10 بازی ترسناک که باید نسخه ریمستر داشته باشند
نسخه ریمستر بازی The Elder Scrolls Oblivion نسخهای بازسازیشده و گرافیکی از بازی کلاسیک و محبوب The Elder Scrolls IV: Oblivion محصول سال ۲۰۰۶ است که با استفاده از موتور Unreal Engine 5 ساخته شده و شامل بهبودهای قابل توجهی در گرافیک، انیمیشنها، صداگذاری و گیمپلی میشود.
این نسخه نه تنها تمام بستههای الحاقی اصلی بازی را در خود جای داده، بلکه سیستمهای مبارزه و حرکت شخصیتها را نیز بهروزرسانی کرده و تجربهای مدرن و روانتر از این نقشآفرینی جهانباز را ارائه میدهد. Oblivion Remastered در تاریخ ۲۲ آوریل ۲۰۲۵ برای پلتفرمهای PC، پلیاستیشن ۵ و ایکسباکس سری ایکس/اس منتشر شده است. این بازی بهعنوان یک فرصت مناسب برای بازیکنانی که میخواهند به دنیای وسیع و داستانمحور Cyrodiil بازگردند یا برای اولین بار آن را تجربه کنند، شناخته میشود.
در ادامه این مقاله مایکت، قصد داریم به معرفی بازیهایی بپردازیم که شایسته دریافت نسخههای ریمستر مشابه Oblivion هستند؛ بازیهایی که با بازسازی گرافیکی و بهبودهای گیمپلی میتوانند دوباره و مانند قبل بدرخشند.
10. Deus Ex
بازی Deus Ex هرچند بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین آثار تاریخ بازیهای ویدیویی شناخته میشود، اما نسخه اول آن از نظر گرافیکی، حتی در زمان عرضه هم چندان چشمنواز نبود. این ضعف بصری، بهویژه برای بازیکنان امروزی که به جلوههای بصری پیشرفته عادت دارند، میتواند مانعی جدی برای تجربهی کامل بازی باشد. با این حال، داستان گیرا و گیمپلی نوآورانهی بازی همچنان قدرت تأثیرگذاری خود را حفظ کرده و نشان میدهد که Deus Ex چیزی فراتر از یک بازی اکشن است.
نسخهای ریمستر از این عنوان کلاسیک، اگر با تکیه بر فناوریهای روز و موتورهای پیشرفتهی بازیسازی ساخته شود، میتواند گرافیکی همسطح بازیهایی مانند Cyberpunk 2077 داشته باشد. همچنین، این بازسازی فرصتی است برای بهبود برخی مکانیکهای قدیمی بازی، آن هم بدون دستبردن در هویت و فضای منحصربهفرد آن. در نهایت، ریمستر Deus Ex نهتنها میتواند خاطرات بازیکنان قدیمی را زنده کند، بلکه بستری مناسب برای جذب نسل جدید گیمرها خواهد بود؛ تجربهای تازه، اما وفادار به اصالت بازی.
9. Vampire: The Masquerade – Bloodlines
Vampire: The Masquerade – Bloodlines یکی از آن جواهرهای نادری است که علیرغم مشکلات فنی در زمان عرضه، توانست با روایت منسجم داستان، فضای تاریک و عمیق، و سیستم نقشآفرینی پیچیدهاش، در دل طرفداران جا باز کند. بازی در ابتدا با باگهای فراوان و ایرادات فنی جدی منتشر شد؛ با این حال، جامعه وفادار بازیکنان با پچهای غیررسمی به کمک آن آمدند تا تجربهای قابل بازی فراهم شود. بسیاری معتقدند که این اثر سزاوار موفقیتی فراتر از جایگاه کالت امروزیاش است و بازسازی کامل آن با فناوریهای روز میتواند فرصتی تازه برای شکوفایی این پتانسیل از دسترفته باشد.
