فیلم هندی آدیپوروش با دوبله فارسی - Adipurush 2023
درباره فیلم آدیپوروش
فیلم آدیپوروش در سال 2023 در ژانر اکشن ساخته شده است. تماشای آنلاین و رایگان Adipurush از مایکت با دوبله و زیرنویس فارسی بدون نیاز به دانلود.
داستان فیلم آدیپوروش
اقتباسی مدرن از حماسه هندی رامایانا که به دنبال سفر شاهزاده تبعیدی برای نجات همسرش جاناکی از دست پادشاه راکشاش لانکش است.
هزاران سال پیش، دیو پادشاه لانکش (سیف علی خان) از خدای آفرینش برهما (بیجی جی. آناند) موهبتی دریافت می کند که نه توسط دیوها و نه شیاطین می تواند کشته شود، بنابراین او را شکست ناپذیر می کند. او را نمیتوان در روز و شب، نه در زمین و نه در آسمان، نه در آب و نه در هوا، نه توسط هیچ دیو و نه دیو کشت. لانکش پس از این موهبت 10 سر جوانه می زند و دیوانه وار می خندد. در جای دیگر، پادشاه داشراتا (کریشنا کوتیان) کوسالا پسرش راگاوا (پرابهاس) را به مدت 14 سال تبعید می کند تا به قول خود به نامادری همسرش کایکی (سونالی خاره) مبنی بر اینکه پسرش عمل کند. تاج و تخت را در دست بگیر راگاوا این را می پذیرد و به همراه همسرش جاناکی (کریتی سانون) و برادرش شش (سانی سینگ) در جنگل های پانچاواتی، در نزدیکی رودخانه گوداواری در بیابان زندگی می کند. سش برای محافظت از خود یک خط حقیقت در خارج از غار ایجاد می کند. او می گوید آنقدر پشت خط می مانند، آنها خواهر هستند، شیطان شورپاناکا (تجاسوینی پاندیت) سعی می کند برادران را اغوا کند. شورپاناخا اعلام می کند که راغاوا را به عنوان شوهرش پذیرفته است، اما راغاوا عذرخواهی می کند که او قبلاً ازدواج کرده است. او تلاش می کند تا جان خود را بگیرد، اما پس از یک تلاش ناموفق، شیطان در نهایت گوش و بینی خود را از دست می دهد. شورپاناکا از لانکش شکایت می کند و جانکی را زیباترین زن در کل جهان توصیف می کند. او می گوید جانکی متعلق به جنگل نیست، بلکه متعلق به قصر است. با شنیدن خبر تحقیر او، لانکش برای انتقام جانکی را می رباید. جانکی با راغاوا در حال لذت بردن از جنگل بود که آهوی طلایی را دید. آهو را آرزو می کند. راغاوا به دنبال آهوی طلایی می رود اما متوجه می شود که او با صدای سش را صدا می کند. در بازگشت به غار، جانکی صدا را می شنود و از سیش می خواهد که راغاوا را نجات دهد. سه مایل نیست جانکی را در غار تنها بگذارد، اما صدای سش که از او درخواست میکند، ادامه مییابد. سه بعد از ترسیم خطی از حقیقت می رود و از جانکی می خواهد که پشت آن بماند. رغوا با تیر به آهو می زند که تبدیل به دیو می شود. در همان زمان لنکش به عنوان حکیمی که برای صدقه طلبی می کند به غار نزدیک می شود. لانکش جانکی را مجبور می کند که از پشت خط حقیقت بیرون بیاید تا به او صدقه بدهد. او جانکی را با بدبختی می ترساند که ممکن است به خاطر یک نفرین بر سر راغاوا بیاید. به محض بیرون آمدن جانکی، لانکش او را می رباید و او را روی خفاش غول پیکر می نشاند و به بیرون پرواز می کند. لانکش توسط جاتایو، عقابی که سعی در نجات جانکی داشت مورد حمله قرار می گیرد. لانکش با شمشیر به جاتایو حمله می کند و یکی از بال های او را می برد. جانکی گردنبند مروارید خود را به جنگل زیر می اندازد و مهره ها توسط میمون ها برداشته می شود. میمون مروارید را نزد پادشاهش می برد. لانکش جانکی را به لانکا می آورد. ماندودری (سونال چاوهان) ملکه