فیلم سوسک آبی با دوبله فارسی - Blue Beetle 2023
درباره فیلم سوسک آبی
فیلم سوسک آبی در سال 2023 در ژانر اکشن ساخته شده است. تماشای آنلاین و رایگان Blue Beetle از مایکت با دوبله و زیرنویس فارسی بدون نیاز به دانلود.
داستان فیلم سوسک آبی
یک اسکراب بیگانه، جیمی ریس را به عنوان میزبان همزیست خود انتخاب می کند، و به فارغ التحصیل اخیر کالج یک لباس زرهی می دهد که قادر به قدرت های خارق العاده است، و برای همیشه سرنوشت او را تغییر می دهد زیرا او تبدیل به ابرقهرمان معروف به بلو می شود...
جایی در زمین بایر یخ زده، یک اکسپدیشن از صنایع کورد، به رهبری ایگناسیو کاراپاکس مزدور، یک اسکاراب بیگانه را پیدا می کند و آن را به دست ویکتوریا کرد، مدیر عامل شرکت می سپارد. در شهر پالمرا، جیمی ریس، فارغ التحصیل جدید کالج، به خانه خود باز می گردد. پدر آلبرتو، مادر روسیو، خواهر میلاگرو، عمو رودی و نانا. پس از رسیدن، جیمی متوجه میشود که خانوادهاش در زمانی که او نبوده، در روزهای سختی قرار گرفتهاند. تحولات جدید توسط صنایع کرد به آرامی شهر زادگاهش را نجیب می بخشد و منجر به از دست دادن کسب و کار پدرش می شود و خانواده در خطر از دست دادن خانه خود هستند. علاوه بر همه چیز، آلبرتو دچار مشکلات قلبی شده است. جیمی مطمئن است که با مدرک دانشگاهی خود می تواند شغل خوبی پیدا کند و از آنها حمایت کند، اما با وجود مدارک او، هیچ کس او را استخدام نمی کند. میلاگرو با او به عنوان نظافتچی در عمارت ویکتوریا مشغول به کار می شود، در همین حین، ویکتوریا متوجه می شود که خواهرزاده اش، جنی کرد، با او در مورد یک فناوری منسوخ شده ابرپلیسی به نام سپاه یک مرد ارتش (OMAC) که پدرش، سابق است، آمده است تا با او روبرو شود. تد کرد، مدیر عامل شرکت، قبل از ناپدید شدن ناگهانی خود دستور داده بود که از بین برود. ویکتوریا این پروژه را احیا کرده و در حال توسعه آن برای فروش به قدرت های جهانی با استفاده از یک فناوری جدید عجیب است. جنی از ویکتوریا می خواهد که پروژه OMAC را متوقف کند، زیرا پدرش صنایع کورد را از تولید سلاح دور کرده بود، اما ویکتوریا قبول نمی کند. جیمی می بیند که او جنی را تهدید می کند و برای دفاع از او وارد عمل می شود که منجر به اخراج او و میلاگرو می شود. جنی از این حرکت قدردانی می کند و به جیمی می گوید که او را در برج کورد ببیند تا بتواند کار دیگری برای او و خواهرش ترتیب دهد. جیمی پس از صحبتهای جدی پدرش تصمیم میگیرد که جنی را به پیشنهاد او بپذیرد. جیمی به برج کورد میرود، اما مجبور میشود در لابی منتظر بماند. در جای دیگر ساختمان، جنی منبع فناوری جدید اسکاراب است. او آن را می دزدد و می دود، جیمی او را در لابی می بیند و سعی می کند به او برسد. با به صدا در آمدن زنگ خطر، جنی وحشت می کند و جیمی اسکاراب را که در جعبه همبرگر پنهان شده بود، می دهد و به او دستور می دهد که از آن محافظت کند، اما هرگز آن را لمس نکنید و حتی به آن نگاه نکنید. او با گیج موافقت می کند و آن را به خانه می برد. خانواده او را متقاعد می کنند که جعبه را باز کند و مجسمه عجیب را بررسی می کنند. پس از بلند شدن، اسکاراب ناگهان زنده میشود و خود را به جیمی