10 کتاب فانتزی که به فیلمهای ناامیدکنندهای تبدیل شدند
داستانهای خواندنی که از پتانسیلشان به درستی استفاده نشد
نگارش فیلمنامه به طور کلی کار سخت و پر ریسکی است. به شکلی که برخی از کارگردانها به سراغ رمانهای معروف میروند و در زمان ساختن آن، داستان را به قدری تغییر میدهند که دیگر چیزی از محتوای اصلی باقی نمیماند. به همین خاطر برخی اوقات نتیجه دلخواه را نمیگیرند. یکی از راههای فیلمسازی در هالیوود که بسیار محبوب است، استفاده از داستانهای فانتزی برای فیلمنامه است. اینکه یک فیلمساز بتواند اثری بسازد تا به اندازه خواندن کتاب لذت بخش باشد، یک ریسک هیجانانگیز است. بعد از پخش سهگانه ارباب حلقهها و هری پاتر، استودیوهای مختلفی شروع به تولید آثار اقتباسی کردند که برخی از آنها موفق و برخی دیگر ناموفق اجرا شدند. سرویسهای استریم هم سعی دارند جادویی که با بازی تاج و تخت انجام دادند را مجدد به رخ بکشند.
با دقت به گذشته هالیوود متوجه میشویم که هر سرویس استریم سعی داشته به یک سریال فانتزی دست پیدا کند و چیزی شبیه بازی تاج و تخت را ارائه کند. شاید یکی از دلایل مهم اشتباه در ساخت فیلمهای اقتباسی، انحراف ناخودآگاه از روند اصلی داستان و حذف عناصر اصلی آن است. گاهی کارگردانها میخواهند از خلاقیت خود برای پردازش داستان استفاده کنند که این موضوع میتواند به کلی مسیر آن را تغییر دهد. کتابهایی که اقتباس میشوند اغلب جز پرطرفدارهای دنیا هستند که اگر در فیلمسازی در داستانشان تغییری ایجاد کنیم ریزش مخاطب شدیدی خواهیم داشت.
- 10 سریال محبوب که پایانشان مخاطبان را خشمگین کرد
- 10 فیلم آخرالزمانی واقعگرایانه که خواب را از چشمانتان میربایند
10- سهگانه هابیت (The Hobbit Trilogy)
انتخاب کسی مثل پیتر جکسون برای این مجموعه بسیار درست و منطقی است. مسئلهای که برای گروه کارگردانی وجود داشت، تبدیل یک رمان کوتاه به یک سهگانه بزرگ و پر جزئیات است. یک سیر داستانی قوی که با ایدههای اولیه این رمان یکی باشد، میتواند قویترین سهگانه را از این رمان خلق کند. برای این فیلم تصمیمات زیادی گرفته شد و روند داستان هم کمی تغییر کرد. مثلا مثلث عشقی یا سکانسهای ابرقهرمانانه در صحنههای این سهگانه جای گرفت اما نتوانست به ارباب حلقهها برسد.
9- قطب نمای طلایی (The Golden Compass)
رمانهای فیلیپ پولمن سالها پیش توسط یک مجموعه به نام «مواد تاریک» ساخته شد اما اولین تلاش جدی برای تبدیل این رمانها به یک اقتباس سینمایی قوی، در سال 2007 اتفاق افتاد. بازیگران این فیلم افرادی مثل نیکول کیدمن، دنیل کریگ و اوا گرین بودند. یکی از اتفاقات مهمی که برای اقتباس این کتاب رخ داد، حذف یکی از مهمترین رویدادهای این داستان بود یعنی «نقد دین سازمان یافته». گروه سازنده تصمیم گرفتند با حذف این مورد از دردسرها و حاشیههای بعد از اکران دور بمانند اما این موضوع باعث ضعف و حاشیه بیشتری شد.
8- بازی تاج و تخت (Game Of Thrones)
فیلم «بازی تاج و تخت» را میتوانیم یکی از بهترین مثالها برای اقتباس یک اثر بدانیم. چهار فصل اول که به داستان دو نیمه معروف است کاملا حماسی و فانتزی ساخته شده اما در نیم فصل دوم ما کمی افت کیفیت را در فیلمسازی شاهد هستیم که در فصل هشتم به یک فاجعه تبدیل میشود. «بازی تاج و تخت» اقتباس خوبی داشت اما روند فیلمسازی آن طور که انتظار میرفت اتفاق نیفتاد. برای این فیلم تلاشهای زیادی انجام گرفت اما همه آنها با عجله و بی دقتی همراه بود. به همین خاطر چالشهای جدی را به بار آورد.
