سالها در پیشرفت دنیای بازیهای ویدیویی نقش پررنگی داشته و با هر نسخه گیمرهای بیشتری را به آثار جهانباز علاقمند کرده است. در نتیجه قطعا باید این فرنچایز در لیست برترین مجموعههایی که تا به حال در صنعت گیم شاهدشان بودهایم جای بگیرید.
هرچند این که حالا میبینیم خود مجموعه جی تی ای به یک کلیشه بزرگ تبدیل شده، ناراحتکننده است؛ در واقع این که هویت بازی چیست، مخاطب هدف آن چه کسانی هستند و بازی پیرامون چه چیزی است، همه و همه حالا کلیشهای شدهاند. گاهی این موضوع بسیار آزاردهنده میشود، زیرا در هر نسخه چیزهایی وجود دارد که میتوانند باعث شوند اثر چیزی بیشتر از یک بازی کلیشهای باشد. این موضوع ما را به نکته بعدی میرساند.
4. تبدیل شدن به بزرگترین اثر الهامبخش برای آثار جهانباز هم یک موهبت است و هم یک نفرین
همه ما میدانیم که طراحی جهانباز سری بازیهای GTA برای بسیاری از آثار جدید به یک قالب تبدیل شده و استودیوهای گوناگون سعی دارند از این شکل از طراحی برای پیادهسازی دنیای بازیهای خود استفاده کنند. میتوان از آثار برجسته زیادی نام برد که در این سالها تمام تلاش خود را برای شبیهسازی طراحی جهانباز درخشان راکستار به کار گرفتهاند. اگرچه راکستار میتواند به خاطر این موضوع حسابی به خود ببالد، اما چنین چیزی نکات منفیای هم به همراه دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
راکستار مدام باید فشار زیادی را برای توسعه آثار جدید مجموعه تحمل کند و باید همیشه تمام تلاشاش را برای بهبود و نوآوری در طراحی جهانبازش به کار گیرد. این موضوع در طولانیمدت قطعا از جنبههای مختلف میتواند برای تیم توسعه به یک چالش بزرگ تبدیل شود. مطمئنا همه ما دوست داریم که بتوانیم همیشه محیطهای جهانباز فوقالعادهای را با نوآوریها و ویژگیهای که قبلا شاهدشان نبودهایم، تجربه کنیم. اما این خواسته نباید به قیمت آزار دیدن تیم سازنده و دردسرهای زیاد برای آنها تمام شود.
5. وجود کلیشههای آزاردهنده
جی تی ای به داشتن تعداد زیادی شخصیت اصلی و جانبی جذاب معروف است؛ کاراکترهایی که در آثار مختلف لحظات بهیادماندنی فراوانی را برایمان ساختهاند و کاری کردهاند که برای همیشه آنها را به یاد داشته باشیم. اما این مجموعه از نظر طراحی شخصیتها گاهی حسابی کلیشهای به نظر میرسد؛ تا حدی که گاهی این موضوع کل اثر را زیر سوال میبرد و باعث میشود نکاتی در آن کاملا توهینآمیز در نظر گرفته شوند.
راکستار تقریبا در هر چیزی که فکرش را کنید به سراغ کلیشههایی رفته که در فرهنگ امروزی وجودشان اصلا پسندیده نیست؛ از کلیشههای جنسیتی و رنگ پوست گرفته تا چیزهای زیادی نظیر ملیت افراد (مجموعه GTA اصلا خط قرمزی برای خودش نداشته است). شاید بهتر باشد راکستار تلاش کند تا در نسخههای بعدی دیگر از این کلیشهها استفاده نکند. نکته منفی این جا است که این فرنچایز مثل سریال The Simpsons یا دیگر مجموعههای تلویزیونی محبوب از این کلیشهها برای طنز و انتقاد یا به صورت غیرمستقیم استفاده نمیکند. راکستار در این مجموعه به صورت زننده و بدی دست به کلیتبخشی زده است.