دنبالهی این بازی، یعنی Bloodlines 2، مسیر پرپیچوخمی را پشت سر گذاشته است. با تغییر استودیوها و بازنگریهای مکرر، روند توسعهاش با چالشهای متعددی همراه بود. با این حال، اکنون که انتشار بازی برای اکتبر ۲۰۲۵ برنامهریزی شده، تیم سازنده با تمرکز بر بهبود فنی و حذف باگها، به دنبال ارائه تجربهای روان و رضایتبخش است. تجربهای که هم طرفداران وفادار نسخه اول و هم بازیکنان جدید را راضی نگه دارد.
8. Metal Gear Solid
بازیهای کلاسیک مجموعه Metal Gear Solid بدون شک جایگاه ویژهای در تاریخ صنعت گیم دارند، اما گذشت زمان و پیشرفت فناوری باعث شده تا تجربه نسخههای اولیه، دیگر آنچنان دلنشین نباشد؛ مخصوصاً نسخه اول که روی کنسول PS1 عرضه شد و حالا با محدودیتهای فنی و بصری زیادی دستوپنجه نرم میکند. حتی مجموعههای ریمستر مانند Master Collection، با اینکه حس نوستالژیک نسخههای اصلی را حفظ کردهاند، نتوانستهاند بهروزرسانی گرافیکی قابل توجهی باشند؛ موضوعی که برای نسل جدید چندان رضایتبخش نیست.
در این میان، نسخه سوم یعنی Metal Gear Solid 3 که طرفداران زیادی هم دارد، با وجود داستان و گیم پلی قوی، در بعضی بخشها از نظر طراحی و مکانیکها قدیمی بهنظر میرسد و نمیتواند بهخوبی با استانداردهای امروزی رقابت کند. خوشبختانه، نسخهی ریمیک این بازی با نام Metal Gear Solid Delta: Snake Eater، نوید تجربهای کاملاً مدرن را میدهد. این پروژه با موتور قدرتمند Unreal Engine 5 در حال توسعه است و قرار است که ضمن ارتقای چشمگیر کیفیت گرافیکی، همان جو و روح نسخه اصلی را حفظ کرده و ایرادات فنی گذشته را برطرف کند.

استریم متال گیر سالید ۵: فانتوم پین – گیم تی وی
Metal Gear Solid V: The Phantom Pain Steam by Game TV
7. Morrowind
The Elder Scrolls III: Morrowind زمانی مرزهای بازیهای نقشآفرینی را جابجا کرد و برای نسل بزرگی از گیمرها، دروازهای به دنیای عظیم و پیچیده سری Elder Scrolls گشود. عرضه این بازی روی کنسول ایکسباکس اصلی نهتنها سبک نقشآفرینی را به طیف وسیعتری از بازیکنان معرفی کرد، بلکه آغازگر تحولی در طراحی بازیهای جهانباز بود.
با این حال، گذر زمان به Morrowind هم رحم نکرد و عدم وجود صداگذاری کامل، سیستم کنترل نامناسب، مبارزات نهچندان روان و پیشرفت شخصیت که گاهی بیش از اندازه گیجکننده است، باعث شده تا بازی حتی با نصب انواع مادها، برای مخاطبان امروز چندان جذاب به نظر نرسد. از سوی دیگر، جهان بازی نسبت به استانداردهای فعلی، فاقد تعاملات پویا است؛ مأموریتهایی که بیشتر به خواندن متون و دویدن در نقشه خلاصه میشوند، در عصر مأموریتهای سینمایی و روایتهای چندشاخه، جذابیت سابق را ندارند.
در چنین شرایطی، بسیاری از هواداران قدیمی و تازهوارد، بازسازی کامل Morrowind را ضروری میدانند. همانطور که Oblivion با موتور جدید میتواند فرصت بازگشت به دنیای Cyrodiil را فراهم کند، نسخهای مدرن از Morrowind نیز میتواند شکوه گذشته را بازآفرینی کند. البته این پروژه به دلیل عمق طراحی، پیچیدگیها و قدمت بالای بازی، به تلاش بسیار بیشتری نسبت به نسخههای بعدی نیاز خواهد داشت. اما نتیجه، میتواند شگفتانگیز باشد.
