انیمیشن لوک خوش شانس: تصنیف دالتون ها با دوبله فارسی - Lucky Luke: Ballad of the Daltons 1978
درباره انیمیشن لوک خوش شانس: تصنیف دالتون ها
انیمیشن لوک خوش شانس: تصنیف دالتون ها در سال 1978 در ژانر انیمیشن ساخته شده است. تماشای آنلاین و رایگان Lucky Luke: Ballad of the Daltons از مایکت با دوبله و زیرنویس فارسی بدون نیاز به دانلود.
داستان انیمیشن لوک خوش شانس: تصنیف دالتون ها
یک گاوچران سرگردان مراقب راهزنان مهیبی است که برای دست زدن به یک میراث، باید اعضای هیئت منصفه ای را که عمویشان را محکوم کرده اند حذف کنند.
در یک سالن کوچک، مردی با بانجو شروع به خواندن آهنگی در مورد لوک خوش شانس و دستگیری اخیر او از برادران دالتون: جو، ویلیام، جک و اورل می کند. پس از فرستادن به زندان، برادران با ملاقات غافلگیرکننده ای مواجه می شوند. وکیلی به نام آگوستوس بتینگ. سپس به آنها توضیح می دهد که عموی آنها هنری دالتون به دار آویخته شده است. سپس آگوستوس به برادران دالتون اطلاع میدهد که عموی آنها ثروتی را که از طریق یک عمر دزدیها و دزدیها به دست آورده بود، به آنها وصیت کرده است. با این حال، برای دریافت پول، برادران دالتون باید قاضی و هیئت منصفه ای را که هنری را به اعدام محکوم کرده اند، حذف کنند. جو با خوشحالی اسامی را میخواهد، اما وقتی وکیل توضیح میدهد که هنری دالتون میخواست کسی بر اعدامها نظارت کند تا مطمئن شود اعدامها انجام شدهاند، کنار گذاشته میشود. از قضا، هنری برای لوک خوش شانس آرزو می کند تا مطمئن شود آخرین آرزوهایش برآورده می شود. وکیل به این نتیجه می رسد که اگر برادران به خواسته های او عمل نکنند، ثروت آن به خیریه اهدا می شود. آن شب، جو نقشه ای برای بیرون کشیدن تونل از زندان در نظر می گیرد. مسیر آنها آنها را درست به زیر انبار دینامیت می برد که دالتون ها و همچنین سگ شکاری زندانی معروف به قوطی را از زندان بیرون می برد. نگهبانان فرض میکنند که دالتونها همراه با سگ منفجر شدهاند. کمی دورتر، میتوان به آنجا رسید و با یافتن زندان از بین رفته، چیزهایی که دزدیده شده است را پیدا کرد. با دیدن دالتون ها، او آنها را تعقیب می کند و فکر می کند که آنها زندان را دزدیده اند. در نهایت، دالتون ها با یک تاجر سخت افزار مسافر روبرو می شوند که او را برای اسلحه و مهمات نگه می دارند. تاجر سخت افزار به نزدیکترین نوار s می رود، جایی که لوک لاکی در آن قرار دارد. لوک پس از شنیدن خبر توقف، به صحنه جنایت بازمیگردد، جایی که دالتونها با او برخورد میکنند. آن شب، جو به لوک اولتیماتوم میدهد: پیشنهاد آنها برای کمک به آنها را رد کنید و کشته میشوید. بپذیر، و سهمی از میراث هنری به او بدهم. لوک نه تنها موافقت میکند که این پیشنهاد را بپذیرد، بلکه به آنها کمک میکند تا دوباره مردان را از بین ببرند. گروه ابتدا با یک لباسشویی به نام مینگ لی فو روبرو میشوند. در حالی که دالتونها سعی میکنند با شستن لباسهایشان حواس او را پرت کنند، لوک ادعا میکند که از او مراقبت میکند، اما فو را مجبور میکند که مرگش را جعل کند. هنگامی که جمعیتی دور جسد او جمع میشوند، دالتونها برای قربانی بعدی خود حرکت میکنند. سپس به زندانی میروند که در آن نگهبانی به نام تادئوس کالینز است. لوک ابتدا وارد می شود تا آنجا را جستجو کند، اما متوجه شد که زندان بدون زندانی است و کالینز با گریه پشت میزش نشسته است و ادعا می کند که احساساتی است زیرا زندانیان را فرزندان خود می دانست و همه آنها از