6. تحمل فشار زیاد برای بهتر کردن نسخههای جدید
با عرضه هر نسخه از سری بازیهای جی تی ای فشار زیاد روی راکستار برای بهتر کردن آثار جدید مجموعه بیشتر شد و گیمرها دست از انتظارات بالایشان برنداشتند. در واقع اکثر گیمرها انتظار یک تجربه بینقص از این آثار را دارند به همین دلیل هم مدام به سازندگان برای بهتر کردن نسخههای جدید فشار میآورند. اگر در هر اثر این پیشرفت دیده نشود، قطعا طرفداران انتقادهای زیادی را به تیم توسعه وارد خواهند کرد.
این سطح از فشار برای تیم توسعه خوب نیست، چرا که در هر حالت آنها تلاش خود را برای ارائه بهترین تجربه ممکن به کار میگیرند. باید از راکستار برای مدیریت شرایط و تواناییاش برای راضی کردن اکثر گیمرها با عرضه آثار فوقالعاده جذاب قدردانی کرد. اما شاید این فشار مضاعف از سوی مخاطبها در آینده مشکلساز شود و دردسرهای زیادی را برای سازندگان و آثار جدید به وجود آورند.
7. نحوه به تصویر کشیدن زنان
تقریبا در همهی نسخههای جی تی ای زنان به شکلی بحثبرانگیز به تصویر کشیده شدهاند. در واقع در اکثر مواقع ما شاهد کلیشههای جنسیتی بودهایم که بسیار ناخوشایند هستند. به طور کلی شاید برخی این برداشت را داشته باشند که راکستار در این مجموعه به زنان توجه درستی نداشته است.
راکستار باید متوجه شود که زنان چیزی بیش از فمینیستهای رادیکال، کارگران جنسی و افراد خیانتکار هستند؛ در به طور کلی این استودیو از کلیشههای منفی زیادی که طی قرنها نسبت به زنان اطلاق میشده برای شخصیتپردازی کاراکترهای مونث استفاده کرده است. در واقع برخی از آنها افرادی عادی هستند که بدون این که کار خاصی انجام دهند، صرفا زندگی خود را میکنند (شاید این موضوع برای برخی شوکهکننده باشد!). این که هنوز هم راکستار با این موضوع مشکل دارد واقعا تعجببرانگیز است. در حالی که بخش زیادی از صنعت گیم از این مرحله گذر کرده و دیگر چنین کلیشههایی را در بسیاری از بازیهای امروزی نمیبینیم. در بخش بعد از بدترین تصویری که GTA از زنان جلوه داده صحبت خواهیم کرد.
8. راکستار کارگران جنسی را به نمادی از GTA تبدیل کرده است
از زمان عرضه نسخه سوم جی تی ای، کارگران جنسی به یکی از مهمترین بخشهای مجموعه تبدیل شدهاند. تمرکز روی این بخش را تقریبا در تمام نسخههای فرنچایز میتوان دید و در واقع این زنان به یکی از سرگرمیهای گیمرها تبدیل شدهاند. این موضوع باعث شده که طی این سالها شاهد انتقادهای زیادی از راکستار باشیم.
در این خصوص جدیدترین نسخه از مجموعه GTA حسابی سروصدا کرده و تجربه عجیبی را برای گیمرها ارائه داده است (مخصوصا از زاویه دید اول شخص). شاید برای برخی این سوال ایجاد شود که احتمالا حذف کامل این بخش از جی تی ای وجود دارد یا نه. پاسخ به این سوال به احتمال زیاد منفی است، زیرا برخی از طرفداران این ویژگی را در مجموعه میپسندند و در صورت حذف آن احتمالا انتقادهای زیادی روانه استودیو سازنده خواهد شد.
9. هرآنچه راکستار بسازد قطعا با جی تی ای مقایسه خواهد شد
شاید بتوان مجموعه GTA را مهمترین سری بازیهای مدرن در تاریخ صنعت گیم قلمداد کرد. با این که این موضوع یک نکته مثبت برای راکستار به حساب میآید، اما در عین حال مشخصا این استودیو برای همیشه قرار است به خاطر همین ذهنیت چالشهایی را تحمل کند. در واقع چه منتقدان و چه طرفداران تقریبا هر اثر دیگری از این تیم توسعه را قرار است با جی تی ای مقایسه کنند.