میچسبد، به طرز دردناکی به پشت او میآمیزد و او را در مجموعهای از زرههای بیگانه محصور میکند. اسکاراب با او صحبت میکند و شروع به بررسی سیستمهایش میکند، او را به فضا پرتاب میکند، او را به زمین بازمیگرداند، و او را در پناهگاه در شهر میفرستد و باعث آسیب میشود و در نهایت او را به خانه باز میگرداند. خانواده در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهند بحث می کنند، رودی اصرار می کند که پلیس را درگیر نکنند، زیرا متقاعد شده است که آنها برای کرد کار می کنند. جیمی که از حذف اسکاراب ناامید است، تصمیم می گیرد جنی را پیدا کند و چند پاسخ دریافت کند. او جنی را در حال فرار از مجریان مسلح می یابد و به او کمک می کند فرار کند. جنی در مورد اسکاراب میدانست، زیرا مدتها پیش در اختیار او بود، اما نمیدانست که با جیمی پیوند میخورد، زیرا او باهوش است و میزبان خود را انتخاب میکند. تنها شانس حذف آن ممکن است در صندوق او باشد، اما آنها به یک کلید دیجیتال ذخیره شده در صنایع Kord نیاز دارند. رودی آنها را می گیرد و یک دستگاه پارازیت خانگی را راه می اندازد تا دوربین ها را مسدود کند در حالی که جیمی و جنی وارد می شوند تا کلید ساعت هوشمند را بدزدند. جنی توضیح می دهد که ویکتوریا خواهر بزرگتر بود، اما پدر آنها شرکت را به تد واگذار کرد. ویکتوریا تلخ شد و از آن زمان به پیشرفت و سود مشغول است. دستگاه پارازیت خارج می شود و گروه مورد حمله Carapax در لباس نمونه اولیه OMAC قرار می گیرند. اسکاراب کت و شلوار خود را فعال می کند، و او در یک نبرد بازنده با محافظ می جنگد. Scarab پیشنهاد می کند تا کنترل کامل بدن را به دست بگیرد و توانایی ساخت هر سلاحی را به دلخواه نشان می دهد. با این حال، جیمی اسکاراب را از کشتن ایگناسیو باز میدارد، که به او اجازه میدهد مرد جوانتر را شکست دهد و تقریباً او را بکشد، اما رودی و جنی رام کاراپاکس را با دستگاه پارازیتدهنده و مجروح جیمی را تخلیه میکنند. در راه، جیمی فاش میکند که اسکاراب دا نام دارد و پس از اینکه بدنش را گرفت و موقتاً با هوشیاری او ادغام شد، یاد میگیرد. آنها به عمارت قدیمی میروند و با استفاده از کلید، آنها را به زیرزمین مخفی میبرد که تد به عنوان سوسک آبی ابرقهرمان عمل میکرد. او اسکاراب را داشت که به نظر او نوعی ابرسلاح بیگانه است، اما ترجیح داد با او ارتباط برقرار نکند، بنابراین تد ابزارها و کت و شلوار خود را از ابتدا ساخت. رودی شروع به هک کردن کامپیوتر می کند در حالی که جیمی و جنی به طبقه بالا می روند. اسکاراب زخم هایش را التیام می بخشد و او و جنی با هم صحبت می کنند. مادر او کسی بود که پدرش را ترغیب کرد تا کار قهرمانانه را آغاز کند و شرکت را تغییر دهد، اما پس از مرگ او از او دور شد و دچار وسواس شد. یک روز ناپدید شد و دیگر برنگشت. او روابط نزدیک خانوادگی را تحسین می کند، و آنها تقریباً قبل از اینکه رودی به آنها بگوید که وارد رایانه شده است، آنها را می بوسند. رودی متوجه می شود که اسکاراب زمانی با شخص دیگری ترکیب شده است که برای ساختن نمونه اولیه لباس OMAC مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، اما پروژه تعطیل شده است. قبل از