فیلم اردنگی ۲ با دوبله فارسی - Kick-Ass 2 2013
درباره فیلم اردنگی ۲
فیلم اردنگی ۲ در سال 2013 در ژانر اکشن ساخته شده است. تماشای آنلاین و رایگان Kick-Ass 2 از مایکت با دوبله و زیرنویس فارسی بدون نیاز به دانلود.
داستان فیلم اردنگی ۲
به دنبال قهرمانی های Ass، سایر شهروندان الهام گرفته می شوند تا تبدیل به صلیبی های نقابدار شوند، اما Red Mist گروه شرور شیطانی خود را رهبری می کند تا انتقام بگیرند، Ass را بکشند و هر چیزی را که او برای آن ایستاده نابود کند.
دیو لیزوسکی (آرون جانسون) چند فوت دورتر از میندی مکریدی (کلویی گریس مورتز) ایستاده و اسلحه را به سمت او نشانه می گیرد. او گلوله ای به سینه او شلیک می کند و او را از پاهایش پرت می کند، اما نشان می دهد که او در حال آزمایش یک جلیقه ضد گلوله است. دیو میگوید که عالی بود، اما وقتی میدیدی که میندی تفنگ بزرگتری را بیرون میآورد، عصبی میشود. او به او میگوید که به سینهاش شلیک نکند و او میرود و او را رها میکند تا از پشت به او شلیک کند. در چهار سالی که دیو به عنوان مراقب لباسپوش معروف به الاغ تبدیل شد، میندی توسط سرپرست جدیدش و او در مدرسه ثبتنام شده است. شریک سابق مارکوس (موریس چستنات) اما برای ادامه آموزش خود برای سختتر شدن تلاش کرده است. او گرفتار نشد زیرا سرور s را هک کرد و خود را بی نقص کرد. دیو با دبیرستان بودن و افزایش خستگی و بی حوصلگی سر و کار دارد، حتی در اطراف دوستانش مارتی (کلارک دوک) و تاد (آگوستوس). علاوه بر این، افراد دیگری با الهام از قهرمانی او با لباس ابرقهرمانان به اطراف رفته اند. دیو از میندی می خواهد که به او کمک کنید تا به تمرینات خود ادامه دهد تا به همان اندازه که او جنگنده باشد، به این معنی است که او را مورد ضرب و شتم و گلوله های زیادی به سینه می اندازد. در همین حال، کریس آمیکو (کریستوفر پلاسه) خراب و پوسیده به لانگ آیلند نقل مکان کرده است و هنوز به دنبال آن است. انتقام از اَس به خاطر مرگ پدرش (در قسمت قبلی. او از مادرش آنجی (یانسی باتلر) و راننده محافظ جدیدش خاویر (جان لگوئیزامو) شکایت میکند که او گزارش خبری در مورد Ass را از DVR حذف کرده است. انجی او را مسدود میکند. پسرش با نوشیدن مشروبات الکلی و رفتن به تخت برنزه کردن. کریس عصبانی می شود و شروع به لگد زدن به تخت برنزه می کند که باعث شکستن و برق گرفتگی مادرش می شود. دیو ترس از مرگ را برای میندی ابراز می کند، به خصوص پس از کشته شدن پدرش در تلاش برای تبدیل شدن به یک ابرقهرمان. . میندی به دیو میگوید که اگر از مرگ بترسد، در نهایت میمیرد، و میافزاید که پدرش را اولین ابرقهرمان واقعی میداند. در حالی که کریس وسایل خود را پس از تشییع جنازهاش کنار میگذارد، خاویر با یک جفت اسلحه روبرو میشود که او در اختیار داشت. . کریس همچنین با برخی از لوازم جانبی خود (از جمله مهرههای مقعدی) برخورد میکند، اما او بیشتر به لباسی که او دارد علاقهمند است. چهار اراذل او را تعقیب میکنند و با توهینهای همجنسگرا هراسی او را مورد آزار و اذیت قرار میدهند، اما دیو شروع به قبول آنها میکند، تا زمانی که او را با هم میگیرند. یکی از اراذل و اوباش چاقویی را می کشد و آماده می شود تا او را بکشد، اما میندی با لباس دختر ضربه زن وارد می شود و با دست همه آنها را بیرون می آورد و در پایان او دست را با چاقو از روی اراذل سربی برید. دیو و میندی صدای آژیر پلیس را می شنوند و میندی را مجبور به فرار