11 سکانس ترسناک فیلم‌های کودکانه که بزرگسالان را هم می‌ترسانند

فیلم‌های کودکانه به طور عام دارای سبک و صحنه‌هایی مناسب برای مخاطبان جوان هستند، اما بسیاری از آنها به گونه‌ای متفاوت عمل کرده‌اند که حداقل یک صحنه دارند که برای هر دو گروه سنی، چه کودکان و چه بزرگ‌ترها، ترسناک است. ژانر فیلم‌های کودکانه می‌تواند همزمان سرگرم‌کننده و چالشی باشد. این چالش از جهتی مبتنی بر این است که به فیلم‌سازان آزادی خلاقانه برای ارائه داستان‌های جذاب و دلنشین می‌دهد، اما از جهت دیگر، موفقیت در این زمینه امری آسان نیست.

فیلم‌سازان باید دقت کنند که در حین ارائه داستان‌های سرگرم‌کننده، مخاطبان جوان خود را دست کم نگیرند. آن‌ها باید توانایی این را داشته باشند تا داستان‌هایی ارائه دهند که هم برای بزرگترها جذاب باشند و هم برای کودکان مناسب و آموزنده باشند.

به همین دلیل، اکثر انیمیشن‌ها و فیلم‌های کودکانه تمایل دارند که با فراهم کردن لحظات سرگرم‌کننده و لطیف، تجربه خوشایندی را برای جوانان فراهم کنند. این فیلم‌ها معمولاً از لحاظ محتوا، در حد مرزهای مناسب برای مخاطبان جوان قرار دارند. با این حال، برخی از فیلم‌ها در طی داستان خود، در یک یا چند صحنه ممکن است به مرز بین کودکانه و بزرگسالانه برسند.

تعدادی از این صحنه‌ها، با داستان کلی فیلم هماهنگ هستند و با جریان داستان ارتباط دارند. اما در برخی موارد، این تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره در لحن فیلم ممکن است شگفت‌آور باشد. تصاویر یا مضامین این صحنه‌ها می‌توانند برای مخاطبان منبع کابوس و ترس شوند. برخی از این صحنه‌ها به حدی ترسناک هستند که حتی برخی از بزرگسالان نیز احساس ناامنی یا ناراحتی می‌کنند. 

11- بچه‌گیر – چیتی چیتی بنگ بنگ (Chitty Chitty Bang Bang)

چیتی چیتی بنگ بنگ

«چیتی چیتی بنگ بنگ»، داستان مخترعی به نام کاراکتراکتوس پتس را روایت می‌کند که با دستاورد علمی خود، یک ماشین را به یک وسیله نقلیه پرنده جادویی تبدیل می‌کند. این اختراع جادویی خود و خانواده‌اش را به سوی یک پادشاهی زیر حکومت شرور می‌برد.

هنگامی که کاراکتراکتوس به مقصد می‌رسند، با «شکارچی بچه/ بچه‌گیر» روبرو می‌شوند. این شخصیت خبیث،  با دادن شیرینی به کودکان، به خانه خود می‌برد و سپس آن‌ها را به ماشین خود، که در واقع یک قفس بزرگ است، می‌برد. ظاهر فیزیکی «شکارچی بچه»، همراه با خنده شیطانی او در حالی که با کودکان دور می‌شود و البته، این واقعیت که او آنها را ربوده است، این صحنه را به کابوس هر کودک و والدین تبدیل می‌کند.

10- اسباب‌بازی‌های سید – داستان اسباب‌بازی‌ها (Toy Story)

داستان اسباب‌بازی‌ها

فیلم «داستان اسباب‌بازی»، دو اسباب‌بازی زنده، «وودی» یک گاوچران چوبی، و «باز لایت‌یر» یک فضانورد، را دنبال می‌کند که پس از یک حادثه که آن‌ها را از صاحبشان، اندی، جدا می‌کند، باید راهی برای بازگشت به خانه پیدا کنند. در این مسیر، آن‌ها توسط «سید»، همسایه و کودک خبیث صاحب اندی، پیدا می‌شوند که آن‌ها را به خانه‌اش می‌برد تا آن‌ها را شکنجه دهد.

