بهترین فصلهای دکستر از بدترین تا بهترین
سریال دکستر که از سال 2006 تا 2013 طی هشت فصل پخش شد، یکی از جذابترین آثار تلویزیونی آن دوره بود. این سریال با داستانی منحصربهفرد و شخصیتپردازی پیچیده، مخاطبان را به دنیای تاریک و دوگانه شخصیت اصلی خود، دکستر مورگان، کشاند. دکستر مورگان در طول روز بهعنوان یک تکنسین پزشکی قانونی در اداره پلیس میامی کار میکرد و شبها بهعنوان یک قاتل زنجیرهای فعالیت داشت.
هدف او، دیگر قاتلان زنجیرهای بود؛ روشی که هم میلش به کشتن را ارضا میکرد و هم او را به نوعی قهرمان در سایه تبدیل میکرد. این سریال با الهام از سریالهای محبوب مانند سوپرانوز، بریکینگ بد و هانیبال داستان مردی پیچیده را روایت میکند که با وجود اعمال وحشتناکش در عین حال او را به کاراکتری جذاب و تماشایی تبدیل کرده است.
هر فصل دکستر معمولا بر یک آنتاگونیست یا خط داستانی اصلی متمرکز بود و این امر باعث شد فصلها بهخوبی از هم قابل تشخیص باشند. البته، کیفیت فصلها متفاوت بود؛ برخی از آنها فوقالعاده و برخی دیگر تا حدی ناامیدکننده بودند. در این مقاله مایکت ۸ فصل دکستر را مود بررسی قرار خواهیم داد و بهترین فصلهای دکستر را به شما معرفی خواهیم کرد.
۸. فصل ۸
فصل هشتم دکستر بهعنوان آخرین فصل سریال اصلی، انتظارات زیادی را به همراه داشت، اما در تحقق آنها ناکام ماند پس طبیعتا نمیتوان در لیست بهترین فصلهای دکستر قرار داد. عجیب است که حدود یکسوم منتقدان این فصل را مثبت ارزیابی کردهاند؛ چراکه طی 12 قسمت، داستانی کمهیجان، کند و بدون عمق ارایه میدهد؛ چیزی که از یک پایان قدرتمند برای سریالی جنایی و درام انتظار میرود. ولی نظر طرفداران اینگونه نبود.
این فصل در مقایسه با فصل آخر برکینگ بد که در همان سال 2013 پخش شد، پایان دکستر کمرمق به نظر میرسد. داستان این فصل درباره مقابله دکستر با یک قاتل زنجیرهای جدید، مواجههای با احساس گناه ناشی از اتفاقات گذشته و حضور دکتر اولین ووگل، یک روانپزشک مرموز با ارتباطی به گذشته دکستر است. متاسفانه، این خط داستانی به آرامی و بدون انسجام به پایان میرسد و در قسمت پایانی با عنوان به یاد داشته باشید هیولاها به یک نتیجه ناامیدکننده ختم میشود.
بسیاری از طرفداران معتقدند اگر قبل از رسیدن به این فصل، سریال را تمام میکردند، تجربه بهتری داشتند. با وجود انتقادهای منفی مخاطبان فصل آخر توانست رکوردهایی را برای شبکه Showtime ثبت کند؛ قسمت اول این فصل بیش از 2.8 میلیون بیننده جذب کرد، که نشاندهنده محبوبیت سریال در بین مخاطبان بود، حتی اگر پایان آن مطابق انتظارها نبود. پس فصل ۸ را میتوان هم جز بهترین فصلهای دکستر و هم بدترین آن طبقه بندی کرد.
۷. فصل ۶
فصل ششم این سریال را نیز نمیتوان به طور کامل جز بهترین فصلهای دکستر قرارداد. اگرچه به اندازه فصل هشتم مورد انتقاد قرار نگرفت؛ اما همچنان یکی از فصلهای ضعیف سریال محسوب میشود. پس از فصل پنجم که روایتی کامل و خودبسنده داشت، فصل ششم با یک داستان مستقل دیگر شروع شد که این بار بر روی مجموعهای از قتلهای به ظاهر مذهبی تمرکز داشت.
این فصل به دلیل روایت ضعیف شخصیتها، یک داستان عاشقانه عجیب و پرداخت ناکافی به تمهای مذهبی مورد انتقاد قرار گرفت. در بیشتر قسمتها، احساس سردرگمی و پیشرفت کندی وجود دارد که حتی با پیچوتابهای پایانی نیز نمیتواند انتظارات را برآورده کند. زمانی که حقیقت داستان آشکار میشود، بسیاری از بینندگان ممکن است احساس کنند که به اندازه کافی شوکه نشدهاند و بپرسند: همین بود؟ با این حال، آخرین صحنه پایانی فصل ششم، کل فصل را نجات داد و تفکر برخی مخاطبان حتی جز بهترین فصلهای دکستر است. یک لحظه هیجانانگیز و بهیادماندنی است که مدتی طولانی در انتظارش بودیم. این پایان توانست جذابیت و علاقه مخاطبان را دوباره برانگیزد و راه را برای ادامه داستان باز کند.