این موضوع میتوان برای هر استودیوی بازیسازیای آزاردهنده شود و راکستار از این قائده مستثنی نیست. قطعا یک تیم بازیسازی در شرایطی که همهی IPهای جدیدش در نهایت با یک مجموعه قدیمیاش مقایسه شوند، حسابی اذیت میشود. بازیهای Red Dead Redemption و Max Payne 3 در سطح خود آثار فوقالعادهای هستند و نیازی نیست با مجموعهای کاملا متفاوت مثل جی تی ای مقایسه شوند.
10. فضایی برای تست کردن چیزی مهم وجود ندارد
بنیان سری بازیهای GTA بر پایه و اساسی استوار بنا شده است و المانهای مرکزی فوقالعادهای دارند که صرفا باید کمی آنها را دستخوش تغییر کرد تا با تکنولوژی و سیستم جدید همسو شوند. با این که دنبال کردن رویکری که پیشتر جواب داده و بازخوردهای مثبت داشته اصلا چیز بدی نیست، اما این موضوع باعث میشود که دست راکستار برای ارائه خلاقیتهای بیشتر در این مجموعه بسته شود.
جی تی ای کلی ویژگی دارد که حالا به بخشهایی اساسی از فرنچایز تبدیل شدهاند و در نتیجه تلاش کردن برای معرفی المانهای جدید یا حذف آن چه قبلا وجود داشته (بدون عصبانی کردن طرفداران و دور کردنشان از نسخههای جدید) کار دشواری است. اگرچه شاید ایده نوسازی المانهای مجموعه برای راکستار مناسب به نظر میرسد، اما قطعا ریسکهایی را به همراه دارد و شاید در نهایت ارزشاش را نداشته باشد.
11. اکثر گیمرهای معمولی راکستار را فقط با GTA میشناسند
Rockstar Games را میتوان یکی از بهترین استودیوهای بازیسازی دنیا دانست؛ استودیویی که دست به خلق شاهکارهای زیادی زده و آثار عرضه کرده که از قبل حدس میزدیم نمرات خوبی از منتقدان دریافت میکنند. توجه این تیم توسعه به جزئیات و تواناییشان در نوآوری در هر اثر جدیدی که میسازند و عرضه میکنند چیزی است که ما کمتر در دیگر استودیوهای بازیسازی AAA میبینیم. با این حال بسیاری از گیمرهای معمولی صرفا همهی ارزشها را نادیده میگیرند و از این استودیو فقط با عنوان «تیمی که GTA رو ساخته» یاد میکنند.
داشتن چنین تصوری از راکستار اصلا درست نیست، اما هنوز هم بسیاری از افراد این طرز فکر نادرست را کنار نمیگذارند. دیگر اشخاصی که درباره دنیای بازیهای ویدیویی اطلاعاتی ندارند هم چنین تصوری دارند و این استودیو را به شرکت سازنده آثار جنجالی و خشونتآمیز میشناسند؛ دیدگاهی که کاملا توهینآمیز است.
12. برای راکستار فقط جی تی ای اهمیت دارد
شاید پذیرش این موضوع برای طرفداران راکستار گیمز راحت نباشد، اما باید در نهایت این حقیقت را قبول کرد: از آن جایی که GTA با اختلاف سودآورترین فرنچایز برای این استودیو است، فارغ از این که آنها روی چه اثری در حال کار هستند، اکثر وقت و انرژی قرار است صرف جی تی ای و عرضه نسخههای بعدی و محتوای مربوط به آن شود.
از نظر تجاری این اتفاق کاملا منطقی به نظر میرسد. بدون شک هیچ کسب و کاری نباید به قیمت افت کیفیت سودآورترین محصولاش تلاش و تمرکزش را روی دیگر محصولات بگذارد. هرچند در عین حال این امر موجب نادیده گرفته شدن خلاقیت خواهد شد؛ چرا که در این شرایط همیشه دیگر آثار راکستار قرار است در اولویتی بعد از GTA قرار بگیرند.