زندان او تونل بیرون زده اند. لوک نقشه s را به کالینز می گوید و سرپرست از طریق یک تونل خارج می شود. لوک دالتون ها را متقاعد می کند که زندان را منفجر کنند و آنها را متقاعد می کند که از نگهبان مراقبت کرده اند. سپس یک شمن هندی به نام پر مار را پیدا می کنند. اگرچه او به درخواست آنها برای نوشیدن آب تن می دهد، اما لوک تنها کسی است که مشکوک است. پر مار به لوک میگوید که او درست میگوید، و آب را با وزغ بسته بود، و دالتونها را به یک رویای وحشی فرستاد. وقتی آنها به خود میرسند، لوک ادعا میکند که پر مار را کشته است، و گروه به راه خود ادامه میدهند. بعد، دکتر را دنبال میکنند. آلدوس اسمیت، تاجر دورهای که سعی میکند اکسیر را به پسرها بفروشد، اما لوک ادعا میکند که دکتر نیز سمی را روی او حمل میکند و دالتونها از دکتر میخواهند آن را بنوشد. آلدوس آن را می نوشد و به زمین می افتد. پسرها بعداً یک معدنچی منزوی به نام تام کانر را دنبال می کنند. لوک ادعا می کند که کانر به اعماق معدن خود رفته است و پسرها یک ماشین سنگ معدن را به اعماق آن می برند ... جایی که شبح سفیدی را پیدا می کنند که ادعا می کند مظهر مرده تام است. پسرها با عجله از غار میآیند و به لوک میگویند که کانر قبلاً مرده است. بعد، دالتونها و لوک به دنبال سم گیم، قماربازی میروند که ادعا میکند اصلاحشده است، اکنون یک واعظ است... اگرچه عمدتاً برای گروهی از پیرزنان چشمبین، با پول فراوان پس از انجام خدمات، دالتون ها به درخواست بازی رولت روسی تسلیم می شوند. اسلحه خاموش می شود و به نظر می رسد که دالتون ها پیروز شده اند. پس از این، دالتون ها تلاش می کنند قطار باد باگمن، اپراتور راه آهن را از ریل خارج کنند، اما قطار او به سادگی از ریل خارج می شود و در نهایت از صحرا عبور می کند. قطار متوقف میشود و لوک به دالتونها ادعا میکند که باگمن را به قتل رسانده است. گروه سپس به شهر کوچکی میرود، جایی که آخرین نفر از اعضای هیئت منصفه، ماتیاس بونز، در آن زندگی میکند. لوک می رود تا با ماتیاس صحبت کند و سپس به برادران می گوید که ماتیاس همان بعد از ظهر به خارج از شهر می رود. پسربچه ها کمینی را آماده می کنند و به نظر می رسد که ماتیاس با گلوله شلیک شده است. گروه بعدی به سمت یک رودئو می روند، جایی که قاضی که ریاست دادگاه را بر عهده داشت، رئیس رودئو است. گروه، آوریل را می فرستد تا در رودئو شرکت کند، اما در نهایت او را به اطراف پرتاب می کنند. پس از رودئو، لوک آوریل را پیاده می کند و ادعا می کند که مطمئن خواهد شد که برادر از قاضی مراقبت می کند. سپس آن دو به زودی برمیگردند، و سپس یک روزنامهفروش نسخه ویژه روزنامه شهر را پخش میکند، که از قتل میگوید. گروه سپس به سمت محل آگوستوس میروند، آماده ادعای ارث هستند و جو را مشتاق میکنند که لوک را ترک کند. با این حال، قبل از اینکه بتواند، آگوستوس از پسرها میخواهد به اتاقی کناری بروند... جایی که تمام هیئت منصفه و قاضی در آن نشستهاند. قاضی ادعا میکند که پسران باید به دلیل اقدام به قتل محاکمه شوند، و لوک میتواند به این موضوع شهادت دهد. یکی، هیئت منصفه، پسران را گناهکار اعلام میکنند و آنها را به زندان بازمیگردانند. جو دالتون در حالت عصبانیت، سعی میکند به لوک شلیک کند، اما اسلحهاش از دستش خارج میشود. سپس برادران به همراه رین تین کن (که معتقد است لوک راهزنی بود به زندان بازگردانده می شوند. همانطور که در وصیت نامه وعده داده شده بود، ثروت هنری به خیریه می رود.