نقد فیلم می دسامبر (May December) – دوئل روانشناختی ناتالی پورتمن و جولیان مور
منسجم، خوشساخت و بسیار گیرا
همکاری تازه تاد هینز در مقام کارگردان و جولیان مور در مقام بازیگر در فیلم می دسامبر (May December) یک دوئل روانشناختی منسجم، عجیبوغریب و بسیار گیرا خلق کردهاست، که بارها و بارها غافلگیرتان میکند. این غافلگیری هم در کشف داستان فیلم رخ میدهد و هم در کیفیت ساخت فیلم و بازیها. می دسامبر یک فیلم بسیار خوشساخت است، که لحظهای از ریتم نمیافتد. جفت کردن زوج باورنکردنی جولیان مور و چارلز ملتون در این فیلم در نوع خود بدیع است و به اصطلاح عالی از آب درآمدهاست. این فیلم یک درام دوپهلو و گاهی مضحک است، که به کشف ماهیت حقیقت از دل نقش بازی کردنها میپردازد. می دسامبر با اینکه تا حد ممکن به درون مضامین ناراحتکننده و آزاردهنده وارد میشود، در عین حال به هیچ عنوان شخصیتهایش را قضاوت نمیکند. این فیلم سوالات قابل تاملی را درباره اخلاق، ماهیت حقایق عینی و پیچیدگیهای روابط انسانی مطرح میکند، که همگی مخاطب را به فکر وامیدارد. علاوهبر این، بازیهای فیلم می دسامبر، از بهترین نقشآفرینیهای سال 2023 محسوب میشوند.
قبل از اینکه معرفی و نقد فیلم می دسامبر را شروع کنیم، باید یک نکته را درباره عنوان فیلم به شما بگوییم. اگر هنوز فیلم را تماشا نکردهاید، همینجا اولین موشکافی فیلم را در اختیار شما قرار میدهیم. و اگر فیلم را دیدهاید، که دانستن این نکته میتواند برایتان جالب باشد. اگر شما هم به عنوان فیلم فکر کردهاید و ربطی با محتوای آن نجستهاید، باید بدانید که می دسامبر به معنای رابطه عاشقانهای است، که اختلاف سن دو طرف به طور قابلتوجهی زیاد است.
معرفی کوتاه فیلم می دسامبر
می دسامبر یک درام چندلایه درباره ماهیت حقیقت و نقش بازی کردن است. روایت فیلم داستان الیزابت با بازی ناتالی پورتمن را دنبال میکند، که قرار است نقش اصلی را در یک فیلم زندگینامهای جرم و جنایت بازی کند. این شخصیت تا دلتان بخواهد ریزنگر و حتی کمی حیلهگر به نظر میرسد. فیلمی که قرار است او نقش اصلیاش را بازی کند، بر اساس یک اتفاق واقعی منافی عفت و بسیار عجیب که در روزنامههای زرد برملا شدهاست، ساخته میشود. این داستان واقعیت دارد و سامی برچ فیلمنامه آن را براساس زندگی مری کی لتورنو نوشتهاست. در ابتدای فیلم الیزابت را نشان میدهد که به یک منطقه کوچک در جزیره تایبی، در نزدیکی ساوانا جورجیا، سفر میکند؛ تا زنی را که قرار است نقشش را در فیلم بازی کند ببیند و او را بهتر بشناسد تا بتواند بهتر نقشآفرینی کند. بازیگر نقش این زن که گریسی نام دارد، جولیان مور است. درواقع در این فیلم ناتالی پورتمن یا همان الیزابت، قرار است نقش جولیان مور یا همان گریسی را در فیلم زندگینامه گریسی بازی کند.
الیزابت وارد زندگی به ظاهر بدون نقص اما پیچیده گریسی، شوهرش جو با بازی چارلز ملتون و فرزندانشان که قرار است به زودی فارغالتحصیل شوند، میشود. گریسی سه فرزند دیگر از ازدواج قبلی خود دارد، که یکی از آنها زمانی که گریسی جو را برای اولین بار ملاقات کرده و عاشق او شده؛ همکلاسی جو بوده و 12 سال داشتهاست. بله، می دسامبر ممکن است مخاطب را متعجب و حتی گیج کند، اما صادقانه باید با چشمان بسته به آن اعتماد کنید و از تماشای استعداد قابلتوجه بازیگران و تیم سازنده برای خلق این درام منسجم و شستهرفته لذت ببرید.