می کند. مارکوس از رادیو می شنود که فردی که با توصیف دختر ضربه زن در حال فرار است، میندی را صدا می کند، که ظاهراً بیمار است و قبل از اینکه مارکوس به خانه برسد با موتور سیکلت خود به خانه می رود. او آن را درست می کند و تقریباً او را گول می زند تا زمانی که روی گونه اش خون ببیند، سپس می بیند که هنوز لباس او را پوشیده است. مارکوس به او می گوید که وقت آن رسیده است که او برای همیشه کارش را با هیت گرل تمام کند. دیو روز بعد میندی را در مدرسه پیدا می کند و سعی می کند با او صحبت کند، اما او می گوید متاسفم که او را رها کرده و نزدیک بود که او را بکشند، و او می گوید: با Hit Girl انجام شد. متأسفانه، همه کسانی که این مکالمه را می شنوند فکر می کنند که میندی با دیو قطع رابطه می کند. این شامل کتی دوست دخترش نیز میشود، که وقتی به اشتباه فکر میکند که میندی را میبیند از او جدا میشود و از گوش دادن به انکارهای او امتناع میکند. دیو همچنان خود را بر عهده میگیرد که الاغ باشد و از سوی شهروندان نیویورک مورد استقبال قرار میگیرد، اما او بدون Hit Girl به عنوان شریک زندگی خود احساس تنهایی می کند. او با یک شهروند لباس پوش دیگر به نام دکتر گراویتی تماس می گیرد، فردی که ادعا می کند پروفسور فیزیک نیست) که دارای سلاحی است که اشیاء را به پرواز در می آورد، چوب بیسبال پیچیده شده در حلبی. در حالی که او در خیابان ها راه می رود، الاغ مورد حمله دو اراذل و اوباش قرار می گیرد. او می جنگد و دکتر گراویتی به او کمک می کند. آنها اراذل و اوباش را می فرستند و دکتر گراویتی از Ass را دعوت می کند تا به تیم قهرمانانش بپیوندد. در همان زمان، کریس لباس S M خود را پوشیده و لباس شرور را برای خود ساخته و خود را The Motherfucker می نامد. اولین اقدام او به عنوان یک شرور این است که تلاش می کند تا با دزدی از یک فروشگاه رفاه، اخبار جنایات خود را منتشر کند، اما از اینکه متوجه می شود دوربینی در اطراف وجود ندارد عصبانی می شود. او در عوض شروع به تیراندازی به نوشیدنیها میکند، حتی به دلیل پس زدن، اسلحهاش را به چشم خود میزند. مارکوس، که تصمیم میگیرد میندی به عنوان یک دختر نوجوان باید یک زندگی عادی داشته باشد، او را به اولین مهمانی خوابش در خانهی بالا میبرد. ملکه زنبور عسل، بروک، به همراه دو دوست کم عمق هارلو و دولچه. آنها میندی را با سؤالاتی از این قبیل که آیا تا به حال با پسری کاری انجام داده است آزار می دهند. آنها یک موزیک ویدیو از یک گروه پسرانه به نام Union J گذاشتند که هورمون های بدن را تحریک می کند. او به دختران میپیوندد تا نمکهای حمام را بو بکشند. در همین حال، همان شب، اَس به دکتر گراویتی در محل ملاقات تیم جدیدی از ابرقهرمانان معروف به Justice Forever، به رهبری ابرقهرمان مسیحی مافیایی سابق، کلنل استارز و استرایپس میپیوندد. همچنین به آنها می پیوندد، Bitch، زن جوانی که پس از کشته شدن خواهرش، شروع به مبارزه با جنایت کرد، یک زوج همسر به نام یادآوری تامی پس از پسرشان ناپدید شد، مرد حشره، یک ابرقهرمان همجنس گرا که ماسک نمی زند زیرا احساس می کند چیزی برای پنهان کردن ندارد و نبرد. گای که واقعاً مارتی است که یک داستان اصلی را جعل می کند تا جالب به نظر برسد، اگرچه دیو او را می شناسد و به مارتی نشان می دهد که او اسس است. Justice Forever با هم در خیابان های شهر گشت می زند و کارهای خوبی انجام می دهد، مانند داوطلب شدن در یک آشپزخونه. دیو