10 اجرای بینقص شخصیتهای شرورِ در سریالهای مارول
شرارت در اوج
آثار دنیای سینمایی مارول (MCU) – چه بر پردهی نقرهای سینما و چه در قاب کوچک تلویزیون – پر از بازیهای درخشان و به یاد ماندنی است. از رابرت داونی جونیور در نقش تونی استارک مغرور و دوست داشتنی بگیرید تا تام هیدلستون جذاب در نقش یک آنتاگونیست خبیث به نام لوکی، MCU همواره در خلق قهرمانها و صد البته ضدقهرمانهای ماندگار تبحر خاصی داشته است. حالا و با پخشِ سریال «آگاتا تمام مدت» (Agatha All Along)، وقتش رسیده که نگاهی به بهترین شرورهای سریالهای مارول بیندازیم، چرا؟ چون جذابیت کاترین هان در نقش آگاتا هارکنس واقعا باور نکردنی است. او کاراکتر این جادوگر مرموز و قدرتمند را چنان زنده و باورپذیر به تصویر کشیده که ساخت اسپینآف یا دنبالهای مجزا برای این شخصیت کاملا منطقی به نظر میرسد. هان با هنرمندی تمام، تمام ظرافتها و پیچیدگیهای آگاتا را به نمایش میگذارد و مخاطب را مسحور جادوی خود میکند.
همچنین شایان ذکر است که بعد از سالها بحث و گمانهزنی، بالاخره تکلیف سریالهای دنیای «مدافعان» (The Defenders) هم مشخص شد و از این به بعد، این سریالها هم بخشی از دنیای اصلی مارول (کانن) به حساب میآیند. این یعنی شخصیتهای محبوبی مثل دردویل، جسیکا جونز، لوک کیج و آیرون فیست هم به طور رسمی به MCU ملحق شدهاند و میتوان انتظار داشت که آنها در آثار آیندهی مارول ببینیم. در این مطلب مروری خواهیم داشت بر بهترین اجراهای بازیگران نقشهای منفی در سریالهای دنیای سینمایی مارول، که در پلتفرمهای مختلفی چون نتفلیکس و دیزنیپلاس پخش شدهاند. از نقشآفرینیهای زیرپوستی و کنترل شده تا بازیهای پرانرژی و طوفانی، این فهرست مطمئنا پر از شخصیتهای شرور فراموش نشدنی و بازیهای درخشان خواهد بود.
10. کاترین هان در نقش «آگاتا هارکنس»
- سریالها: WandaVision (2021)
کاترین هان، بازیگر نقش آگاتا هارکنس، مدتی است که به عنوان یکی از دوست داشتنیترین بازیگران صنعت سینما و تلویزیون شناخته میشود. توانایی او در ایفای نقشهای متفاوت، به ویژه در به تصویر کشیدن شخصیتی که با انگیزههایی چون سرگرمی و انتقام، دیگران را به بازی میگیرد و در عین حال دوست داشتنی جلوه میکند واقعا ستودنی است. این هنرنمایی درخشان در سرتاسر سریال «وانداویژن» مشهود است و به لطف هنرنمایی او، پیچش داستانی مرتبط با شخصیتش به بهترین شکل ممکن اجرا میشود.
یک اسطوره
فقط کافیست یک بار دیگر سکانس «میخواهی دوباره تکرارش کنم؟» (?Do you want me to take it again) او که با حضور واندا و ویژن همراه است را تماشا کنید. هان در این سکانس – که نمونهای بارز از قدرت بازیگری اوست – کاری میکند که مخاطب هم به اندازهی واندا نسبت به اتفاقات در حال وقوع دچار تردید و سردرگمی شود، آن هم در شهر قلابیای که واندا خودش ساختنش را بر عهده داشت. «وانداویژن» یکی از بهترین پروژههای دنیای سینمایی مارول تا به امروز و همچنان بهترین سریال دیزنیپلاس این فرنچایز است و بخش بزرگی از این موفقیت به توانمندهای هان به عنوان یک بازیگر درجه یک بازمیگردد.
9. ایتن هاک در نقش «آرتور هارو»
- سریالها: Moon Knight (2022)
هرچند «شوالیهی ماه» در جلب نظر تمام طرفداران دنیای سینمایی مارول ناکام ماند و در نهایت به یکی از پروژههای بحثبرانگیز MCU تبدیل شد، اما نمیتوان از نقاط قوت آن – که کم هم نیستند – چشمپوشی کرد. یکی از این موارد، بدون شک، هنرنمایی (هنرنماییهایِ) اسکار آیزاک در نقش شخصیت اصلی بود، اما نباید از هنرنمایی (هنرنماییهایِ) ستارهی محبوب و البته قدر نادیدهی هالیوود یعنی ایتن هاک در نقش آرتور هارو نیز غافل شد.
