مقایسهی بازیهای Ghost of Yotei و Ghost of Tsushima
وقتی صحبت از بازیهای سامورایی میشود، نام Ghost of Tsushima همچنان در ذهن بسیاری از بازیکنان میدرخشد. حالا با عرضه Ghost of Yotei، طبیعی است که همه بخواهند بدانند این دنباله تا چه حد توانسته موفقیت نسخه اول را ادامه دهد. با اینکه هر دو بازی از زوایای مختلفی شبیه به هم هستند، اما هرکدام مسیر متفاوتی را انتخاب کردهاند. در این مطلب مایکت، این 2 بازی را با هم مقایسه خواهیم کرد تا ببینیم کدامیک در بخشهای مختلف عملکرد بهتری از خود به نمایش گذاشته است.
بخش مبارزات

در بخش مبارزه، تفاوت بزرگی بین Ghost of Yotei و Ghost of Tsushima دیده نمیشود، اما در نسخه جدید، شاهد پیشرفت و تکامل سیستم مبارزات هستیم. مبارزات در هر دو بازی همچنان جذاب و گیرا هستند و نسخه اول هم هنوز قدیمی به نظر نمیرسد. با این حال، یوتوی چند ویژگی تازه دارد که میتواند برای بازیکنان جالب باشد. یکی از این تغییرات، حضور یک گرگ است که در نبردها به بازیکن کمک میکند و دیگری امکان گرفتن سلاح دشمنان و پرتاب آن به سمت دیگران است. مهمترین تغییراین نسخه در زمینه مبارزات، جایگزین شدن حالتهای مبارزه با استفاده از سلاحهای مختلف است که موجب میشود روند درگیریها تنوع بیشتری داشته باشد. در این میان، کوساریگاما به دلیل برد زیادش یکی از سلاحهای شاخص بازی است. تغییرات در بخش سلاحهای دوربرد هم ادامه دارد؛ کمان بلند خیلی زودتر در دسترس قرار میگیرد و حتی استفاده از سلاح گرم هم ممکن است، چیزی که قدرت بازیکن را در میدان نبرد بیشتر میکند.
ماجراجویی در دنیای بازی

در این بخش، تجربه دو بازی تا حد زیادی به سلیقه بازیکن بستگی دارد. اگر نقشهای را ترجیح میدهید که مسیرها و نقاط مهم را بهطور مستقیم مشخص کند و شما را سریعتر به مقصد برساند، Ghost of Tsushima انتخاب مناسبتری است. اما بسیاری از بازیکنان لذت بیشتری از بازی میبرند وقتی همه چیز روی نقشه مشخص نشده باشد و خودشان با صرف وقت، بخشهای مختلف بازی را پیدا کنند و با شخصیتها صحبت کنند و اطلاعات جمعآوری کنند. از این منظر، Ghost of Yotei برتری دارد، چون نقشه بازی اطلاعات را بهطور آماده در اختیار شما نمیگذارد و بازیکن باید خودش به مکانها سر بزند و کشف کند که چه چیزی در انتظارش است. همین موضوع لذت کاوش در دنیای بازی و تجربه دوباره بازی را افزایش میدهد.
مکانیک مخفیکاری بازی

بخش سوم گیمپلی هم در Ghost of Yotei بهبود پیدا کرده است. با این حال، سیستم مخفیکاری در مقایسه با Ghost of Tsushima کمی دیرتر شکل میگیرد، چون برخی تواناییها مثل مهارت شنیدن، دیرتر در دسترس قرار میگیرند. با این وجود، بازی امکانات تازهای از جمله امکان انجام چند ترور پشت سر هم، روشهای سادهتر برای از بین بردن دشمنان از راه دور، و برخی دشمنان که تنها زمانی قابل از بین بردن هستند که بازیکن مهارتهای خاصی را درخت تواناییها آزاد کرده باشد ارائه میدهد.
شخصیت اصلی بازی

مقایسه شخصیتهای اصلی در این دو بازی شبیه به انتخاب بین فرزندان است؛ چون هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند. داستان آتسو شاید شروعی به اندازه مقدمه پرقدرت تسوشیما نداشته باشد، اما هرچه بیشتر با گذشته و تعاملات او در جهان بازی آشنا میشوید، بیشتر به او وابسته میشوید و متوجه میشوید که چه شخصیت جذابی است.
با این حال، جین ساکای همچنان همان قهرمان بزرگ است که تسوشیما را از دست مغولها نجات داد. شخصیت او همچنان قدرتمند و تأثیرگذار باقی مانده و مسیری که طی کرده بهتنهایی او را به کاراکتری ماندگار تبدیل میکند. در واقع، مشعل قهرمانی بهخوبی از یک شخصیت برجسته به شخصیت دیگری منتقل شده است. نکتهای که نباید فراموش شود، Legends Mode در تسوشیما است. هرچند این مجموعه در اصل یک تجربه تکنفره محسوب میشود، اما تسوشیما یک بخش چندنفره کامل هم ارائه میدهد که در حال حاضر در یوتوی وجود ندارد. این حالت میتوانست با توجه به مبارزات بهتر یوتوی، ارزش داشته باشد، اما فعلاً باید منتظر اضافه شدن آن در آینده بمانیم.
داستان