13. نمایش صحنههای بحثبرانگیز
چیزهای زیادی وجود دارد که حالا به بخشی جداییناپذیر از مجموعه جی تی ای تبدیل شدهاند. از محیط جهانباز فوقالعاده و شخصیتهای بهیادماندنیاش گرفته تا ساختار ماموریتها. این موارد صرفا برخی از ویژگیهای بیشماری هستند که فرنچایز با آنها شناخته میشود. اما متاسفانه در این میان دیگر المانهایی هم هستند که مدام در سری بازیهای GTA از راکستار به چشم میخورند و جنجالهای زیادی به راه میاندازند.
برای یک مجموعه مثل جی تی ای تقریبا انتشار هر خبری تاثیر مثبت دارد، زیرا میتوان گفت خبری وجود ندارد که بتواند گیمرها را از خرید نسخه جدید دلسرد کند. در واقع حتی بحثهای جنجالی گیمرها را ترغیب میکنند که دست به خرید بازی بزنند تا متوجه شوند که دلیل این همه سروصدا چه چیزی بوده است. در مجموع باید بگوییم که چنین رویکردی برای مارکتینگ یک محصول بهترین روش ممکن به حساب نمیآید (مهم نیست که ماهیت آن بحث جنجالی چیست که باعث ایجاد حرف و حدیث شده است). حال که حرف از جنجال شد باید به سراغ مورد بعد برویم.
14. ادغام بخش آنلاین در مجموعه
بازی GTA V یکی از بهترین آثار تاریخ صنعت گیم به حساب میآید. راکستار برای تبدیل کردن این اثر به یک بازی موفقتر اعلام کرد که قرار است محتوای بیشتری را برای بخش تکنفرهاش به شکل DLC در دسترس قرار دهد. این خبر بسیاری از طرفداران را غرق در شادی کرد. هرچند پس از در دسترس قرار گرفتن بازی GTA Online دیگر آن DLCها به دست فراموشی سپرده شدند.
راکستار زمان و منابعی که باید صرف تمرکز روی پروژه جهانبازش میکرد را دست کم گرفته بود و اگرچه نتیجه نهایی فوقالعاده بوده است، اما توجه مداوم به بخش آنلاین برای بهبود تجربه گیمرها در نهایت موجب شد بسیاری از برنامههای دیگر برای جی تی ای 5 کنار گذاشته شوند؛ اتفاقی که ناراحتیهای فراوانی را برای طرفداران به همراه داشت. امیدوار هستیم تمرکز روی بخش چندنفره و آنلاین به نابودی ماهیت فرنچایزی که حقیقتا بینظیر است، ختم نشود.
15. عدم توانایی روایت یک داستان خوب
راکستار شاید در خلق شخصیتهای جذاب (در اکثر موارد)، طراحی یک محیط جهانباز بکر و توجه فراوان به جزئیات کاربلد باشد، اما داستانسراییاش در این بازیها تعریفی نداشته و گاهی روایتها اصلا جذاب نبودهاند.
این مشکلی بود که ما در اکثر نسخههای جی تی ای شاهدش بودهایم. این آثار به طور کلی عالی هستند، اما بنا به دلایلی داستان آنها همیشه فاقد ویژگیهای خوبی بوده که میتوانستند به بهتر شدن روایت کمک کنند. در اکثر مواقع داستان شتابزده روایت میشود و نحوه داستانسرایی به شکلی بوده که گیمر هرچه زودتر وارد بخش اکشن ماجرا شود (بخشی که فرنچایز در آن شناختهشده است). بخشی از این مشکل به خاطر روایت داستان در محیطی جهانباز است، اما به طور کلی سوراخهای داستانی متعددی نیز در قصهپردازی این آثار به چشم میخورد.
این بود بزرگترین پشیمانیهای راکستار در خصوص مجموعه جی تی ای. امیدواریم در مطالعه این مقاله لذت برده باشید. نظر شما درباره این مجموعه چیست؟ دوست دارید در بازی GTA 6 شاهد چه تغییراتی باشید؟ نظرات خود را در بخش کامنتها با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: TheGamer