قسمتهای ماندگار: قسمت «فریبکاری» از سریال بهتره با سال تماس بگیری
سقوط پادشاه
قطعا یکی از سختترین کارهای دنیا، انتخاب یکی از قسمتهای برتر سریال بهتره با سال تماس بگیری (Better Call Saul) برای نقد و بررسی است، این سریال در کنار «بریکینگ بد» (Breaking Bad)، پر از قسمتهای ماندگار و تماشایی است که بعید است هرگز بتوانیم از یاد ببریم. اما قسمت پنجم از فصل سوم سریال «بهتره با سال تماس بگیری» با نام «فریبکاری»، به خاطر مضامین پیچیده و عمیقی که در بطن خود دارد، یکی از تماشاییترین قسمتهای این سریال است.
برای توضیح داستان قسمت «فریبکاری»، ابتدا باید پیشزمینه آن را مطرح کنیم. کیم وکسلر از یک سو، و شرکت حقوقی اچاچام از سوی دیگر، رقابتی شدید را بر سر مجموعه بانکهای مسا ورده شروع کردهاند تا بتوانند به عنوان وکیل حقوقی رسمی این بانکها، با رئیس این شرکت قرارداد ثبت کنند. جیمی که میداند درمقابل شرکت عظیمی چون اچاچام و البته برادرش چاک مکگیل که یکی از غولهای دنیای وکالت آن منطقه است، کیم شانس کمی دارد، در قراردادی که چاک تنظیم کرده است اشتباهات فاحشی میگنجاند و همین باعث بدگمانی سران بانک مسا ورده، و تمایل آنها به همکاری با کیم میشود. بعدا چاک به حقه جیمی پی میبرد و او را به دادگاه میکشاند.
داستان این قسمت از جایی شروع میشود که جیمی و کیم به این نتیجه میرسند تنها راه شکست حقوقی غولی چون چاک مکگیل، تمرکز روی نقطه ضعف او، یعنی بیماری عجیبی به نام «حساسیت بیش از حد به الکترومغناطیس» است که چاک را به یک نوع فوبیای مزمن نسبت به وسائل الکترونیکی مبتلا کرده است. جیم و کیم با یک نقشه زیرکانه، ثابت میکنند که چاک اصلا چنین بیماری ندارد و با این آشکار شدن این دروغگویی، تمام ادعاهای دیگر او هم مورد تردید قرار میگیرند.
نقد و بررسی قسمت «فریبکاری»
این قسمت یکی از نقاط عطف اصلی سریال «بهتره با سال تماس بگیری» است، چرا که جیمی و کیم به جنگ یک پادشاه شکست ناپذیر میروند، آن هم در یک دادگاه حقوقی که زمین بازی تخصصی اوست. چاک یک وکیل کارکشته و با تجربه است و اعتبار بسیار زیادی در دنیای وکالت دارد. او عاشق کار خود است و خود را عضوی از طبقه ممتاز جامعه در نظر میگیرد. از نظر او وکالت بازی بزرگان است، شغل بسیار حیاتی و شرافتمندانهای است که کار آدمهای دونپایه و حقهبازی چون جیمی مکگیل نیست. جیمی اما به عنوان برادر چاک، از شخصیت واقعی او شناخت دارد، میداند در پس این ظاهرسازیها، چه موجود پلید و کینهای وجود دارد. او در این قسمت و با این تصمیم هوشمندانه، کاخ باشکوه این پادشاه متفرعن را فرو میریزد و او را برای همیشه از مسند قدرت کنار میزند.
رابطه بین جیمی و چاک، یکی از نقاط قوت سریال «بهتره با سال تماس بگیری» است. جیمی همیشه نگاهی غرورآمیز به برادر خود دارد و او را مایه افتخار خود میداند. چاک تمام آن چیزی است که جیمی در دنیای وکالت آرزویش را دارد. اما او حالا دیگر متوجه شده است که چاک هیچ علاقهای به او ندارد و اتفاقا از او متنفر است. آن تکگویی پایانی معروف چاک در این قسمت، به خوبی احساس واقعی او را نسبت به جیمی نشان میدهد. به همین دلیل این قسمت را باید یکی از نقاط عطف کلیدی این سریال در نظر گرفت. بعد از این قسمت است که جیمی هویت پیشین خود را زیر پا میگذارد و هویت جدیدی برای خود دستوپا میکند: سال گودمن، وکیلی فریبکار و شیاد که به جز منافع فردی، به هیچ چیز دیگری نمیاندیشد. او پادشاه پیشین را برمیاندازد و امپراتوری تازه خودش را آغاز میکند.