- نقد فیلم مایسترو (Maestro) – پرترهای خودمانی از موسیقیدان بزرگ آمریکایی
- نقد فیلم وانکا (Wonka) – سفر به دنیای شیرینِ ویلی وانکا
ظهور دوباره زوج تاریخساز اینگمار برگمن و لیو اولمن
تاد هینز و جولیان مور، اینگمار برگمن و لیو اولمن سینمای آمریکا در چند دهه گذشته بودهاند. همکاری هنری ویژهای بین کارگردانی که زندگی زنان امروز را بهتر از هر مرد دیگری بررسی میکند و بازیگر زنی که این دیدگاهها را به شکلی حیرتآور به نمایش میگذارد، ازطریق این زوج شکل گرفتهاست. از شروع همکاری این دو هنرمند در سال 1995 با فیلم ایمن تا آثار مشترک دیگر این دو یعنی دور از بهشت، من آنجا نیستم و شگفتزده؛ این دو بارها و بارها بهترینهای یکدیگر را تکمیل کردهاند. حالا تاد هینز و جولیان مور بار دیگر با فیلم جدید کمپانی بزرگ نتفلیکس، می دسامبر، مفاهیم زیبا و در عین حال مالیخولیایی را از شکاف شرایط اجتماعی بیرون کشیده و در قالب هنر سینما به نمایش گذاشتهاند. البته این بار ناتالی پورتمن و چارلز ملتون هم به آنها میپیوندند.
او آینه توست
فیلم می دسامبر برای خودش پدیدهای است. از روایت تا دیالوگ و لحن، فیلم از نظر ساختاری طراحی شدهاست، تا شما را غافلگیر کند، شما را ناراحت کند، شما را متعجب کند و در نهایت با ناباوری بدون لحظهای چشم برداشتن تا انتها تماشایش کنید و همه گاردهایتان را کنار بگذارید. بدون شک می دسامبر محرک است، اما از نوع صلحآمیز و خوشایندش، که البته با مقدار زیادی هوشمندی همراه شدهاست. شروع فیلم تقریباً بلافاصله این موضوع را به شما میفهماند. ترکیبی از نور مهآلود خورشید و تصویری بسیار نزدیک از برگها و حشرات و موسیقی تکاندهنده و همانطور که انتظار میرود ملودراماتیک مارسلو زارووس. این موسیقی میتواند گیجکننده باشد، و به نظر میرسد به ایده هیجانانگیز و زرد روایت می دسامبر نزدیک است.
الیزابت زمانی به منطقه کوچک محل زندگی گریسی میرسد، که به ظاهر بساط باربیکیو، چشمانداز باشکوه ، کودکان در حال خنده، همسایههای صمیمی و همه ملزومات یک تابستان شاد و لذتبخش در خانه گریسی برقرار است. برای الیزابت هم همه چیز به نظر خوب میرسد. و این در بدترین حالت ممکن برای زنی که با یک نوجوان رابطه خارج از عرف و قانون داشته، به خاطر آن به زندان رفته و حتی در زندان بچهدار شدهاست، خیلی رضایتبخش محسوب میشود. و همچنین برای همسرش جو یعنی قربانی تجاوز! که پس از بیرون آمدن متجاوزش از زندان با او ازدواج کرده و حتی فرزند دومی هم با او به دنیا آوردهاست. الیزابت میخواهد گریسی را بشناسد تا بتواند در فیلم زندگینامه او بهتر بازی کند. او حقیقت را میخواهد، اما حقیقت این زندگی شفاف و به هیچ عنوان قابلدرک نیست.
کلاف سردرگم جو
جو درست مانند یک کلاف سردرگم و مظهر یک واقعیت ناراحتکننده است. همانطور که محل زندگی و حضور او با وجود گذشته رابطهاش و همسرش واقعاً دلپذیر و گرم است، خود جو هم بسیار شیرین، مهربان و تا حدودی پاک و کمنظیر است. البته با تماشای فیلم متوجه میشوید که شاید جو این ویژگیها را به این دلیل دارد، که او هنوز یک پسر نوجوان است و رشدش در زمان متوقف شدهاست و همچنان محو زنی بزرگتر از خودش است که از او با حیله عشق واقعی سوءاستفاده کردهاست. اما او اکنون یک مرد است. آیا نباید قربانی بودن جو در این رابطه به پایان برسد؟
چارلز ملتون به طور کامل مکاشفهآمیز است. او به عنوان ستاره آثاری مانند ریوردیل و مقر مخفی؛ به گونهای در این فیلم نقشآفرینی میکند که به مخاطب ثابت میشود، چیزی به اسم سرنوشت واقعا وجود دارد. چارلز ملتون بسیار جذاب، خوشتیپ و خوشقیافه عملاً از نظر احساسی به شکل پسری ظاهر میشود، که بارهای سنگینی را به دوش میکشد. رابطه او با جولیان مور در نقش گریسی، یکی از دلهرهآورترین روایتهای عاشقانه را در تاریخ سینما میسازد. حتی عاشقانه خواندن این روایت واقعیت بسیار آزاردهنده و شاید نگرانکننده است. البته زیبایی غمانگیزی هم در این روایت نهفته است، پرترهای از افراد شکستخورده که یکدیگر را در جای خود نگه داشتهاند، تا قطعات یک کل از هم نپاشد.
