20 واقعیت مخفی درباره Witcher 3 که شما را شگفت زده خواهد کرد
با نزدیک شدن به سال 2026 و معرفی طیف گستردهای از بازیهای نقشآفرینی و جهانباز، یکی از عناوینی که کماکان در فهرست بهترینها قرار دارد، بازی Witcher 3 است. استودیو CD Project Red شاهکاری را خلق کرد که نه تنها از نظر جلوههای بصری و گرافیک، بلکه در زمینه داستان، دیالوگها و تعامل بر دنیای بازی هم خاص و تک هست. در ادامه این مقاله مایکت، به معرفی فهرستی از واقعیتهای شگفتانگیز درباره بازی Witcher 3 خواهیم پرداخت که هرکدام به موضوعات مختلفی اشاره دارند.
بیش از 1500 نفر در توسعه Witcher 3 نقش داشتند

استودیو لهستانی CD Project Red منابع قابلتوجهی را برای ساخت نسخه سوم بازی Witcher اختصاص داد تا مطئمن باشد که خروجی آن بیشترین کیفیت را دارد. پس از کنسل شدن پروژههای قبلی، این استودیو اجازه استفاده از رمان لهستانی Witcher را دریافت کرد تا براساس آن چندین بازی نقشآفرینی خلق کند و در این مسیر، به موفقیت هم رسید. با استقبال گسترده بازیکنان از نسخههای اول و دوم Witcher، اعضای استودیو به این نتیجه رسیدند که باید تمام توان خود را صرف ساخت این بازی کنند تا در کنار کیفیت بالا، هیچوقت فراموش نشود. این پروژه با تلاش بیش از 1500 نفر به موفقیت رسید و به بهترین بازی این استودیو تبدیل شد.
برنامهنویسی NPC ها بهطور چشمگیری پیچیده است

با اینکه انیمیشن، یکی از نقاط قوت این بازی در خلق یک دنیای زنده محسوب میشود، اما الگوهای رفتاری و شکل مکالمات با NPC ها به شکلی است که شما را شگفتزده میکند. در بعضی بخشهای بازی، باید به شکلی با مردم و افراد برخورد کنید که کمترین تنش ایجاد شود. علاوهبراین، بحث کردن با گداها و گرفتن تخفیف هم از مواردی است که لبخند را روی لب بازیکن میآورد.
Witcher 3 شامل ارجاعات گسترده به رسانهها است

با در نظر گرفتن تیم فوقالعاده بزرگ و بودجهای که برای ساخت این بازی در نظر گرفته شده، اعضای تیم از این موضوع خبر داشتند که Witcher 3 در کنار سایر عناوین مهم و فراموشنشدنی صنعت گیم خواهد درخشید. به همین دلیل، ارجاعات آشکار و پنهانی را در بخشهای مختلف بازی قرار دادند که پس از گذشت سالها، تعداد آنها رو به افزایش است.
به عنوان نمونه، اگر با آثار هنری لئوناردو داوینچی آشنا باشید، تعدادی از نقاشیهای او را روی دیوارها خواهید دید. در این بین، فریاد بورات به زبان عبری که به Wa waa wee waa خلاصه میشود هم از مواردی است که شاید کمتر کسی از مفهوم آن خبر داشته باشد، اما نشان میدهد که بازی مملو از جزئیات است. علاوهبراین، شما با برنده شدن در مسابقات اسب سواری، برنده یک اسب با نام Fast & Furious خواهید شد و در طی تجربه بازی، با یک آهنگر زبردست به نام «هوتاری» روبرو خواهید شد که ارجاعی به آهنگر فیلم Kill Bill است.
حجم زیاد محتوا دلیل تاخیرهای متعدد این بازی است

مسئولیتپذیری اعضای تیم توسعهدهندگان، یکی از عوامل موفقیت این بازی محسوب میشود. حجم محتوای این بازی آنقدر زیاد است که پس از اتمام بازی، آن را نباید حذف کنید چون ممکن است در دریایی از مراحل جانبی غرق شوید. یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در تاخیر این بازی، تعداد زیاد باگها بود که از 5000 تا عبور میکرد. به همین دلیل، تیم توسعه دهندگان تصمیم گرفتند تا برای بهبود عملکرد دوربین و سیستم مبارزات، عرضه بازی را به تعویق بیندازند.
اگرچه این تصمیم، بعضی از علاقمندان را ناراحت کرد، اما تغییرات مثبتی به بازی اضافه شد. توسعه دهندگان توانستند تا با الهام از عناوین دارکسولز، بخش مبارزات را به شکلی طراحی کنند که باب طبع بازیکن باشد و این شباهت زمانی آشکار میشود که شما این عناوین را تجربه کرده باشید.
Witcher 3 یکی از بزرگترین نقشههای دنیای بازیهای ویدیویی را دارد