هر دو بازی از نظر داستانی عملکرد خوبی دارند و اگرچه ممکن است انتخاب ما بیشتر به سمت Tsushima متمایل باشد، اما اگر کسی داستان Yotei را ترجیح بدهد، کاملاً قابل درک است. هر دو بازی در زمینه روایت داستان، عملکرد مناسبی دارند. با این حال، داستان یوتوی ساختاری متفاوت نسبت به نسخه قبلی این سری بازی دارد دارد. گیمپلی در این نسخه آزادی بیشتری به بازیکن میدهد، تا جایی که میتوانید ترتیب برخی مأموریتهای اصلی را خودتان انتخاب کنید؛ مثلاً تصمیم بگیرید کدام یک از اعضای «Yotei Six» را زودتر هدف قرار دهید (البته برخی از آنها تا پیشرفت بیشتر در داستان قفل هستند). همین ساختار کمتر خطی باعث میشود روایت داستان تحت تاثیر قرار بگیرد، چون هر بخش بیشتر شبیه یک خط داستانی جداگانه به نظر میرسد.
شخصیتهای منفی بازی

از نظر شخصیتهای منفی، مقایسه بین دو بازی کار سادهای نیست، چون هر دو در این بخش عملکرد خوبی دارند، اما به دلایل متفاوت. در Ghost of Tsushima همچنان بهترین آنتاگونیست مجموعه یعنی« لرد شیمورا» حضور دارد. رابطه او با جین و تقابل شخصیشان کیفیت روایت داستان را به سطح بالاتری میبرد. در کنار آن، تهدید مغولها هم بهخوبی در داستان جا افتاده است؛ حتی اگر «خوتون خان» در ظاهر یک شخصیت کلیشهای به نظر برسد، کاریزما و حضور پررنگش او را به دشمنی بهیادماندنی تبدیل میکند.
با این حال، شیمورا بیشتر یک آنتاگونیست است تا یک «شرور» واقعی. اگر بخواهیم خوتون خان را با گروه Yotei Six مقایسه کنیم، بیشتر اعضای این گروه بهتنهایی هم شخصیتهای منفی جذابتری هستند. آنها تهدیدکننده به نظر میرسند، شخصیتپردازی خوبی دارند و اجرای آنها هم چشمگیر است. به همین دلیل، در حالی که تسوشیما بهترین شخصیت منفی واحد را دارد، یوتوی چندین شخصیت منفی قوی را در طول بازی پراکنده کرده که هرکدام بهنوبه خود تأثیرگذارند.
اتمسفر بازی

در نهایت، شاید کمی غیرمنتظره به نظر برسد، اما «تسوشیما» هنوز هم از نظر اتمسفر کلیِ دنیای بازی، از یوتی بهتر است. این حس صرفاً از گرافیک چشمنواز یا مأموریتهای فرعی نشات نمیگیرد، بلکه از واقعیت تلخ سرزمینی ناشی میشود که درگیر ویرانی جنگ است؛ احساسی که در هر گوشه از نقشه میتوان لمسش کرد.
در مقابل، «یوتئی» با وجود درگیریها و نبردهایش، در بسیاری از نقاط آرامش و امنیت نسبی دارد و مردم در برخی مناطق همچنان زندگی عادی خود را پیش میبرند. این تغییر فضا در مقایسه با تسوشیمای جنگزده شاید در نگاه اول دلپذیر باشد، اما باعث میشود تأثیر جنگ اصلی بر سرزمین چندان عمیق احساس نشود. در «تسوشیما»، حضور مداوم جنگ و تهدید مغولها در هر قدم، پیوندی قویتر میان بازیکن و دنیای بازی ایجاد میکند و همه چیز را منسجمتر جلوه میدهد.
نتیجهگیری

با وجود تمام تحسینی که نسبت به روایت «تسوشیما» داشتیم و بیتردید شایستهی آن هم هست باید گفت «یوتئی» نیز بخش داستانی بسیار قدرتمندی برای تجربه دارد. در کنار آن، بهبودهای چشمگیر در مکانیکهای گیمپلی موجب شده «یوتئی» از نظر فنی تجربهای کاملتر و پختهتر ارائه دهد؛ همانطور که در بررسی ما بهتفصیل توضیح داده شده است.
با این حال، اگر بخواهیم در پایان یک نکتهی کلی را یادآوری کنیم، این است که هر دو بازی بدون تردید ارزش تجربه را دارند، مگر آنکه سبک هکاند-اسلش واقعاً باب میلتان نباشد و حتی اگر پیشتر «تسوشیما» را بازی کردهاید، بد نیست دوباره سراغش بروید پیش از آنکه به سراغ «یوتئی» بروید.
منبع: The Gamer