از این تجربه لذت می برد و حتی شروع به ارتباط با Bitch می کند. تاد سعی میکند با یک لباس مرطوب به آن ملحق شود و نام کیکر را به خود بگیرد، که دیو و مارتی او را به خاطر آن مسخره میکنند و باعث میشود که با عصبانیت او را ترک کند. کریس تصمیم میگیرد خود را برای مبارزه با الاس آموزش دهد و تا جایی که از چاک لیدل کمک میگیرد پیش میرود. . او توسط یک مبارز ماهر لگد می زند، اما کریس تصمیم می گیرد این مرد را استخدام کند تا به تیم شرور برنامه ریزی شده خود بپیوندد و نام این مرد را مرگ سیاه بگذارد (که خاویر فکر می کند این است. در مدرسه، بروک با قرار دادن یک خطر برای تیم تشویق کننده تلاش می کند. اجرا برای همه تماشاگران. وقتی میندی بیدار است، مبارزه ای را به عنوان دختر ضربه زن بین چند نینجا مجسم می کند. او مهارت های مبارزه خود را نشان می دهد و آن را به عنوان حرکات رقص نشان می دهد، که همه را تحت تاثیر قرار می دهد و بروک را پست تر به نظر می رساند. یک غروب، دیو و مارتی با لباسهای ابرقهرمانی خود به سرهنگ استارز استرایپ و نایت بیچ میپیوندند تا مردی به نام جیمی کیم را که یک حلقه فحشا با دختران و حتی بچههای دهکدهاش اداره میکند، بگیرند. وقتی از کیم پرسیده شد که دختران کجا هستند، سه قهرمان دیگر با هم گانگسترها را بیرون میآورند، سرهنگ اس اس سگش آیزنهاور را میآورد تا کشاله رانش را گاز بگیرد و سپس تهدید میکند که به سر کیم شلیک خواهد کرد تا زمانی که او تسلیم می شود و اعتراف می کند که دختران کجا هستند. Justice Forever دختران را آزاد می کند و بیش از 000 نفر از کیم به آنها می دهد تا آنها را به راه خود بفرستند. در همین حال، کریس همچنان به استخدام افراد شرور برای تیم خود ادامه می دهد. او با کمک او سه نفر را انتخاب می کند: یک قاتل جثه و بی رحم که کریس نامش را تومور می گذارد، یک عضو سابق سه گانه که به چنگیز لقب گرفته است، و یک زن بلوند روس KGB به نام مادر روسیه که ظاهرا هم سلولی اش را خورده است. میندی به دنبال او می رود. اولین قرار ملاقات با پسری به نام سیمون او را به جنگل می راند و سعی می کند با او ارتباط برقرار کند، اما او قبول نمی کند. سپس میندی چیزی را در جنگل می شنود و در نزدیکی آن قدم می زند، اما بروک و دوستانش را به همراه دیگر دانش آموزان دبیرستانی می بیند که در ماشین هایشان پارک کرده اند. بروک بیرون میرود و به میندی میگوید که بازندهای است که با ملکه زنبور عسل درگیر شده و اکنون نیش میزند. او از سایمون (که دوست پسرش است) می خواهد تا میندی را رها کند و او را در جنگل تنها بگذارد. میندی در حالی که اشک می ریخت به خانه او می رود و تحقیر خود را ابراز می کند. او به او اطمینان میدهد که سخت و زیباست، و به او الهام میدهد که خودش باشد تا آنها را قبول کند. میندی روز بعد به مدرسه میرود که با لباس بنفش و پوشیده کاملاً خیرهکننده به نظر میرسد. او بروک را در تلاش برای استفاده از ترفند «دختران بدجنس» در مورد دختری که به نظر میرسد دستگیر میکند، اما میندی به دختر میگوید که لازم نیست آنها را دنبال کند و به او پول نقد میدهد تا برای خودش چیز خوبی بگیرد. بروک سعی می کند دوباره میندی را شکست دهد و به او بگوید که او هرگز مانند بروک زندگی نخواهد کرد، اما میندی به سادگی با بیرون کشیدن دستگاهی که شبیه تلفن است، پاسخ می دهد. معلوم می شود چیزی از پدرش است که باعث استفراغ و اسهال می شود. او از آن روی هارلو و دولچه