نقد و بررسی سریال جوآن (Joan)
ستاره مجموعه پرسروصدای بازی تاج و تخت در این سریال جنایی مربوطبه دهه 80، به قدری جذاب است، که حتی از سانسا استار بیشتر میدرخشد. جوآن (Joan) یک سریال درام و جنایی بسیار سرگرمکننده است، که فضایی کاملا متفاوت دارد. این سریال داستان جوآن هانینگتون را با بازی سوفی ترنر به تصویر میکشد، زنی جوان که طی اتفاقات و ماجراجوییهایی، به یک دزد جواهرات حرفهای تبدیل میشود. جوآن شما را وادار میکند بپرسید که با عمر خود چه کار کردهاید؟ چگونه کسی میتواند بر کودکی بیعشق، ازدواج آزاردهنده و تکوالد بودن فقیرانه غلبه کند و تبدیل به یک دزد موفق جواهرات و سپس یک عضو تاثیرگذار در دنیای زیرزمینی جنایتکاران معروف شود؟
جوآن هانینگتون واقعی معروف به مادرخوانده در دنیای جنایتکار دهه 80 برتانیا، داستان زندگی خود را در سال 2002 در قالب یک خودزندگینامه بهنام من آنچه هستم: داستان واقعی معروفترین جواهردزد بریتانیا، منتشر کرد و حالا سریال خارجی بر اساس آن ساخته شدهاست. زندگی واقعی جوآن هانینگتون به این درام شش قسمتی تبدیل شدهاست. در اصل، این سریال اقتباسی از یک جنایت است، اما ابتدا پیشینه قهرمان داستان را بهطور کامل نشان میدهد، و به مخاطب اطلاعاتی درباره نیازهایش برای تامین دخترش و دیگر موضوعات حول شخصیت اصلی، ارایه میدهد. ماجراهای جوآن در دهه 1980 شروع شدهاست، زمانیکه فرهنگ مردم به این شکل است که، خیلی بیشتر از آنچه که دارند، میخواهند و میدانند.
مشخصات سریال جوآن | |
کارگردان | ریچارد لاکستون |
نویسنده | آنا سایمون و هلن بلک |
بازیگران | سوفی ترنر، فرانک دیلان |
تاریخ انتشار | 2024 |
داستان سریال جوآن
سریال جوآن با نشان دادن جوآن با بازی سوفی ترنر که روبروی میز آرایشش در اتاق مجلل یک هتل نشستهاست، شروع میشود. پشت او پوشیده از زخمهایی است، که از آزارها و آسیبهای کودکیاش خبر میدهد. اما او مشغول پوشیدن لباسهای گرانقیمت و جذاب و جواهرات درخشان است و رولهای پول نقد را جابهجا میکند، آنهم قبل از اینکه با کلاهگیس قرمز و خزهایی حتی بیشتر از خزهای سانسا استارک، بیرون برود. اعتمادبهنفس از ظاهر و رفتار جوآن تراوش میکند. سپس داستان به چهار ماه قبل برمیگردد. با نشان دادن اولین صحنه از چهار ماه قبل، مشخص میشود که جوآن، در مدتی کوتاه راه درازی را پیمودهاست. در این سکانس مادری 20 ساله را میبینند، که در آپارتمان کوچکش بالای یک رستوران چینی به همراه دخترش کلی، تولدش را جشن میگیرد. متاسفانه، جشن مادر دختری آنها کوتاهمدت است.
در ادامه داستان، جوآن از دست شریک زندگی خشنش، گری، فرار میکند. روز بعد، جوآن در نیمههای شب توسط گانگسترهایی که به دنبال معشوقش گری هستند، بیدار میشود. حالا پای اراذل و اوباشی به داستان باز میشود که، جوآن و دخترش را تهدید به قتل میکنند، و همچنین پلیس، که از او میخواهد تا در پیدا کردن گری به آنها کمک کند. او دخترش کلی را برای محافظت از او، به بهزیستی میسپارد، تا بتواند خانه و شغل جدیدی پیدا کرده و سپس او را پس بگیرد. جوآن خود را به خانه خواهرش، نانسی با بازی کرستی جی. کرتیس میرساند تا جای خواب و غذایی برای خوردن داشتهباشد. نانسی با اکراه موافقت میکند که جوآن چند شب روی کاناپه او بماند و در آرایشگاهش به او شغلی میدهد. اما او به جوآن هشدار میدهد که نباید دردسرهایش را به آنجا بکشاند. با اینحال انگار دردسر نمیخواهد دست از سر جوآن بردارد.متاسفانه، جارو کردن و شامپو کردن سرها درآمدی را که جوآن برای بازسازی زندگی خود نیاز دارد، به ارمغان نمیآورد. رابطه تیره جوآن و نانسی که به دوران کودکی پر فرازونشیب آنها با پدر بدرفتارشان برمیگردد، در نهایت جوآن را به دنبال کار در جایی دیگر میکشاند. جوآن خیلی زود در یک جواهرفروشی که متعلق به مردی به نام برنارد با بازی الکس بلیک است، دست به دزدی میزند. او مشتی الماس از گاوصندوق برنارد برداشته و آن را قورت میدهد و فرار میکند.