درخشش همیشگی هاک
همانند آیزاک، هاک نیز وظیفهی دشوار ایفای نقش ماهرانهی بیش از یک شخصیت را بر عهده داشت. در مورد هاک، او همواره آرتور هارو است، با این تفاوت که گاهی نقش درمانگر مارک اسپکتور را نیز بازی میکند. این تمهیدی هوشمندانه است که مخاطب را هم به همان میزان که اسپکتور را غافلگیر میکند، به دام میاندازد، چرا که هاک با چنان چیرهدستیای هوش و متانت این شخصیت را به تصویر میکشد که به راحتی میتوان او را هم در نقش یک درمانگر و هم در نقش یک رهبر فرقهای کاریزماتیک باور کرد.
8. ماهرشالا علی در نقش «کاتنماوث»
- سریالها: Luke Cage (2016)
واداشتن بیننده به ناراحتی برای مرگ ناگهانی یک شخصیت شرورِ نسبتا منفور، کار آسانی نیست. اما در سریال «لوک کیج»، ماهرشالا علی به لطف حضور نافذ و بیبدیل خود در برابر دوربین، به بهترین شکل از عهدهی این مهم برمیآید. علی در قامت کاتنماوث، رهبر خاندان جنایتکار استوکس، شخصیتی تیپیکال از یک گانگستر قدرتطلب را به کاراکتری به ظاهر شکست ناپذیر تبدیل میکند که حذف ناگهانیاش از قصه مخاطب را مات و مبهوت میگذارد.
قدرتِ نفوذ
با وجود سرنوشت محتوم کاتنماوث، نقشآفرینی علی بیتردید برگ برندهی سریال «لوک کیج» است، بیآنکه قصد کماهمیت جلوه دادن بازی مایک کولتر را داشته باشیم، که در نقش اصلی بسیار دوستداشتنی ظاهر شد و جذابیتهای خاص خود را داشت. با چیزهایی که گفتیم به سادگی میتوان دریافت که چرا دنیای سینمایی مارول تصمیم به ادامهی همکاری با علی گرفت، حتی اگر ایفای نقش بلید توسط او هنوز با موانع تولید دست به گریبان باشد.
7. آلاکوا کاکس در نقش «اکو»
- سریالها: Hawkeye (2021)
به جرات میتوان گفت که هیچکس به اندازهی اکوی سریال «هاکای» شایستهی رقابت با آگاتا هارکنس برای کسب عنوان بهترین شخصیت شرور سریالهای دیزنیپلاس دنیای سینمایی مارول نیست. این رقابت در مورد کیفیت بازی آلاکوا کاکس و همترازی آن با هنرنمایی کاترین هان نیز صدق میکند و با توجه به اینکه «هاکای» نخستین تجربهی حرفهای کاکس در مقابل دوربین به شمار میرود، ظرافت و پیچیدگیای که او به شخصیت اکو میبخشد، به راستی شگفتانگیز و شایستهی تحسین است.
یک اجرای واقعا شگفتانگیز برای اولین تجربهی بازیگری
همانند هارکنس، اکو نیز اسپینآف اختصاصی خود را به دست آورد و باز هم همانند هارکنس، قدرت بازی کاکس به تنهایی برای توجیه این اتفاق کافی بود. کاکس که از بومیان آمریکاست، ناشنوا به دنیا آمده و پای راست خود را نیز از دست داده، اما تمام این کمبودها نتوانست راه او را در تبدیل شدن به یکی از ستارههای نوظهور دنیای سینمایی مارول – آن هم تنها با بازی در یک سکانسِ بازجویی – سد کند. او با استعداد ذاتی خود نه تنها یکی از ترسناکترین شخصیتهای شرور سطح پایین (منظور شخصیتی که فاقد قدرتهای ماورایی تخریبگر است) سینما و تلویزیون را خلق کرد بلکه به گسترش شمولگرایی و تنوع شخصیتها در دنیای سینمایی مارول نیز یاری رساند.