استفاده میکند و باعث استفراغ پرتابی آنها میشود و سپس آن را روی بروک میکشد و باعث میشود که او جلوی همه خودش را به هم بزند. رالف به کریس می خندد، مخصوصاً وقتی به او می گوید که نامش The Motherfucker است. او یکی از بچه ها را به نام خاویر دارد و کریس را وادار می کند که به صدای خنجر زدن و کشته شدن خاویر توسط یکی از بچه ها گوش دهد. این الهام بخش کریس برای انجام کاری شدید می شود. سرهنگ اس اس با آیزنهاور تنهاست وقتی سگ شروع به پارس می کند. سرهنگ چیزی پیدا نمیکند، اما بعد میبیند که The Motherfucker و شرورهای دیگر وارد میشوند. آنها خود را Toxic Cunts مینامند. مادر روسیه پای او را می شکند و با یک تیغه بزرگ به چوب می زند. کریس آدرس و هویت بیچ را پیدا می کند که نام اصلی او میراندا سوندلو است. او مادر روسیه را ترک میکند تا گردنش را بشکند و سر الاغ را از بدن جدا کند و دیگر اعضای تیم جاستیس برای همیشههور از مرگ او میشنوند. آنها میدانند که کریس در توییتر (به عنوان The Motherfucker) درباره کشتن سرهنگ لاف میزند، اما نمیتوانند آدرس IP او را ردیابی کنند. دیو به خانه می رود و پدرش را در اتاقش می یابد که کت و شلوار الاغ را در دست دارد. او میداند که پسرش شبها به عنوان یک ابرقهرمان به بیرون میرود و به او میگوید که دست از کار بکشد. دیو سرد او را رد میکند و به او میگوید که وقتی برود هیچکس او را به خاطر نخواهد آورد، و او میرود. آنها وارد اتاقش میشوند و او را به اتاقش تعقیب میکنند، جایی که The Motherfucker سعی میکند به او تجاوز کند، اما او علیرغم تلاشهایش سخت نمیگیرد. او به تومور دستور می دهد که او را بزند. وقتی آنها میروند، پلیس شروع به حضور میکند و مادر روسیه حمله گستردهای را به هر افسری که میآید آغاز میکند. او یک کپسول گاز برمی دارد و سیگاری را در آنجا می گذارد تا بمبی بسازد و آن را به سمت ماشین پلیس پرتاب کند، سپس تا آنجا پیش می رود که یک ماشین پلیس را با ماشین دیگری که ماشین چمن زنی روی آن دارد، کوبیده و دو پلیس را از هم جدا می کند. به دلیل قتل ده پلیس، پلیس نیویورک شروع به سرکوب هر کسی که با ماسک یا لباس پوشیده دیده می شود، چه جنایتکار باشند و چه نباشند، می کند. آنها اعضای باقی مانده عدالت برای همیشه لطفا برای دستگیری. پلیس ها به خانه می رسند، جایی که آقای لیزوسکی آنها را می بیند. او برای دیو سقوط می کند و دستگیر می شود و ادعا می کند که او اسس است. دیو به میندی زنگ میزند تا از او کمک بخواهد، اما او به او میگوید که به خاطر این حادثه در مدرسه است و نمیتواند کمک کند. او به ملاقات پدرش در زندان شهر می رود و از او خواسته می شود که قول دهد که دیگر هرگز این لباس را نپوشد. در لانه شرور خود، مادرفکر از بی حرکت بودن کوسه ای که خریده است ابراز تاسف می کند. همچنین نشان داد که او بارهای کود برای ساختن بمب دارد. تاد با لباس کیکر خود ظاهر می شود و ناخواسته به The Motherfucker نشان می دهد که مردی که به خاطر عس بودن دستگیر شده پدر اوست. وقتی پلیسها رفتند، میبینیم که دو نفر از آدمها به سلول آقای میآیند و میگویند که میخواهند با هم عکس بگیرند. دیو و مارتی پس از دریافت پیامی از کریس به محل زندگی خود برمی گردند. وقتی به گوشی اش نگاه می کند، شوکه شده روی زمین می افتد. مارتی آن را برمیدارد و تصویر هولناکی از پدرش پیدا میکند، خونآلود و به گردن آویزان شده است. دیو به مراسم تشییع جنازهاش میرود، از