7- پرسی جکسون (Percy Jackson)
کتابهای پرسی جکسون و المپیان جز برترین کتابهای فانتزی قرن هستند اما گویا اقتباسی که برای آنها اتفاق افتاده راضی کننده نبوده است. خوشبختانه پرسی جکسون یک اثر دیگر بر روی پردههای دیزنی دارد که امیدواریم خوب پیش برود. اما مشکل این فیلم دقیقا برعکس سهگانه هابیت بود . تصمیمات عجیب و غریب همواره باعث بهم ریختگی کار میشد.
6- ویچر (The Witcher)
برنامه پر مخاطب ویچر بیشتر به خاطر حق امتیازی که برای بازیهای ویدیوی دارد شناخته میشود اما اساس آن از کتابهای آندرس ساپکوفسکی گرفته شده است. این نمایش با وجود ارزش تولید متوسط شروع قابل قبولی داشت اما به علت عدم وفاداری به رمان اصلی، انتقادهایی دریافت کرد. باور عمومی مردم بعد از ویچر اینگونه شد که نویسندگان کتابهایی که اقتباس میکنند را دوست ندارند و بیشتر سعی دارند خواسته قلبی خود را انجام دهند. این شایعه بعد از چند وقت به نقل از IGN تکذیب شد.
5- اراگون (Eragon)
یکی از کتابهای دیگری که جز فانتزیهای YA بود اراگون نام داشت که نتوانست در نسخه اقتباسی خود در سال 2006 موفق باشد. مثل بسیاری از اقتباسهای انجام شده در سینما، در نسخه سینمایی این داستان نیز بسیاری از نکات ریز و درشت آن حذف شد و کل فیلم 105 دقیقهای در داستان اصلی و شخصیتپردازیها خلاصه شد. این اثر به خاطر انحرافات داستانی و عملکرد و دیالوگ بازیگرانش مورد انتقاد قرار گرفت.
4- حلقه های قدرت (The Rings Of Power)
این مجموعه از نظر نگارش متن تا حد زیادی ضعیف عمل کرد. با اینکه جلوههای بصری، قابهای بی نظیر و موسیقی بسیار قوی داشت اما باز هم نمیتوانست داستان خوبی را ارائه دهد. این سریال بر اساس وقایع عصر دوم زمین ساخته شده و البته بر خلاف نوشتههای تالکین است. آنها برای اینکه بتوانند از شخصیتهایی استفاده کنند که مخاطب از قبل با آنها آشنا بوده؛ بر خلاف نظر نویسنده عمل کردند. این اتفاقات برای طرفداران این کتاب دردآور است.
3- وقایع نگاری شانارا (The Shannara Chroniclas)
کتاب شانکارا جز آثار کلاسیک فانتزی است که متاسفانه اقتباس تلویزیونی آنها شبیه یک فیلم ترسناک شده است. رمان شانکارا برای مخاطبان بزرگسال نوشته شده بود اما فیلم آن از شبکه ام تی وی نمایش داده شد که مخاطبان عمده آن نوجوانها بودند. این اتفاق حتی ازنظر روانشناسی هم درست نبود وفقط در دو فصل نمایش داده شد.
2- چرخ زمان (The Wheel Of Time)
با اینکه فصل دوم این مجموعه نقدهای مثبتی را دریافت کرده است اما همچنان از کتابی که رابرت جوردن نوشته بود دور بوده و اقتباسی که طرفداران این کتاب انتظار داشتند رخ نداده است. با حذف تعداد زیادی از جزئیات این متن، قسمت بزرگی از داستان تغییر پیدا میکند.
1- برج تاریک (The Dark Tower)
سابقه رمانهای استفن کینگ در سینما و تلویزیون موفق بوده اما با این حال بسیاری از داستانهای او به عنوان مینی سریال یا فیلمهای چند ساعته اقتباس شدهاند. برج تاریک نیز یک فیلم اکشن 95 دقیقهای است که یکی از داستانهای کینگ را نمایش میدهد. بر خلاف اینکه این داستان طولانی بود اما برای رسیدن به اندازه یک فیلم سینمایی بخشهای زیادی از آن حذف شد. کارگردان باید ایدههای درخشان داستان را فدای مدت زمان میکرد و دنیای زیبایی که کینگ به تصویر کشیده بود را در خلاصهترین حالت ممکن به مخاطب نشان میداد. به همین خاطر این اقتباس نیز بسیار ضعیف بود.
منبع: screenrant