تصور اینکه CD Projekt Red توانسته دنیایی با چنین گستردهای را خلق کند سخت است اما سختتر از آن، قرار دادن مراحل جانبی و موجودات و هیولاهای متنوع در اقصی نقاط نقشه بازی است که آن را نسبت به سایر آثار نقشآفرینی جهانباز متمایز میکند و نشان میدهد که یک بازی، هرچقدر هم که بزرگ باشد، اگر به اندازه کافی محتوا نداشته باشد، نمیتواند به موفقیت برسد.
ظاهرا، اگر از یک گوشه از کل نقشه بازی، به گوشهای دیگر سفر کنید، نزدیک به 40 دقیقه طول خواهد کشید که زمان طولانی است. Witcher 3 حدود 20 درصد از بزرگترین و موفقترین بازی بتسدا، یعنی اسکایریم بزرگتر است که ساخت آن را برای توسعهدهندگان دشوار میکند.
Witcher 3 آخرین نسخه این سری نخواهد بود

ویچر 4 از نظر گرافیک و کیفیت بصری، پیشرفتهای چشمگیری نسبت به نسخه قبلی خود دارد که به موفقیت آن کمک خواهد کرد. اگرچه براساس توضیحات استودیو، این داستان ممکن است از گرالت فاصله بگیرد، اما ماجراجویی با سیری به عنوان شخصیت اصلی هم لذتبخش خواهد بود. در کنار نسخه چهارم، اولین نسخه (2007) هم به لطف موتور آنریل انجین 5، بهروز خواهد شد تا ارزش تجربه این اثر فاخر، دو چندان شود.
تصمیم عجیب نویسنده ویچر

نویسنده رمان ویچر که با نام « آندژی ساپکوفسکی» شناخته میشود، تصور میکرد که بازیهای ویدیویی چندان موفق یا محبوب نخواهند شد. به همین دلیل، زمانی که شرکت حق امتیاز آثار او را برای ساخت بازی دریافت کرد، یک قرار داد امضا کرد که در آن به جای دریافت پول از فروش نسخههای بازی، تنها یک مبلغ ثابت دریافت کند.
اگرچه این تصمیم نویسنده محتاطانه بود، اما موجب شد تا CD Projekt Red درآمد قابل توجهی از فروش بازی داشته باشد و زمینه برای ساخت بازیهای دیگری مثل سایرپانک فراهم شود. پس از موفقت Witcher 3، نتفلیکس هم از این فرصت استفاده کرد و سریالی درباره دنیای ویچر ساخت نویسنده درآمد قابل توجهی از این مسیر داشت.
کشتی ارواح در نزدیکی Skellige

در ویچر 3، زنجیری از سرزمینهای مختلف به هم وصل هستند که حین تجربه بازی شاهد آنها خواهید بود. اگر سرزمین اصلی انگلیس باشد، پس Skellige ترکیبی از اسکاتلند و کشورهای شمالی اسکاندیناوی است که به انگلیس نزدیک هستند. در این سرزمینهای سرد و بیپایان، ماجراجویی با یک قایق کوچک، آن هم بدون مینی مپ، سخت است. در حوالی روز و شب، یک کشتی ارواح وجود دارد که حین قایق سواری آن را مشاهده خواهید کرد که بدون کاپیتان و خدمه و بدون هدف حرکت میکند.
فیلیپا ایلهارت با چشمهای جواهرین

پادشاه رادووید که نسبت به جادوگران حس تنفر داشت، دستور داد تا چشمان فیلیپا ایلهارت را از حدقه دربیاورند. با اینکه فیلیپا فرار کرد و از شر رادووید خلاص شد، اما در قسمت بعدی بازی، فیلیپا را در حالتی میبینیم که پارچهای را دور چشمان خود بسته و آنها را مخفی کرده است. براساس تصاویری که استودیو منتشر کرده، ظاهر قرار بود تا چشمان فیلیپا با جواهر جایگزین شود تا ظاهر او بسیار وحشتناکتر به نظر برسند.
مکانیک حذف شده از بازی

شاید این ایده بسیار عجیب و بنیادین باشد، اما قرار بود مهارت Focus Mode گرالت، قابلیتهای بیشتری داشته باشد. یکی از مهمترین گزینههای پیش رو، توانایی گرالت در دیدن ارگانهای داخلی شخص مقابل بود و گرالت میتوانست از طریق این قابلیت، نقاط ضعف حریف را مشاهده کند و به استخوان یا بخشی از بدن دشمن ضربه بزند تا سریعتر از بین برود. با اینکه این ایده، خیلی خاص و کاربردی بود، اما پیادهسازی نشد و در نهایت، حذف شد.
مادر گرالت جادوگر است