6. Black & White
بازی Black & White یکی از آن شاهکارهای فراموششدهای است که دیگر نه میتوان آن را خرید و نه بهسادگی تجربهاش کرد؛ اتفاقی که برای علاقهمندان این سبک، بسیار ناامیدکننده است. این اثر متمایز از ذهن پیتر مولینئو، یکی از نوآورترین چهرههای دنیای بازیسازی، شکل گرفت. با وجود ایراداتی که به آن وارد بود، Black & White در زمان خود فراتر از انتظارات ظاهر شد و مفاهیمی را در گیمپلی ارائه داد که هنوز هم تازه و خلاقانه به نظر میرسند.
در این بازی، شما نقش یک خالق را برعهده دارید؛ باید مردمتان را هدایت کنید، به دعاهایشان پاسخ دهید و در برابر دیگر خدایان با انگیزههای متفاوت، جایگاه خود را حفظ کنید. نکته جالب اینکه قدرت شما مستقیماً از ایمان پیروانتان سرچشمه میگیرد، بنابراین نمیتوانید صرفاً یک دیکتاتور بیرحم باشید. این ترکیب پیچیده از قدرت، اخلاق و استراتژی، بازی را به تجربهای بینظیر تبدیل کرده بود.
متأسفانه امروز کمتر شاهد بازیهایی با چنین عمق و جسارتی هستیم. بسیاری از عناوین مدرن به دنیایی پر از آیتمهای قابل جمعآوری و تیراندازیهای نظامی روی آوردهاند. اما با پیشرفتهای خارقالعادهای که در زمینه هوش مصنوعی و پردازشهای چندهستهای حاصل شده، بازسازی یا خلق بازیای با الهام از Black & White نهتنها ممکن، بلکه میتواند به یک شاهکار مدرن تبدیل شود.
5. Arx Fatalis
در دورانی که بازیهای نقشآفرینی اغلب در جهانهای رنگارنگ یا قرونوسطایی روایت میشدند، Arx Fatalis در سال ۲۰۰۲ قدم به دنیایی تاریک و زیرزمینی گذاشت؛ جایی که خورشید برای همیشه خاموش شده و بشریت، همراه با نژادهایی مانند کوتولهها و دیگر موجودات اسرارآمیز، به اعماق زمین پناه بردهاند.
این بازی Arkane Studios، بیش از آنکه به گرافیک تکیه کند، با اتمسفری خفقانآور، طراحی هوشمندانه مراحل و سیستمی جادویی و متفاوت، دل مخاطبان خاصپسندش را به دست آورد. به جای انتخاب سادهی طلسمها، بازیکن باید با کشیدن نشانههای جادویی روی صفحه، جادوها را اجرا میکرد؛ سیستمی که حس واقعی تسلط بر قدرتهای جادویی را منتقل میکرد و در زمان خود بینظیر بود. اما Arx Fatalis فقط به نوآوری فنی بسنده نمیکرد. داستانش پر از لایههای پنهان، انتخابهای اخلاقی و مسیرهای متعددی بود که به تصمیمات شما پاسخ میداد. هر راهرو، هر گفتگو و حتی سکوت شما میتوانست بر سرنوشت این جهان تاریک تأثیر بگذارد.
با اینکه ظاهر گرافیکی بازی امروز کمی رنگباخته و مرده به نظر میرسد، اما هنوز هم برای طرفداران Immersive Sim و نقشآفرینیهای آزادمحور، Arx Fatalis تجربهای منحصربهفرد و ماندگار است. این بازی، سکوی پرتابی بود برای Arkane Studios؛ استودیویی که بعدها با شاهکاری چون Dishonored به خوبی درخشید.