۶. فصل ۳
فصل سوم سریال بهترین فصل دکستر نه اما درخشانترین آنها است. اگرچه چهار فصل اول دکستر معمولا بهعنوان بهترین فصلهای دکستر شناخته میشوند؛ اما فصل سوم در مقایسه با فصلهای اول، دوم و چهارم کمتر مورد تمجید قرار گرفته است. این فصل به هیچ وجه بد نیست، که امتیاز نسبتا بالای آن در راتن تومیتوز نیز این را نشان میدهد. بااینحال، به دلیل تکرار برخی ایدهها و تاثیرگذاری کمتر نسبت به فصلهای درخشان اولیه، کمی ناامیدکننده به نظر میرسد.
شاید موفقیت چشمگیر فصلهای اول و دوم انتظارات را به حدی بالا برد که فصل سوم، با وجود کیفیت خوبش، نتوانست همان جذابیت را ارایه دهد. اما داستان اصلی این فصل همچنان جذابیت خاص خود را دارد. محوریت داستان، دوستی دکستر با یک دادستان غیرعادی به نام میگل پرادو است که به نوعی همکار و در عین حال چالش برای او محسوب میشود. همچنین این فصل به زندگی شخصی دکستر میپردازد؛ جایی که رابطه او با ریتا بنت و بارداری او از دکستر، بُعد تازهای به داستان اضافه میکند. در مجموع، فصل سوم یک روایت محکم و تماشایی دارد، حتی اگر نتواند به اندازه سایر بهترین فصلهای دکستر تاثیرگذار باشد.
۵. فصل ۷
فصل هفتم دکستر، بهعنوان ماقبل آخر سریال، یک بازگشت غیرمنتظره به کیفیت محسوب میشود. این فصل معمولا نمایانگر بازگشت به بهترین فصلهای دکستر است. فصل هفت به لطف روایت جذاب و پرانرژی خود، کاملا سرگرمکننده است. داستان از پایان هیجانانگیز فصل ششم آغاز میشود و شخصیت اصلی را دوباره در موقعیتهای پرخطر و چالشبرانگیزی قرار میدهد که یادآور روزهای ابتدایی سریال است.
حضور آنتاگونیستهای قدرتمند، ستارههای مهمان برجسته و شدت بالای حوادث باعث میشود این فصل برای تماشا جذاب باشد. فصل هفتم توانست تا حدودی وجهه سریال را بازسازی کند و نشان دهد که همه فصلهای پایانی آن به اندازه فصلهای ضعیفتر بد نبودهاند. در کل فصل ۷ به عنوان بهترین فصلهای دکستر ثابت کرد که حتی در سالهای پایانی نیز دکستر میتواند همچنان داستانی هیجانانگیز را به مخاطبان ارایه دهد.
۴. فصل ۱
فصل اول بهعنوان یکی از بهترین فصلهای دکستر، آغاز درخشانی برای این داستان تلویزیونی جذاب است. موفقیت سریال تا حد زیادی به قسمت آزمایشی تاثیرگذار و گیرای این فصل برمیگردد که توانست فورا مخاطبان را جذب کند. این فصل با تمرکز بر معرفی شخصیت اصلی، دکستر مورگان، و همچنین ایجاد پویایی میان او و سایر شخصیتهای فرعی، پایههای محکمی برای سریال بنا کرد.
یکی از نقاط قوت فصل اول، حضور یک شخصیت مرموز است که شباهتهای عجیبی با خود دکستر دارد. این تقابل، لایههای پیچیدهای به داستان اضافه میکند و باعث میشود مخاطب با کنجکاوی بیشتری به تماشای این فصل بنشیند. نکته قابلتوجه دیگر که باعث شد فصل اول به عنوان یکی از بهترین فصلهای دکستر شناخته شود این است که تنها فصلی از سریال بود که مستقیما از یکی از رمانهای مجموعه کتابهایی که سریال بر اساس آنها ساخته شده، اقتباس شد. این فصل بر اساس کتاب Darkly Dreaming Dexter نوشته جف لیندزی ساخته شده است.
درحالیکه فصلهای دیگر بیشتر از این کتابها الهام میگرفتند یا حتی از داستان اصلی فاصله میگرفتند، فصل اول بهخوبی توانست روح و فضای کتاب را به تصویر بکشد. این فصل همچنین نمونهای موفق از تغییرات مثبت در اقتباس تلویزیونی است. برخلاف سریالهایی مثل بازی تاج و تخت که در برخی فصلها از منبع اصلی فاصله گرفتند و دچار افت کیفیت شدند، دکستر در فصل اول نشان داد که چگونه میتوان هم وفاداری به منبع اصلی و هم خلاقیت در روایت را به تعادل رساند. در مجموع، فصل اول سریال با روایت جذاب، شخصیتپردازی قوی ، یکی از بهترین فصلهای دکستر و بهیادماندنیترین فصلهای این سریال است که موفق شد مخاطبان زیادی را برای ادامه داستان همراه خود کند.