با اینکه هیچکدام یک از اعضای خانواده و بستگان گرالت در بازی ویچر 3 حضور ندارد، اما براساس اطلاعات موجود در رمان، گرالت مادر خود را میشناسد و حتی او را ملاقات کرده است. مادر او که Visenna نام دارد، زنی با موهای قرمز و ویژگیهایی در بخش صورت است که او را نسبت به فرزند خود متمایز میکند.
یکی از نکات حائر اهمیت دربارهی این دو شخصیت، این است که جادوگران هم مانند ویچرها توانایی بچهدار شدن ندارند. از اینرو، احتمالا مادر گرالت از جادوی خاصی برای فرزندآوری استفاده کرده است. چون هیچ توضیحاتی دربارهی تولد گرالت در رمان موجود نیست. با این حال، پس از اینکه Visenna گرالت را به Kaer Morhen تحویل داد، رابطه او با فرزندش سست و سپس جدا شد.
گرالت پیرتر از چیزی است که به نظر میرسد

در همان وهله اول که چهره گرالت را در برج Kaer Morhen میبینیم، تصویر میکنیم که او حدود 30 یا حداکثر 40 سال سن دارد، اما در واقعیت، گرالت صدسالگی خود را جشن میگیرد و آن را مدیون آزمایشهای غیرانسانی است که در پروسه آن الکسیرهای قدرتمندی به بدن او تزریق شدهاند که موجب جلوگیری از افزایش سن میشوند. در کنار گرالت، Yenefer هم یکی دیگر از شخصیتهایی است که به واسطه جادو، بیش از 3 قرن سن دارد، اما نشانهای از پیری در چهره او دیده نمیشود.
اسم تمامی اسبهای گرالت Roach است

هر بازیکنی که Witcher 3 را تجربه کرده باشد، افتخار آشنایی با یکی از عزیزترین اسبهای دنیای بازیهای ویدیویی را دارد. روچ که همدم و یکی از نزدیکترین دوستان گرالت است در اکثر بخشهای داستان با او همراه است و حتی اگر بنا به دلایلی، زیاد از او فاصله بگیرید، برای خودش ماجراجویی میکند تا صدای سوت شما را بشنود.
اگر سریال ویچر را تماشا کرده باشید، از این موضوع آگاه شدهاید که نام هر یک اسبهای گرالت، روچ است که به دلیل سن بالای گرالت، نوع اسب تغییر میکند، اما همه را به یک اندازه دوست داد. یکی از ویژگیهای اخلاقی جالب گرالت، حرف زدن انسانگونه و عادی با اسب خود است که رازهای خود را با روچ در میان میگذارد.
منبع صفت Butcher of Blaviken

گرالت با عناوین زیادی مثل Geralt of Rivia شناخته میشود، اما یکی از صفتهای تاریک او Buther of Blaviken است که رویداد ناراحت کنندهای از داستان کوتاه گرالت را روایت میکند که The lesser Evil نام دارد. در این داستان، گرالت در میانه جنگ شاهدخت، رنفری و جادوگر قدرتمند استرگوبور در شهر بلویکن گرفتار میشود.
وقتی رنفری و استرگوبور یکیدگر را تهدید میکنند و گرالت را واسطه قرار میدهند، ویچر احساس میکند که مسولیت اخلاقی دارد و باید مسیری را انتخاب کند که کمترین میزان تلفات را دارد. در نتیجه، گرالت رنفری و افرادش را پیش از آن که حمله کند، میکشد چون باور داشت که آنها درحال برنامهریزی برای کشتن افراد بیگناه بودند، اما آنچه مردم شهر دیدند، فقط این بود که گرالت بیدلیل مردم را قتل عام میکند. به همین دلیل، لقب «قصاب بلویکن» به او داده شد.
زخم صورت گرالت هیچ ربطی به کتاب ندارد

رد شمشیری که در بالا و پایین چشم گرالت مانده، یکی از نشانههای نمادین او در طول بازی است که فقط در بازی دیده میشود. این بدان معنا است که هنری کویل در طول سریال، هیچ زخمی روی صورتش ندارد و این بخش از طراحی شخصیت، به تصمیم استودیو سازنده برمیگردد. CD Projekt Red با این کار میخواست چهره گرالت، جالبتر به نظر برسد، اما نکته اصلی است که که در طول سه نسخه بازی هم دلیل وجود چنین زخمی روی صورت او مشخص نشد.
شخصیت گرالت توسط 4 بازیگر نقشآفرینی شده است