اینکه کامل شود هنگامی که Scarab میزبانی را انتخاب می کند، در سطح سلولی با آنها ادغام می شود و تمام تلاش خود را برای محافظت از حامل انجام می دهد. متأسفانه، تنها راه حذف Scarab کشتن میزبان است. جیمی ناامید می شود و رودی بیرون با او صحبت می کند و او را تشویق می کند که شاید اسکاراب به جای نفرین، یک هدیه باشد. آنها هلیکوپتر را می بینند که به سمت خانه Rayes حرکت می کند و Jaime به عقب برمی گردد. ارتش مجریان به خانه رایس یورش می برند و خانواده را جمع می کنند و می خواهند بدانند پسرشان کجاست و خانه را به آتش می کشند. جیمی از راه می رسد و لباس در برابر حملات آنها مقاومت می کند، بنابراین آنها شروع به هدف قرار دادن خانواده او می کنند. جیمی اکثر سربازان را شکست می دهد، اما آلبرتو و میلاگرو توسط یک سرباز در حالی که ویکتوریا و کاراپاکس یک اسلحه ویژه را آماده می کنند، به دام می افتند. جیمی و دا سرباز را بیرون میآورند، اما آلبرتو دچار حمله قلبی میشود و حواس جیمی را به اندازهای پرت میکند که کاراپاکس او را در یک پنجه برقگرفته که او را ناتوان میکند، بگیرد. کاراپاکس جیمی را در حالی می رباید که پدرش قبل از رسیدن آمبولانس می میرد. در صبح، روسیو، میلاگرو و رودی توسط نانا گرد هم می آیند تا فعلاً اندوه خود را کنار بگذارند و جیمی را نجات دهند. جنی پیشنهاد کمک می دهد و آنها را به خانه دوران کودکی خود می برد. او آنها را به بالشیپ تد بلو، یک کشتی هوایی زرهی میآورد و برای برنامهریزی نجات میرود. جیمی در یک قلعه جزیره قدیمی در نزدیکی کوبا، جایی که OMAC در حال توسعه است، زندانی میشود. ویکتوریا قصد دارد کد s را در سیستم عصبی OMAC بارگیری کند و آن را برای ایجاد هزاران ابرسرباز کپی کند، بدون اینکه نگران این باشد که این فرآیند احتمالاً جیمی را بکشد. دانشمند اصلی او استدلال می کند که اگر میزبان را زنده نگه دارند، می توانند بیشتر از اسکاراب بیاموزند، اما ویکتوریا به او دستور می دهد تا شروع به استخراج کد s در Carapax کند. در همین حال، جنی خانواده رایس را به جزیره هدایت میکند، جایی که نانا نقشهای را برای حمله به پایگاه با استفاده از فناوری قدیمی تدوین میکند. آنها کشتی را در میان آتش سنگین فرود می آورند و آن را به وسیله ای شبیه به راه رفتن تبدیل می کنند و در میان صفوف مجریان آتش می گیرند. میلاگرو با جنی به داخل تونل های هزارتویی می رود تا برادرش را پیدا کند. آنها برای دوری از نگهبانان به اتاق کناری می روند و متوجه می شوند که ویکتوریا قبلاً هزاران واحد OMAC را در انتظار میزبان ها ساخته است که توسط Scarab نیرو می گیرند. در آزمایشگاه، جیمی در اثر دانلود دچار دردهای طاقتفرسایی میشود و اعضای بدنش شروع به خاموش شدن میکنند. هنگامی که از حال می رود، رویایی از آلبرتو را می بیند که او را تشویق می کند تا سرنوشت خود را در آغوش بگیرد و به جای جنگیدن با آن اسکاراب را بپذیرد. جیمی با پدرش خداحافظی میکند و در حالی که جنی و میلاگرو مواد منفجره را روی ژنراتور میگذارند، به دا میرسد. با خاموش شدن مواد منفجره، جیمی به طور کامل با Scarab ادغام میشود و استخراج را متوقف میکند، اما نه قبل از اینکه لباس OMAC کاملاً