حتما این داستان معروف را شنیدهاید که آدولف هیتلر ابتدا قرار بود در آکادمی هنرهای زیبای وین در رشته نقاشی تحصیل کند، اما با مخالفت رئیس دانشگاه، به کلی وارد حوزه دیگری شد و مسیر جهان را به طور کامل عوض کرد. خیلیها رئیس دانشگاه را مورد ملامت قرار میدهند و معتقدند او باعث شد هیتلر به رویای خود نرسد و همین زمینهساز جنگ جهانی دوم و کشتار میلیونها انسان شود. از این نظر، چاک مکگیل را هم میتوان مقصر اصلی ظهور شرور بیحد و مرزی چون سال گودمن در نظر گرفت. اگر او واقعا جیمی مکگیل را دوست داشت، به او محبت میکرد و به او کمک میکرد در شرکت اچاچام به جایگاه قابل توجهی دست پیدا کند، اگر به اندازهای که از جیمی محبت میدید به او محبت میکرد، شاید تمام اتفاقات بعدی داستان رخ نمیدادند و این همه کشتوکشتار و تبهکاری و جنایت پیش نمیآمد.
اما «فریبکاری» به همان اندازه که درباره جیمی میکگیل است، درباره چاک مکگیل هم هست. این قسمت آغاز سقوط او به عنوان یک شخصیت اسطورهای در دنیای خودش است. فروپاشی شخصیت او از این قسمت آغاز میشود و به یک پایان غمانگیز ختم میشود. او که دیگر یک برادر مهربان را به عنوان تکیهگاه خود ندارد، تا اتنهای این تاریکی پیش میرود. خانواده محترم مکگیل، با این قسمت به نقطه پایان خود میرسد. تکگویی مشهور چاک در انتهای این قسمت، یکی از ماندگارترین صحنههای سریال است.
این قسمت یکی از نقاط عطف اصلی سریال «بهتره با سال تماس بگیری» است، چرا که جیمی و کیم به جنگ یک پادشاه شکست ناپذیر میروند، آن هم در یک دادگاه حقوقی که زمین بازی تخصصی اوست.
«فریبکاری» رابطه بین جیمی و کیم را هم وارد مرحله تازهای میکند. کیم میداند جیمی به خاطر او خود را وارد این دردسر کرده است و خود را در این پرونده مسئول میداند. این دو نفر در قسمتهای قبلی هم همکاریهای کوچکی با هم انجام میدهند، اما میتوان گفت اولین بار در قسمت «فریبکاری» است که آنها بر سر یک پرونده جدی و مهم، رسما وارد همکاری با هم میشود و یکی از جذابترین زوجهای تاریخ سریالهای تلویزیونی را شکل میدهند. حتی در این قسمت هم تضاد شخصیتی این دو نفر است که باعث موفقیت آنها در این پرونده حیاتی میشود: کیم وکیلی دقیق و سختکوش است و جزئیات مختلف این پرونده و مشکلات احتمالی را مد نظر دارد، و جیمی یک وکیل حقهباز و فریبکار است که به واسطه دوستان خلافکار مختلفی که میشناسد، نیروهای مورد نیاز برای عملی کردن نقشهشان را پیدا کند. «فریبکاری» رابطه بین کیم و جیمی را یک سطح عمیقتر میکند، و مخاطب را آماده ماجراجوییهای فوقالعادهای میکند که این زوج دوست داشتنی در ادامه داستانهای سریال از سر میگذرانند.
قسمت «فریبکاری» هم هنگام پخش، هم در سالهای بعد، مورد تحسین همهجانبه طرفداران و منتقدان قرار گرفت. در فهرست ده قسمت برتر سریال «بهتره با سال تماس بگیری»، این قسمت همیشه جایگاه ویژهای دارد. روایت هوشمندانه داستان، کارگردانی عالی و البته ترسیم رابطه پیچیده بین چاک و جیمی به زیباترین شکل ممکن، از جمله نقاط قوت قسمت «فریبکاری» بودند که مورد توجه منتقدان قرار گرفتند. این قسمت با ۴.۱۶ میلیون مخاطب، یکی از پربینندهترین قسمتهای «بهتره با سال تماس بگیری» هم هست.
مشخصات سریال Better Call Saul | |
خالق | وینس گیلیگان |
شبکه پخش کننده | AMC |
بازیگران | باب اودنکرک، ری سیهورن، جاناتان بنکس، جیانکارلو اسپوسیتو |
تاریخ انتشار فصل اول | ۲۰۱۵ |