هنگام ورود به خانه، وودی و باز با اسباب‌بازی‌های سید آشنا می‌شوند که همگی اسباب‌بازی‌های عجیب و غریبی هستند که سید آن‌ها را با ادغام قطعات مختلف اسباب‌بازی‌ها، برش زدن، سوزاندن و … ایجاد کرده است. پیکسار در این سکانس به‌ویژه زمانی که اسباب‌بازی «بیبی‌فیس» (Babyface) در سایه‌ها ظاهر می‌شود، مسیری ترسناک را در پیش گرفت.

آیکون فیلم داستان اسباب بازی ۱ Toy Story
فیلم

داستان اسباب بازی ۱

Toy Story

تماشای فیلم داستان اسباب بازی

9- میمون‌های پرنده – جادوگر شهر اُز (The Wizard of Oz)

جادوگر شهر اُز

میمون‌های پرنده، موجودات خیالی در فیلم کلاسیک «جادوگر شهر اُز» هستند. این میمون‌ها، توسط جادوگر بد ذات غربی کنترل می‌شوند و برای انجام کارهای کثیف او مانند تعقیب «دوروتی» و دوستانش فرستاده می‌شوند.

در فیلم «جادوگر شهر اُز»، دوروتی سفری به دنیای تخیلی اُز را آغاز می‌کند، جایی که با دوستان جدید و همچنین دشمنانی مانند جادوگر شرور غرب روبرو می‌شود. جادوگر می‌خواهد دوروتی را اسیر کند، بنابراین به ارتش میمون‌های پرنده‌اش دستور می‌دهد که او را پیدا کنند و نزد او بیاورند. این صحنه، نسبت به بقیه فیلم تاریک‌تر است و با کمک موسیقی متن، جلوه‌های بصری و بازی گارلند و دیگران، حمله میمون‌های پرنده در بینندگان جوان ترس و وحشت ایجاد کرد.

آیکون فیلم جادوگر شهر از Le magicien d'Oz
فیلم

جادوگر شهر از

Le magicien d’Oz

تماشای فیلم جادوگر شهر از

8- اسباب‌بازی‌های متروک – قطار سریع‌السیر قطبی (The Polar Express)

قطار سریع‌السیر قطبی

در فیلم «قطار سریع السیر قطبی»، گروهی از بچه‌ها سوار قطاری می‌شوند که آنها را به قطب شمال می‌برد تا از بابانوئل دیدن کنند. در طول مسیر، آن‌ها با گروهی از اسباب‌بازی‌های متروک روبرو می‌شوند که در انبار قطار سریع‌السیر قطبی نگهداری می‌شوند.

«فیلم قطار سریع‌السیر قطبی» داستان پسر جوانی است که سوار قطار معروف به همین نام می‌شود و در سفری به ملاقات با بابانوئل می‌رود. در یک لحظه، قطاربان پسر و دیگر مسافران جوان را از واگن اسباب‌بازی‌های متروکه عبور می‌دهد.

شخصیت اصلی داستان در این حین، با عروسک «اسکروج» که توسط مردی مرموز نگه داشته می‌شود، مواجه می‌شود. فضای این صحنه، به همراه سبک این انیمیشن و طراحی خاص اسباب‌بازی‌ها با چهره‌های ترسناک، صحنه را کمی بیش از حد برای یک فیلم که هدفش ایجاد حال و هوای کریسمس است، دلهره‌آور می‌کند.

7- مرگ موفاسا – شیرشاه (The Lion King)

شیرشاه

مرگ موفاسا، پادشاه شیرها، یکی از غم‌انگیزترین و ماندگارترین صحنه‌های تاریخ سینما است. در این صحنه، برادر موفاسا، «اسکار»، او را در سیلاب می‌اندازد و می‌کشد.