6. وایات راسل در نقش «جان واکر»
- سریالها: The Falcon and the Winter Soldier (2021)
وایات راسل با اثبات اینکه به اندازهی والدین نامدار خود، کرت راسل و گلدی هان، بااستعداد است، هتتریک این خانواده را در عرصهی بازیگری تکمیل کرد. بنابراین در پیوستن او به یکی از پروژههای دنیای سینمایی مارول صرفا مسئلهی زمان مطرح بود که این اتفاق با ایفای نقش جان واکر، کسی که قرار بود به عنوان جایگزین کاپیتان آمریکا معرفی شود، محقق شد.
انتظاراتی که برآورده نشد
اما «قرار بود» نکتهی کلیدی ماجراست، چرا که گرایشهای خشونتآمیز واکر، این موقعیت را در همان ابتدا برای او نابود کرد و چهرهی او را در انظار عمومی مخدوش ساخت. اینجاست که پیچیدگی این شخصیت و دشواری کار راسل در به تصویر کشیدن آن آشکار میشود. در نگاه اول، واکر مردی عادی است که وظیفهای بزرگ به او محول شده؛ نیت او خیر است اما همین نیت خیر همیشه او را به مسیر درست هدایت نمیکند. با تمام اینها اما راسل در خلق پیچیدهترین شخصیت سریال «فالکون و سرباز زمستان» کاملا موفق است که این مهم با توجه به حضور شخصیتهایی همچون باکی بارنز، سم ویلسون و کارلی مورگنتا، دستاورد قابل توجهی به حساب میآید.
5. جاناتان میجرز در نقش «او که باقی میماند»
- سریالها: Loki (2021)
هرچند جاناتان میجرز در سالهای اخیر با حواشیِ بسیاری دست به گریبان بوده، اما زمانی بود که از او به عنوان مهرهای کلیدی در دنیای سینمایی مارول نام برده میشد. این اهمیت تا جایی بود که طبق برنامهریزیهای انجام شده چندین فاز بعدی دنیای سینمایی مارول اساسا حول محوریت شخصیت او شکل میگرفت. صرفنظر دیدگاههای شخصی مختلفی که دربارهی او وجود دارد، به سختی میتوان وی را چیزی کمتر از یک بازیگر نابغه توصیف کرد.
پتانسیل از دست رفته
اما متاسفانه این برنامهریزیها به سرانجام نرسید و تنها دستاوردهای میجرز برای طرفدارانش شامل یک تکگویی در فصل اول «لوکی» (Loki)، ایفای نقش منفی در فیلم به شدت ضعیف «مرد مورچهای و زنبورک: شیدایی کوانتومی» (Ant-Man and the Wasp: Quantumania) و نقشآفرینی به عنوانِ «او که باقی میماند» (He Who Remains)، یکی از واریانتهای کانگ، در فصلِ دوم «لوکی» بود. با این حال، حتی در همین مدت کوتاه، طرفداران شاهد گسترهی وسیعی از توانمندیهای بازیگری میجرز بودند که میتوانست به شخصیت کانگ و گونههای مختلف او تعمیم یابد. او بازیگری هزارچهره در نقشهای متنوع فرو میرود و تکگویی پایانی فصل اول «لوکی» به تنهایی برای اثبات اینکه او شخصیتی منفی در حد و اندازهی تقابل با انتقامجویان (Avengers) بود، کفایت میکرد.
4. مایکل داگلاس در نقش «یلوجکت»
- سریالها: What If…? (2021)
با تمام احترامی که برای کوری استال قائلیم، اما بهترین اجرای نقش یلوجکت متعلق به مایکل داگلاس در سریال «چه میشود اگر…؟» است. این نسخه از هنک پیم نه همسر، بلکه دخترش هوپ را از دست میدهد. با این فقدان، او تمام امیدش را از دست میدهد و تبدیل به همان چیزی میشود که شاگرد سابقش در خط زمانی اصلی دنیای سینمایی مارول به آن تبدیل شده بود.
یک یلوجکت به یاد ماندنیتر
این تغییر بُعدی عمیقتر به به یلوجکت میبخشد و اجازه میدهد تا به شخصیتی ذاتا پیچیدهتر تبدیل شود. دارن کراس شخصیتی تکبعدی، حریص و بیش از اندازه جاهطلب است که از فقدان خلاقیت رنج میبرد. اما یلوجکتِ هنک پیم مردی است که در اندوهی عمیق فرو رفته است و داگلاسِ افسانهای تنها با صدایش این موضوع را به بیننده القا میکند.