در ادامه ماجرا ریتم تندتری گرفته و جوآن در یک برخورد تصادفی در یک میخانه، با یک فروشنده عتیقه به نام بویزی با بازی فرانک دیلان آشنا میشود. جوآن به پول زیادی احتیاج دارد تا دخترش را برگرداند و بویزی به دنبال همکاری برای سرقت است. به همین دلیل رابطه جوآن و بویزی به زودی وارد سطح دیگری از صمیمیت میشود. بینندگان در طول شش قسمت جوآن، درباره جوآن، پیشینه و انگیزههای او بیشتر میآموزند. او که سرنوشت خودش و کلی را برای مدت طولانی در دستان گری قرار دادهاست، اکنون مصمم است سرنوشت خود را در دست بگیرد.
در جوآن هیچچیز هدر نمیرود
مانند بیشتر درامهای بریتانیایی، در جوآن هیچچیز هدر نمیرود. سریال جمعوجور و جذاب است، بدون شخصیتهای اضافی. در حقیقت فیلمنامه به بازیگران زیادی نیاز ندارد، اما یکی از نکات برجسته آن، حضور گرشوین یوستاش جونیور در نقش آلبی، بهترین دوست بویزی است، که خط داستانی سرگرمکنندهای را ایجاد میکند. سریال مجموعهای از ویژگیهای داستانی دارد که اغلب، نمایشهای تلویزیونی آمریکایی از آن محرومند. سریال جوآن خوب است، و دلایل مختلفی برای تماشایش وجود دارد. یکی از این دلایل سوفی ترنر است، که از دعوت کردن مخاطبان به درون شخصیت خود استقبال میکند و به بیننده اجازه میدهد تا بفهمد ذهن دزد جواهرات چگونه کار میکند. بینندگان در این سریال جوآن را میبینند که تبدیل به شخصیتهای مختلف میشود، از یک زن بریتانیایی شیک تا یک خبرنگار روزنامه آمریکایی بیحوصله. درضمن از آنجاییکه سریال بسیار فشرده و منسجم است، تماشای آن با کمی تنش همراه است.
دگردیسی جوآن از زنی خانهدار و تحتظلم به جواهردزدی کاربلد
تنها تمرکز جوآن سرسخت و مصمم، بازگرداندن کلی است. علیرغم تهدید شخصیتهایی مانند آلبی، جوآن اجازه نمیدهد کسی او را اخراج کند، یا نقشههایی را که با دقت آماده کردهاست، خراب کند. زیباییشناسی دهه 1980 پیرامون جوآن هم، به شکلی غنی اجرا شدهاست. دیدن دگرگونی او در مقابل چشمان ما از زنی خانهدار و تحتظلم به یک دزد جواهرات قوی و مستقل، به جنبه ریالیسم سریال میافزاید. جوآن زنی تندخو اما در نهایت باهوش است، که گاهی با چیزی که از خود نشان میدهد، همخوانی ندارد. برای مثال چطور ممکن است که یک زن باهوش در دهه 80 از خدمات اجتماعی بهعنوان مکانی برای نگهداری فرزندش استفاده کند، بدون اینکه بداند ممکن است اوضاع همانطور که برای کلی اتفاق میافتد، رخ دهد؟ کلاهبرداریهای اولیه جوآن نسبتا کمریسک هستند. با اینحال، همانطور که سریال ادامه دارد، همهچیز برای او و بویزی خطرناکتر میشود.
ترسهای یک زن شجاع
سریال در هسته خود درباره کاری است، که یک مادر حاضر است انجام دهد، تا آینده بهتری برای فرزندش رقم بزند. با اینحال، همانقدر که جوآن بهدلیل تمایلش برای تضمین یک زندگی باثبات به کسب درآمد سوق داده میشود، قدرت ناشی از ثروت او را وسوسه میکند. در پایان، رها شدن جوآن از دنیایی که خلق کردهاست، برای او بسیار بیشتر از آنچه انتظار دارد، هزینه خواهدداشت. با اینحال، تعاملات بین جوآن و کلی یکی از موثرترین بخشهای این نمایش است. بیننده میتواند محبت و ارتباط محبتآمیز بین مادر و دختر را احساس کند و انتخابهای تکاندهنده جوآن را به همان اندازه که قابلدرک است، وحشتناک هم است.
سریال جوآن باوجود اینکه بسیار سرگرمکننده است، مدام به غم و اندوه واقعی زنی مانند جوآن اشاره میکند. در این اثر شما به خوبی ترسهای پشت شجاعت او را میبینید و درعینحال در جریان دزدیهای او و سفرهای پر از خطرش، آدرنالین خونتان بالا میرود. در تمام طول سریال، کارگردان هرگز اجازه نمیدهد، مادر مضطرب و غمگین و درعینحال جنایتکار را فراموش کنید و یاس آن را از یاد ببرید. درجایی از داستان که پایان قسمت دوم است، جوآن به بویزی میگوید تمام هدفش به دست آوردن پولی است تا با آن، خودش را به جامعه ثابت کند.