انیمیشن «شیرشاه» داستان شیر جوانی به نام «سیمبا» است که قرار است جانشین پادشاهی سرزمین‌های پدرش، «موفاسا» شود. اما عموی شرورش «اسکار»، قصد دارد تا هر قیمتی تخت را به دست آورد. «اسکار»، دامی برای «سیمبا» و «موفاسا» می‌گذارد و پس از اینکه «موفاسا» پسرش را نجات می‌دهد، از برادرش کمک می‌خواهد. اما در نهایت برادرش او را به داخل گله پرتاب می‌کند و می‌کشد. التماس «موفاسا» به برادرش برای کمک و فرو بردن ناخن‌های «اسکار» در کف دست وی در حالی که به او می‌گوید «زنده باد پادشاه» نه تنها یکی از غم‌انگیزترین لحظات تاریخ دیزنی است، بلکه ترسناک نیز هست، زیرا به ترس از از دست دادن والدین و حتی بدتر از آن، دیدن مرگ آن‌ها اشاره می‌کند.

6- تبدیل روث‌بارت – شاهدخت قو (Swan Princess)

شاهدخت قو

در فیلم «شاهدخت قو»، روث‌بارت، جادوگر شرور، با استفاده از جادوی خود، پرنسس «اودت» را به یک قو تبدیل می‌کند. او همچنین خود را به شکلی هیولا، معروف به «جانور بزرگ»، تغییر شکل می‌دهد.

فیلم «شاهدخت قو»، داستان پرنسس «اودت» را روایت می‌کند که توسط جادوگر «روث‌بارت» ربوده شده است؛ زیرا او می‌خواهد تاج و تخت پادشاه ویلیام را برای خود تصاحب کند. از زمان تولد «اودت»، جادوگر شرور به پادشاه ویلیام هشدار داده بود که «هر آنچه که شما دارید و هر آنچه را که دوست دارید» را تصاحب خواهد کرد. در سومین قسمت، «دریک» پس از مرگ «اودت»، با این جادوگر شرور مبارزه می‌کند. در همین حین، جادوگر به جانوری بزرگ تبدیل می‌شود که برای مخاطب بسیار ترسناک و شوکه‌کننده است.

تبدیل روث‌بارت به هیولا، یک لحظه مهم در فیلم است و نشان می‌دهد که او چقدر شیطانی و خطرناک است. همچنین، نشان می‌دهد که او برای رسیدن به اهداف خود از هیچ چیز فروگذار نخواهد کرد.

5- تبدیل شدن پینوکیو به الاغ – پینوکیو (Pinocchio)

پینوکیو

در داستان کلاسیک پینوکیو، «پینوکیو» یک عروسک چوبی است که توسط پدر ژپتو ساخته شده است و تمام تلاش خود را می‌کند تا به یک پسر واقعی تبدیل شود. اما در مسیر اثبات شجاعت، راستگویی و از خودگذشتگی خود، با بسیاری از شخصیت‌های شرور روبرو می‌شود. در یک روز، پینوکیو و دوستانش در جنگل گم می شوند. آن‌ها توسط یک گرگ و یک گربه فریب می‌خورند تا به یک شهر سرگرمی بروند. در شهر، پینوکیو یک کلاه فروشی را می‌بیند که کلاه‌های جادویی می‌فروشد. پینوکیو یک کلاه جادویی می‌خرد و به یک الاغ تبدیل می‌شود. 

چهره‌‌ی پر از وحشت «پینوکیو» و دوستش در حالی که به الاغ تبدیل می‌شوند و همچنین فریادهای کمک آن‌ها، این صحنه‌ را به یکی از ترسناک‌ترین و وحشتناک‌ترین صحنه‌ها تبدیل می‌کند.