4. Hexen 2
Hexen II آخرین حلقه از زنجیره سهگانه Serpent Riders در دنیای بازیهای Heretic و Hexen است؛ عنوانی که با استفاده از نسخه تغییر یافته موتور Quake ساخته شد و پا به دنیای گرافیک سهبعدی اولیه گذاشت. با اینکه این جهش فنی در زمان خود جسورانه بود، اما نتیجه نهایی از نظر بصری حالا کمی کهنه و تاریخگذشته به نظر میرسد؛ بهویژه در مقایسه با دو نسخه قبلی که با گرافیک دوبعدی و اسپرایتهای جذابشان همچنان دل بازیکنان کلاسیک را بردهاند.
در این نسخه، شما آزادی انتخاب از میان چهار کلاس مختلف با نامهای Paladin، Crusader، Assassin و Necromancer را دارید که هرکدام سبک مبارزه و قابلیتهای منحصربهفردی دارند. برای اولینبار در این سری، عناصر نقشآفرینی مانند سیستم ارتقا، افزایش سطح و مهارتهای متنوع به گیمپلی اضافه شدهاند تا عمق بیشتری به تجربه بازیکن ببخشند. ماجراجویی در Hexen II حول محور رویارویی با قدرتمندترین Serpent Rider، یعنی Eidolon، و چهار ژنرال او میچرخد. برای رسیدن به او، باید از چهار قاره با تمها و محیطهای متفاوت عبور کنید و هر ژنرال را شکست دهید.
با وجود اینکه سه بازی این مجموعه داستانی پیوسته دارند، تجربه هرکدام بهصورت مستقل نیز ممکن است؛ نکتهای که Hexen II را به گزینهای عالی برای یک بازسازی کامل تبدیل میکند. بازسازیای که بتواند با حفظ روح بازی اصلی، گرافیک و فناوریهای مدرن را به آن تزریق کرده و دوباره آن را در ذهن بازیکنان زنده کند.
3. Clive Barker’s Undying
اگر بخواهیم از میان بازیهای ترسناک اولشخص اوایل دهه ۲۰۰۰ یکی را به عنوان اثری خاص، خلاقانه و جلوتر از زمان خود معرفی کنیم، بیشک باید به Clive Barker’s Undying اشاره کرد. این بازی حاصل همکاری با نویسندهی مشهور ژانر وحشت، کلایو بارکر است که بهنوعی، فضای تاریک و رازآلود ادبیات او را وارد دنیای بازیها کرد.
ماجرا در سال 1920 و در ایرلند رخ میدهد؛ جایی که بازیکن در نقش پاتریک گالووی، بهدنبال نجات دوست قدیمیاش، جرمایا، پا به عمارت نفرینشدهای میگذارد، اما آنچه با آن روبهرو میشود چیزی فراتر از یک عمارت متروکه است؛ موجودات ماورایی، جادوهای مرموز و اعضای مردهای که دوباره برخاستهاند، تنها بخشی از تهدیداتی هستند که در انتظار اوست. ترکیب سلاحهای گرم با سیستم جادویی بازی، به همراه الهام مستقیم از آثار لاوکرفت و ادگار آلن پو، موجب خلق فضایی خاص و دلهرهآور شده که حتی امروز هم میتواند ترس را به جان بازیکن بیندازد. البته گرافیک قدیمی و محدودیتهای فنی آن دوران، حالا کمی از درخشش ظاهری بازی کاستهاند، اما جو سنگین و طراحی داستانی آن هنوز هم بیرقیب است.
با اینکه بازی را میتوان از فروشگاه GOG تهیه و روی سیستمهای امروزی اجرا کرد، اما بسیاری معتقدند که Undying شایستگی یک بازسازی کامل را دارد؛ بازسازیای که بتواند با حفظ هویت اصلی، آن را با گرافیک مدرن، صداگذاری بهروز و طراحی تازه وارد نسل جدید کند؛ درست مثل آنچه در بازسازیهای موفق Resident Evil دیدیم. البته موانعی مثل مسائل حقوقی و ضرورت همکاری دوباره با کلایو بارکر، پروژه بازسازی را پیچیده کردهاند. با این حال، Undying همچنان در میان طرفداران به عنوان اثری کالت، خاص و تأثیرگذار باقی مانده است—بازیای که اگر فرصتی دوباره به آن داده شود، میتواند دوباره بدرخشد.