3. دیوید تننت در نقش «کیلگریو»
- سریالها: Jessica Jones (2015)
سریال «جسیکا جونز» که از دیدگاه بسیاری، بهترین پروژهی مشترک مارول و نتفلیکس به شمار میرود، بیش از هر چیز به واسطهی لحن منحصربهفرد نوآرگونه و هنرنماییهای درخشان بازیگرانش شناخته میشود. در حالی که کریستن ریتر در نقش اصلی فوقالعاده است، اما بسیاری از مخاطبان بر این باورند که بهترین اجرا را دیوید تننت در نقشِ زبدیا کیلگریو دارد. این شخصیت پیچیده با اصول اخلاقی به شدت مخدوش، نقشی بود که برای کامل شدن به سبک بازیگری متفکرانهی تننت نیاز داشت.
درخشان، مثلِ همیشه
وجه تمایز بازی تننت، جذابیت ذاتیای است که او به شخصیت شرور کیلگریو میبخشد و با در نظر گرفتن اینکه او از قدرت کنترل ذهن خود اغلب برای مقاصد شوم بهره میگیرد، این یک دستاورد قابل توجه است. این بازیگر همچنین تمایلات وسواسگونهی شخصیت را که برای انتقال ماهیت شرورانهی واقعی او ضروری بود به خوبی منعکس میکند. امیدواریم که در آیندهای نزدیک شاهد همکاری مجدد او و ریتر در یکی از پروژههایِ رسمی دنیای سینمایی مارول باشیم و از تماشای اجراهای درخشان او لذت ببریم.
2. وینسنت دن آفریو در نقش «کینگپین»
- سریالها: Daredevil (2015)- Hawkeye (2021)- Echo (2024)
اگر قرار باشد شخصیتهای شرور شاخص دوران همکاری نتفلیکس و مارول انتخاب کنیم، بیشک وینسنت دن آفریو در سریال «دردویل» گزینهی اول خواهد بود. او، همانند چارلی کاکس، از نخستین ستارگان سریالهای نتفلیکس بود که برای پیوستن به یک پروژهی MCU – سریالِ «هاکای» – قرارداد امضا کرد و دلیل این انتخاب کاملا مشخص بود، چرا که اجرای دن آفریو بهترین تفسیر از این شخصیت تا به امروز است.
خلق یک ضدقهرمان ماندگار
با توجه به اینکه مایکل کلارک دانکن این شخصیت را به نیرویی قدرتمند در فیلم «دردویل» تبدیل کرده بود و لیو شرایبر با صلابت و اقتدار در «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (Spider-Man: Into the Spider-Verse) به جای او صداپیشگی کرده بود، این تعریف و تمجید اهمیت دوچندان پیدا میکند. اما این دن آفریو است که در اجرای خود تمرکز را از کینگپین بودن به ویلسون فیسک بودن تغییر داده است. او شخصیتی چند وجهی با گذشتهای سخت و طاقتفرسا است و دن آفریو با هنرنمایی خود این باور را در مخاطب ایجاد میکند که فیسک هر روز زیر بار سنگین گذشتهاش زندگی میکند.
1. جان برنتال در نقش «پانیشر»
- سریالها: Daredevil (2015)
اگرچه هرگز پروژهی فوقالعاده موفقی از «پانیشر» (The Punisher)، چه در سینما و چه در تلویزیون ساخته نشده است، اما بازیگران مستعد متعددی ایفای نقش پانیشر را بر عهده داشتهاند و همانطور که از آنها انتظار میرفت، اجراهای فوقالعادهای در نقش این شخصیت شرور دنیای سینمایی مارول ارائه دادهاند. اولین آنها دولف لاندگرن بود، اما اجرای او در اینجا ارزش بحث ندارد – اصلا کلا ارزش بحث ندارد! – . اجراهایی که بیشتر مدنظر ما هستند مربوط به توماس جین، ری استیونسونِ فقید و جان برنتال میشوند.
برتری محسوس برنتال نسبت به بقیه
برنتال پس از بازی در نقش شخصیت منفور شین والش در سریال «مردگان متحرک» (The Walking Dead) نام خود را سر زبانها انداخت. او جذابیت ذاتی زیادی دارد، اما در عین حال میداند چگونه به سادگی در نقشهای ناخوشایند فرو رود. از همین رو مارول بهترین پانیشر خود را در او یافت، زیرا پانیشر شخصیتی پیچیده است که بدونِ عذاب وجدان دست به کشتار میزند، اما همواره خود را بر حق میداند. این نقش نیازمند ایجاد تعادلی ظریف در اجراست و خوشبختانه دنیای سینمایی مارول تصمیم گرفته برنتال را برای این شخصیت حفظ کند، زیرا او قادر به قدم زدن روی این لبهی باریک است.
منبع: movieweb