4- افتادن توستر در زباله‌دان – توستر کوچولوی شجاع (The Brave Little Toaster)

توستر کوچولوی شجاع

فیلم «توستر کوچولوی شجاع»، داستان پنج وسیله برقی انسان‌‌نمای خانگی را دنبال می‌کند که در جستجوی صاحب خود به یک سفر می‌روند. هنگامی که لوازم جدیدتر از حضور «توستر» و دوستانش احساس تهدید می‌کنند، آن‌ها را از آپارتمان بیرون می‌اندازند و به زباله‌دان می‌اندازند. 

در زباله‌دان، آن‌ها با واقعیتی ترسناک مواجه می‌شوند؛ دیگر لوازم برقی، خرد و پاره شده‌اند. برای اینکه این صحنه به یک کابوس برای مخاطب تبدیل شود، لوازم برقی آوازی با این مفهوم می‌خوانند که قبلا معنایی داشتند و اکنون تنها زباله هستند.

3- ربودن و فرار پری کوچک – بند‌ انگشتی (Thumbelina)

بند‌ انگشتی

انیمیشن «بند انگشتی»، داستان پری کوچک، دختری به اندازه یک انگشت را روایت می‌کند که عاشق شاهزاده پری کورنلیوس می‌شود. اما خانم وزغ و پسرش گرندل، با شنیدن صدای آواز پری کوچک شیفته او می‌شوند و او را با این قصد می‌ربایند که به گروه خود بپیوندد و با گرندل ازدواج کند. از آن پس، داستان پری کوچک عجیب و ترسناک‌تر می‌شود. 

2- راسپوتین شیطانی – آناستازیا (Anastasia)

راسپوتین شیطانی

«آناستازیا» داستان آناستازیا، کوچکترین دختر تزار روسیه، نیکلای دوم را روایت می‌کند. در طول انقلاب روسیه، آناستازیا از خانواده‌اش جدا شده، در یک یتیم‌خانه زندگی می‌کند و دچار فراموشی می‌شود. در همین حال، «راسپوتین»، مشاور سابق سلطنتی تزار که تبعید شده و همچنین به یک جادوگر قدرتمند تبدیل می‌شود، سوگند یاد می‌کند تا خانواده رومانوف را با نفرین تبعید کند. 

راسپوتین در صحنه‌ای از فیلم، روح خود را به شیطان می‌فروشد تا به او قدرتی بی‌حد و حصر بدهد. در یک سکانس تاریک و ترسناک، راسپوتین در مقابل یک آتش سوزان می‌ایستد و شیطان را صدا می‌زند. شیطان به شکل یک گاو نر بزرگ ظاهر می‌شود و با راسپوتین معامله می‌کند. با وجود اینکه راسپوتین همیشه ترسناک بود، اما دیدن اینکه بدنش در حالی که روح خود را می‌فروشد، از همه چیز تهی شده و تنها اسکلتش باقی مانده است، ترسناک و ناراحت‌کننده است.

1- کابوس چارلی – همه سگ‌ها به بهشت می‌روند (All Dogs Go To Heaven)

توستر کوچولوی شجاع

«همه سگ‌ها به بهشت می‌روند»، داستان یک سگ آلمانی به نام «چارلی» را دنبال می‌کند که توسط دوست سابقش، «کارفیس»، کشته می‌شود و از بهشت فرار می‌کند تا به زمین بازگردد و انتقام بگیرد. 

چارلی که تازه به بهشت ​​رسیده است، با واقعیت جدید خود کنار نمی‌آید و دچار کابوس می‌شود. در این کابوس، چارلی خود را در جهنم با بیابان خشک و بی‌آب و علف می‌بیند که در آن تنها است و هیچ کس او را دوست ندارد. او همچنین می‌بیند که همه سگ‌های بهشت ​​او را مسخره می‌کنند و او را به خاطر اینکه یک سگ ولگرد است دوست ندارند.

این صحنه، نه تنها برای بچه‌ها بلکه برای بزرگسالان نیز ناراحت‌کننده است: نه فقط به دلیل تصویری که از جهنم به نمایش می‌گذارد، بلکه به این دلیل که چارلی حتی در خواب هم جایی در بهشت ندارد.

منبع: screenrant

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
تماشای رایگان ×