اگر ۳ نسخه ویچر را تجربه کرده باشید، میدانید که صداگذار هر سه نسخه یک نفر بوده است که Doug Cockle نام دارد. در این بین، هنری کویل هم در 3 فصل از سریال ویچر نقشآفرینی کرده است که مورد توجه علاقمندان و گیمرها قرار گرفته است. با اینحال، پس از مشکلاتی که بین نتفیلکس، هنری کویل و تیم داستان نویسی رخ داد، آنها مجبور شدند تا بازیگر دیگری را جایگزین هنری کویل کنند، اما به مزاق بینندگان خوش نیامد
با اینکه اکثر طرفداران فقط این 3 بازیگر را میشناسند، اما سریالی تحت عنوان Hexer در اوایل سال 2000 منتشر شد که در آن Michal Zebrowski نقش گرالت را بازی میکرد، اما با معیارهای نویسنده همخوانی نداشت و به فراموش سپرده شد.
رابطه گرالت با موسیقی راک

شاید برای همه عادی باشد که گرالت را در ابعاد مختلف رسانه مانند: بازیهای ویدیویی، فیلم، سریال و حتی کامیک ببینند، اما چیزی که جالب توجه است، حضور او در یک گروه راک است که داستان را جالبتر میکند. اپرای راک Road of no return، یک گروه روس است که براساس نوشتههای نویسنده ویچر، قطعات موسیقی میسازند تا داستانهایی از جهان ویچر و همچنین گرالت را در قالب موسیقی روایت کنند. با اینکه ممکن است تصور این موضوع سخت باشد، اما برای علاقمندان گرالت که دست از سر او بر نمیدارند، یک فرصت استثنایی است که نتایج زحمات این گروه را بشنوند و روی متن آهنگ تمرکز کنند.
موهای گرالت به شکل غیرطبیعی سفید است

با اینکه گرالت حدود 100 سال سن دارد، اما سفید موی او به دلیل افزایش نیست چون موهای این شخصیت از نسخه اول تا سوم بازی سفید است. دلیل سفیدی موی گرالت حاصل آزمایشهای خطرناک گروه Grasses است که طی آن کودکان را از طریق الکسیر و معجونهایی که نتایج غیرقابل پیشبینی داشتند، به ماشینهای کشتار تبدیل میکردند. با اینکه این آزمایشها تاثیر یکسانی روی شخصیتها ندارند، اما موهای سفید و چشمان طلایی گرالت یکی از نشانههایی که به خوبی تمایز بین او و سایر ویچرها را نشان میدهد.
قصه عاشقانه ینفر و گرالت

در کنار مبارزه با هیولاها و سر و کله زدن با افرادی که از جادوگران و ویچرها خوششان نمیآید، بازی Witcher 3 پر از لحظات عاشقانهای است که بین گرالت و ینفر روایت میشود. همانطور که در طول بازی مشاهده میکنید، رابطه این دو شخصیت گرم و پایدار است و حتی شامل یک ماموریت جانبی مهم به نام The last Wish میشود که میتوانید از طریق آن رابطهتان را عمیقتر و رسمی کنید.
با اینحال، براساس کتاب، رابطه این دو نفر خیلی خوب پیش نمیرود و شامل تنش و سوء تفاهم است که ما را از حباب عشق و رابطه احساسی خارج میکند. با اینکه گرالت با آرزوی genie، سرنوشتش را با ینیفر گره میزند، اما ینیفر همچنان بعضی مواقع ناپدید میشود. از اینرو، هر دو شخصیت، رابطه پیچیدهای دارند و نمیتوانند احساسات واقعی خود را نسبت به هم بیان کنند.
گرالت رابطه خوبی با بچهها ندارد

با اینکه یکی از ماموریتهای اصلی گرالت این است که نقش یک پدر را برای سیری ایفا کند، اما در واقعیت، رمان اصلی بارها به این نکته اشاره کرده است که گرالت به هیچ عنوان شخص بچه دوستی نیست و تعجبی ندارد که این مرد خونسرد و کمحرف در کنار بچهها معذب باید؛ چون حتی چندین دفعه آنها را با واژههایی مثل «دماغو» «بچه لوس» و حتی «آتشپاره» صدا کرده است.
این موضوع حتی هنگام اولین ملاقاتش با Ciri هم صدق میکند؛ دختری که تنها حدود 10 سال سن دارد، وقتی وارد داستان میشود، گرالت او را تنبیه میکند که اگر خطایی از او سر بزند، تنبیه بدنی میشود، اما وقتی سیری با تیکه و کنابههای نیشدار جواب او را میدهد، رابطهاش بهتر میشود و پیوندشان تقویت میشود.
منبع: The Gamer