۳. فصل ۵
به گفته منتقدان جای تعجب است که فصل پنجم سریال توانسته به عنوان یکی از بهترین فصلهای دکستر حتی بهترین از فصل یک قرار بگیرد. اگرچه این فصل عملکرد بدی ندارد؛ اما داستان اصلی آن کمی آشنا به نظر میرسد و به اندازه فصلهای پیشین جذابیت ندارد. با این حال، فصل پنجم با شروعی قوی و تاثیرگذار آغاز میشود.
قسمت ابتدایی آن به شکلی دراماتیک به عواقب شوکهکننده فصل چهارم میپردازد و مخاطب را با ادامه ماجرا همراه میکند. پس از آغاز قدرتمند، داستان با معرفی شخصیت لومن پیرس زنی جوان که دکستر با او تعامل نزدیکی پیدا میکند، کمی کندتر پیش میرود. اگرچه این روایت کاملا بیعیب و نقص نیست؛ اما همچنان دارای لحظاتی شگفت انگیز است که توانسته توجه مخاطبان را جلب کند.
در مجموع، فصل پنجم دکستر با وجود برخی کاستیها و روایتی که گاهی از هیجان فصلهای پیشین فاصله میگیرد، بهعنوان بهترین فصلهای دکستر عمل میکند. شروع قدرتمند آن و تعاملات دکستر با لومن، نقاط قوت اصلی این فصل محسوب میشوند و همچنان آن را در میان فصلهای قابل توجه سریال نگه میدارند.
۲. فصل ۴
فصل چهارم سریال یکی از دراماتیکترین و بهترین فصلهای دکستر به شمار میرود. این فصل دکستر را در حالی نشان میدهد که با چالشهای جدیدی در زندگی شخصی و کاری خود دستوپنجه نرم میکند. پس از تولد هریسون، پسر او و ریتا، دکستر تلاش میکند نقش پدر بودن را بیاموزد، در حالی که همزمان با آرتور میچل، معروف به قاتل سهگانه درگیر یک کشمکش پیچیده و ناخوشایند میشود. آرتور میچل، مردی مسنتر و با تجربهتراست؛ اما بر خلاف دکستر، او توانسته است قتلهای خود را با زندگی خانوادگیاش به شکلی متعادل نگه دارد.
این تضاد میان دکستر و آرتور یکی از جذابترین و پرتنشترین روابط سریال را ایجاد میکند. بازی جان لیثگو در نقش آرتور چنان برجسته است که بسیاری او را بهترین آنتاگونیست در کل سریال میدانند. در این فصل، خطرات بسیار بالا هستند، و داستان با شدت و هیجان زیادی پیش میرود به همین دلیل جز بهترین فصلهای دکستر به شمار میرود. نقطه اوج آن به قدری قوی است که برخی طرفداران معتقدند بهترین راه برای لذت بردن از دکستر، توقف سریال پس از این فصل یا نهایتا پس از تماشای قسمت ابتدایی فصل پنجم است.
۱. فصل ۲
بهترین فصلهای دکستر که در رتبه اول قرار میگیرد فصل دوم سریال است. پس از فصل اول فصل دوم سریال سطح هیجان را به شکلی قابلتوجه افزایش میدهد، تا جایی که بسیاری از فصلهای بعدی نتوانستند به آن دست یابند. داستان اصلی این فصل حول محور تحقیقات گستردهای میچرخد که همکاران دکستر درباره جنایات گذشته او آغاز میکنند. این تحقیقات زمانی شروع میشود که اجساد قربانیان قبلی دکستر در اوایل فصل کشف میشوند و موجی از تحقیقات را در سطح شهر میامی به راه میاندازند.
این خط داستانی، از نوع داستانهایی است که بهیادماندنیترین لحظات سریال را رقم میزند. در نگاه به گذشته، شاید چنین طرحی بهتر بود برای فصلهای بعدی ذخیره شود؛ اما در همین فصل نیز به طرز غیرقابلانکاری سرگرمکننده است. اوج داستان و نحوه حذف یکی از شخصیتهای اصلی، شاید به توانایی سریال در بازآفرینی چنین درامهای برجستهای در آینده آسیب زده باشد؛ اما این مسئله چیزی از هیجان 12 قسمت فصل دوم کم نمیکند.
دکستر قاتلی در لباس قانون
این سریال در مجموع با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو بود؛ اما برخی بهترین فصلهای دکستر توانستند سریال را به اوج خود برسانند و لحظاتی فراموشنشدنی برای تماشاگران رقم بزنند. از فصل اول که همه چیز آغاز شد تا فصل چهارم که به اوج دراماتیک و احساسی خود رسید، و فصول بعدی که برخی از آنها در هیجان و داستانگویی پیشرفتهای قابل توجهی داشتند، دکستر همچنان یکی از موفقترین و محبوبترین سریالهای تلویزیونی تاریخ باقی مانده است.
کلا هالیوود علاقه خاصی به تر زدن سریال تو فصل های آخر داره این از دکستر اون از گیم آف ترونز واقعا افتضاحشو در آوردن