2. Dark Messiah of Might and Magic
در روزگاری که بازیهای نقشآفرینی اولشخص هنوز به بلوغ نرسیده بودند، Dark Messiah of Might & Magic مانند نسیمی تازه که خلاقیت را با خود میآورد از راه رسید. ساختهی جسورانهی Arkane Studios با ترکیب گیمپلی اکشن، نقشآفرینی قابل شخصیسازی و استفاده بینظیر از فیزیک محیط، تجربهای را ارائه داد که همچنان در ذهن طرفداران جاودانه مانده است.
این بازی با تکیه بر موتور Source ساخته شده و اگرچه گرافیک آن دیگر با استانداردهای امروزی همخوان نیست، اما در زمان خود جلوهای تحسینبرانگیز داشت. مهمتر از ظاهر، سیستم مبارزهای بود که بازیکن را به استفاده خلاقانه از محیط تشویق میکرد: لگدی محکم کافی بود تا دشمن به درون تلهای مرگبار یا از صخرهای بلند پرت شود. برخلاف بسیاری از بازیهای همسبک، Dark Messiah حس داشتن بدنی واقعی را القا میکرد؛ دوربین اولشخص تنها یک زاویه دید نبود، بلکه وزن، حرکت و حضور شخصیت در فضا کاملاً ملموس بود. این بازی همچنین با سیستم مهارتی انعطافپذیر، به بازیکن آزادی میداد تا در مسیر مبارز تنبهتن، جادوگر یا استاد مخفیکاری پیش برود.
با این حال، این الماس تراشنخورده با مشکلاتی نیز همراه بود: باگهای پرتعداد، ناپایداری گیمپلی و اشکالات فنی باعث شدند که برخی از بازیکنان نتوانند از تمام ظرفیت آن لذت ببرند. شاید زمان آن رسیده باشد که با یک نسخهی بازسازیشده، Dark Messiah فرصتی دوباره برای درخشش پیدا کند؛ فرصتی برای رسیدن به جایگاهی که سالها پیش، تنها یک قدم با آن فاصله داشت.
1. Spec Ops: The Line
Spec Ops: The Line یکی از آن بازیهایی است که مرز بین سرگرمی و تأمل را از میان برمیدارد. این عنوان برخلاف شوترهای کلیشهای نظامی، با روایتی تاریک و روانشناسانه از جنگ و تصمیمهای اخلاقی، ذهن بازیکن را به چالش میکشد. فضای بینظیر دوبیِ طوفانزده و مکانیکهای محیطی مثل شنهای روان، باعث شدهاند تجربهای متفاوت و ماندگار در ذهن بسیاری از گیمرها نقش ببندد. با این حال، گیمپلی بازی، هرچند در زمان عرضهاش قابلقبول بود، امروزه در برابر استانداردهای جدید کمی قدیمی به نظر میرسد. کنترلها آنطور که باید روان نیستند، هوش مصنوعی چالشبرانگیز نیست و مأموریتها تنوع بالایی ندارند.
از نظر بصری نیز اگرچه نسخه اولیه در زمان خود زیبا بود، اما اکنون نیاز به بازسازی دارد تا بتواند در کنار بازیهای نسل جدید بدرخشد. یک ریمستر یا ریمیک با حفظ جو خاص و روایت تأثیرگذار بازی و در عین حال بهبود جنبههای فنی و گیمپلی، میتواند این عنوان فراموشنشدنی را دوباره به اوج بازگرداند. استودیوهایی چون Nightdive یا Bluepoint Games با تخصصشان در احیای آثار کلاسیک، گزینههایی عالی برای چنین پروژهای هستند.
منبع: Howtogeek