روشن و عملیاتی شود. جیمی از محدودیت های خود فرار می کند، اما Scarab برای راه اندازی مجدد به زمان نیاز دارد. دانشمندی که توسط کاراپاکس در لباس تازه تغییر شکل یافته اش کشته می شود به او کمک می کند. جیمی می دود، اما سربازان او را به گوشه می بندند. نانا از راه می رسد و مجریان را از بین می برد، به طرز ماهرانه ای یک مسلسل را به کار می اندازد و نشان می دهد که در دوران جوانی خود یک انقلابی بوده است. آنها به کشتی برمیگردند، اما میلاگرو و جنی برنگشتهاند، بنابراین جیمی به همراه رودی برای پیدا کردن آنها به داخل میرود. انفجار این دو دختر را از هم جدا کرده است و جنی توسط ویکتوریا و نگهبانانش اسیر می شود. میلاگرو به دام افتاده است، اما جیمی او را به موقع پیدا می کند. اکنون کاملاً با اسکاراب همزیست است، او به راحتی سربازان را پایین می آورد و خواهرش را نجات می دهد، اما کاراپاکس او را پیدا کرده و نامزد می کند. دعوای شدیدی آغاز میشود، جیمی در نهایت توسط جنگجوی بزرگتر و قویتر مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. رودی ظاهر می شود و کاراپاکس موشکی را به دنبال او می فرستد و ظاهراً او را می کشد. جیمی خشمگین دست برتر را به دست می آورد و آماده می شود تا از پدر و عمویش انتقام بگیرد و کاراپاکس را بکشد، اما به زور توسط اسکاراب متوقف می شود. اکنون با درک شفقت از زمان ادغام با جیمی، به او می گوید که پس از بارگیری کوتاه در ذهن خود چه چیزی دیده است، و نشان می دهد که او به عنوان یک کودک سرباز در یک پسر جوان به خدمت سربازی رفته است، چگونه ویکتوریا او را پیدا کرد و او را به عنوان خوکچه هندی خود انتخاب کرد. پروژه OMAC، و اینکه چگونه مادرش توسط یک بمب تصادفی و بیمعنایی کشته شد و او را به مرد خونسردی تبدیل کرد که تبدیل شد. جیمی به او رحم می کند و جان او را می بخشد. در همین حال، ویکتوریا سعی می کند با هلیکوپتر با جنی فرار کند و به او نشان می دهد که حتی اگر تاسیسات جزیره را گم کند، کد s را در یک دستگاه قابل حمل دارد و می تواند دوباره شروع کند. جنی از یک گجت محافظ فوم استفاده میکند که پدرش او را رها کرده بود تا خلبانها را بیرون بیاورد و خودش و ویکتوریا را سالم از هلیکوپتر به زمین پرتاب کند. جنی کد تکراری اسکاراب را از بین می برد و ویکتوریا به کاراپاکس دستور می دهد تا آنها را بکشد. با این حال، کاراپاکس با فرار دیگران به او حمله می کند و با رودی بسیار زنده دوباره متحد می شود. کاراپاکس کت و شلوار خود را بیش از حد بار می کند، ویکتوریا، قلعه، و تمام واحدهای OMAC را با خود به هنگام انفجار می برد. خانواده رایس برای آلبرتو غمگین هستند و جامعه برای حمایت از آنها گرد هم می آیند. جنی بهعنوان مدیرعامل صنایع کورد انتخاب میشود و قول میدهد که از میراث خود دفاع کند. او یک کامیون جدید به رودی میدهد و به آنها میگوید که از شرکتش میخواهد خانه رایس را بازسازی کند. جنی میگوید که به عمارت خود میرود و جیمی به او پیشنهاد میدهد که او را به آنجا بفرستد، و آنها بوسهای را با هم به اشتراک میگذارند. در اعماق لانهی آبی، یک پیام مخدوش از تد کرد بهطور ناامیدانه به دخترش میگوید که او هنوز زنده است.