آنچه قبلاً به او گفته بود پشیمان است. اعضای Justice Forever (sans Bitch که در بیمارستان در حال نقاهت است) پس از آزادی مشروط بدون لباس شرکت می کنند. دیو میندی را می بیند که او را دلداری می دهد. چند سنگ قبر دورتر، خرچنگهای سمی (همچنین بدون لباس) اسلحهها را بیرون میکشند و به سمت خدمه آتش میزنند، بمبهای دودزا را برای ایجاد انحراف آزاد میکنند تا بتوانند دیو را ربوده و با یک ون ببرند. چنگیز کارنیج به او دستور می دهد کت و شلوار الاغ را بپوشد، اما دیو قبول نمی کند. شرور چاقویی را روی دیو می کشد، اما او از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار می گیرد. Mindy بر روی ون سوار شده و شروع به تیراندازی به سایر شرورها می کند. پس از یک تعقیب و گریز شدید و خشونت آمیز، او تومور را با اسلحه نگه می دارد و او را مجبور می کند که خود را کنار بکشد. او از او بازجویی می کند تا به او و دیو بگوید که نقشه Thes چیست. سپس به دیو میگوید که به دنبال انبردست باشد تا بتواند دیک را قطع کند و به او بخورد. میندی با مارکوس تماس میگیرد تا به او بگوید که شروران بمبهای کود تولید میکنند تا شهر را خراب کنند. دیو یک پیام انبوه در فیس بوک می فرستد تا از هر ابرقهرمان نامطلوب دیگری کمک بخواهد. مادر لعنتی ارتش شرور خود را جمع می کند تا به بیرون بروند و نقشه آنها را اجرا کنند، اما الاغ و هیت گرل به لانه نفوذ می کنند. The Motherfucker وقتی فکر میکند که به تنهایی میجنگید به آنها میخندد، اما آنها درها را باز میکنند تا ارتش خود از شهروندان لباس پوشیده از جمله Justice Forever را آشکار کنند. این باعث می شود بیشتر شرورها کمی عصبی تر شوند. الاغ اولین مشت را پرتاب می کند و یک نزاع بزرگ رخ می دهد، در حالی که الاغ با The Motherfucker مبارزه می کند در حالی که Hit Girl در مقابل مادر روسیه قرار می گیرد. الاغ The Motherfucker را تا پشت بام ساختمان تعقیب می کند در حالی که مادر روسیه نزدیک بود دختر هیت را بکشد. او یک سوزن آدرنالین را بیرون می آورد و آن را نزدیک مادر روسیه نگه می دارد که فکر می کند حاوی سم است. او آن را به هیت گرل تزریق میکند، دختری که تظاهر میکند مرده است، اما با خشم به عقب پرید و مادر روسیه را به زانو درآورد و بارها با شیشههای شکسته او را تا زمانی که مرده است، خنجر زد. در همین حین، الاغ به خاطر تمام افرادی که صدمه دیده و کشته شده اند، چهره The را می زند. او از طریق نورگیر می افتد، اما الاغ او را می گیرد. The Motherfucker کمک او را رد می کند و رها می کند، اما بلافاصله پشیمان می شود. او در مخزن کوسه فرود می آید و سپس توسط کوسه پاره می شود. قهرمانان شهروندان را دستگیر کرده و شروران را بازداشت می کنند. Justice Forever یک بار دیگر در پشت بام به عنوان یک تیم قبل از عقب نشینی برای جلوگیری از دستگیری دوباره ملاقات می کند. میندی دیو را در جایی با موتور سیکلت خود پیاده می کند و می گوید که نیویورک را ترک می کند زیرا دیگر به آنجا تعلق ندارد. دیو را می بوسد و می رود. دیو فیلم را با گفتن این جمله به پایان میرساند که دنیا به قهرمانی نیاز ندارد که فوقالعاده باشد، اما کسی که به اندازه کافی شجاع باشد و واقعاً بتواند از پا در بیاورد. بیشتر انگشتان او هستند (و ظاهراً انگشتان او. او شکایت می کند و درخواست کمک می کند زیرا نمی تواند حتی یک جرعه از فنجان آب خود بنوشد (اما هنوز در را برای دیگری باز می گذارد.