- نقد فیلم ناپلئون (Napoleon) – حماسه جنگی یا افتضاح تاریخی؟
- نقد فیلم Silent Night – کریسمس خونبار به سبک جان وو
یک چیدمان ساده و بینقص از رویدادها
می دسامبر به هیچ عنوان موعظه نمیکند و به شما نمیگوید چگونه فکر کنید. درواقع تاد هینز در مقام کارگردان به شخصیتها اجازه میدهد خودشان فکر کنند و هرگز آنها را قضاوت نمیکند. در عوض، فیلم یک چیدمان ساده و بینقص از رویدادها میسازد که سوالات بیشماری از لحاظ اخلاقی، هنری، قانونی و معنوی برای مخاطب مطرح میکند. در نهایت، انگیزه الیزابت این است که گریسی را درک کند، حتی اگر این به معنای مختل کردن جدی زندگی او باشد؛ حالا چه نمای ظاهری زندگی او و چه واقعیت زندگیاش. این کنکاشی است که مخاطب به نمایندگی از تیم سازنده انجام میدهد. درواقع رضایت شما به عنوان مخاطب از نتیجه نهایی که از آن میگیرید، به احتمال زیاد به میزان احترام و قداستی که برای حقیقت عینی قائل هستید، بستگی دارد.
وقتی سرمشقهای برگمان جواب میدهد
می دسامبر به لطف فیلمنامه هوشمندانه و مهمتر از آن، بازیهای استادانه، شاید بهترین فیلم درباره بازیگری از بعد از اکران فیلم بازیگر زن در سال 2014 باشد. کارگردان این فیلم تاد هینز بدیهی است که از اینگمار برگمان در اینجا الهام گرفتهاست. از منابع الهام تاد هینز در آثار اینگار برگمان میتوان به رابطه عجیبوغریب بین دو زن در پرسونا، صحنه خواندن نامه عاشقانه طولانی در فیلم نور زمستانی و حتی مضامینی مانند بیماری روانی و برداشت هنری رویدادها از فیلم همچون در یک آینه اشاره کرد. درست مانند برگمان، تاد هینز به لایههای درونی زندگی زنان باهوش، ماهیت کارکردها و روابط اجتماعی و جنبههای مثبت و منفی هنر بسیار علاقهمند است.
دوئل جذاب و استادانه ناتالی پورتمن و جولیان مور
ناتالی پورتمن و جولیان مور وقتی در یک صحنه کنار هم حضور دارند، انگار زمان متوقف میشود. هر ژست، هر نگاه و هر کلمه؛ با معنی و دارای چندین لایه است. یکی از دلایل اینکه میتوان فیلم می دسامبر را چندین بار تماشا کرد و تفاوتهای ظریف و تازهای در هر بار تماشایش در جزییات کشف کرد، شاید این دو باشند. این ویژگی، فیلم منحصربهفردی مانند کارآگاه را به ذهن یادآوری میکند، که اگرچه کمدی نیست، اما تماشای دو اسطوره مانند لارنس اولیویه و مایکل کین در کنار هم به طور ناخودآگاه لبخند بر لبان آدم میآورد. در فیلم می دسامبر هم به همین شکل ناتالی پورتمن و جولیان مور در کنار هم چنین فضای جذابی خلق میکنند. شخصیت به نسبت گستاخ، رند و بدبین ناتالی پورتمن فکر میکند، که میتواند دنیای جولیان مور یا همان گریسی شکننده و آسیبپذیر را از بین ببرد، اما گریسی ثابت میکند که این معمایی است که به سادگی حل نمیشود. درست مانند روزنامهها که این رویداد دراماتیک را فقط به معنای واقعی کلمه به صورت سیاه و سفید ثبت میکنند. اما واقعیت در لایه زیرین شخصیتها و داستانهای آنها همیشه پیچیدهتر است.
مسترکلاس بازیگری که شما را به پرسشگری وامیدارد
می دسامبر در نحوه ارائه این داستان بسیار محتاط عمل میکند. باوجود اینکه موسیقی به طور واضحی ملودراماتیک است، فیلمنامه از اشاره مستقیم به هر قضاوت آشکاری اجتناب میکند. حتی به هیچ عنوان کلماتی مانند؛ تجاوز جنسی، متجاوز، پدوفیلی یا هر اصطلاح مشابهی در این فیلم استفاده نمیشود. همه در شهر میدانند که بین گریسی و جو چه اتفاقی افتادهاست و این تقریباً دو دهه قبل از زمانی است که نامی از فیلم می دسامبر به گوش برسد. اما واقعیت ماجرا مانند پایان یک جک بیربط، سردرگم باقی ماندهاست. به طور خلاصه، می دسامبر یک مسترکلاس بازیگری است، که سوالات آزاردهندهای را درباره مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، عشق، رضایت، پیروی از عواطف و احساسات هیجانی، نقش بازی کردن و به سخره گرفتن حقیقت مطرح میکند. سوالاتی که بعد از تماشای فیلم فوقالعاده می دسامبر، بدون شک شما هم درگیرش میشوید.
منبع: Movieweb