است. لانکش جانکی را در آشوک واتیکا قرار می دهد. لانکش می خواهد جانکی ملکه او شود، اما جانکی می گوید که او فقط متعلق به راغاوا است. جانکی اصرار دارد که رغوا بیاید تا او را پس بگیرد. ویبیشانا از لانکش می خواهد که جاناکی را بازگرداند، اما او قبول نمی کند. رغاوا و سه جاتایو را می سوزانند. در راه، شابری (آشا شارما) با راغاوا ملاقات می کند و از او می خواهد که توت های او را بخورد، که او قبل از تقدیم به راغاوا خودش طعم آن را می چشد. شباری از آشنایی با رقاوا بسیار خوشحال است و می گوید چیزی برای دیدن او باقی نمانده است. او خود را می سوزاند و روحش راغاوا را به سمت کوه هایی که سوگریوا، پادشاه میمون ها در آن زندگی می کند، راهنمایی می کند. راغاوا در کوه باجرنگ ملاقات می کند و او را در آغوش می گیرد. باجرنگ رغوا را به عنوان استاد خود می پذیرد. باجرنگ رغاوا را به سوگریوا می برد. سوگریوا پس از اینکه راگاوا نحوه ربوده شدنش را روایت میکند، مروارید جانکی را به راگاوا میدهد. سوگریوا به رغاوا کمک می کند اما می گوید که پادشاهی او توسط برادرش ولی ضمیمه شده است. سوگریوا می گوید که او می تواند با قدرت خود مبارزه کند، اما نه با حیله گری خود. راگاوا موافقت می کند که به سوگریوا کمک کند تا پادشاهی خود را پس بگیرد. سوگریوا ولی را برای مسابقه کشتی به چالش می کشد. با شروع مسابقه مشخص است که سوگریوا ضعیف است. اما سوگریوا دلسوز است. او از میمونها در برابر آسیبهای جانبی کبریتش محافظت میکند، حتی وقتی ولی بیرحمانه به او حمله میکند. ولی اسلحه هم می گیرد با اینکه در کشتی ممنوع است. رقاوا ولی را می کشد، زیرا او معتقد است که یک پادشاه واقعی باید از مردم خود محافظت کند. سوگریوا پادشاه واقعی است. جاماوانت پیشنهاد می کند که باجرانگ و آنگاد را پیش از ارتش به لانکا بفرستند تا به جاناکی بگویند شجاعت خود را از دست ندهد، زیرا جابجایی کل ارتش زمان زیادی می برد. رغوا انگشتر خود را به عنوان نماد به باجرنگ می دهد. راگاوا و شش با کمک پادشاه میمون سوگریوا (Gaurrav Walia) دستیارش، باجرانگ (Devdatta Nage) و ارتش میمون هایشان برای آزاد کردن جاناکی به راه افتادند. جاماوانت به باجرانگ یادآوری می کند که او توسط ایندرا، ویشنو، شیوا و بسیاری از خدایان دیگر برکت دارد. . باجرنگ اندازه بدن خود را افزایش می دهد و از اقیانوس به سمت لانکا می پرد. باجرنگ با جانکی آشنا می شود و به او می گوید که رغوا در راه است. باجرنگ توسط ایندراجیت دستگیر و به جلوی لنکش آورده می شود. ویبیشانا استدلال می کند که باجرنگ یک پیام آور است و از این رو نباید آسیبی به او وارد شود. لانکش دستور می دهد دم را آتش بزنند. باجرانگ فرار می کند و کل لانکا را به آتش می کشد. با کمک خدای دریا، آنها می توانند پلی بر روی دریا ایجاد کنند (رام. وقتی دریا در نماز از بین نمی رود، او مجبور می شود یک برهماسترا را به سمت اقیانوس نشانه بگیرد. خدای دریا ظاهر میشود و دعا میکند که ذاتش این است که از هم جدا نشود. او قول میدهد که نگذارد سنگی که نامش روی آن باشد غرق شود. رقاوا و ارتشش با موفقیت از اقیانوس عبور کنند تا به سواحل لانکا برسند. ویبیشانا (سیدانت کارنیک) مجبور به ترک لانکا می شود زیرا وی با تصمیم دوم در مورد ربودن جانکی مخالفت کرده بود. ویبیشانا به ارتش می پیوندد. او فقط درخواست می کند که لانکا به خاطر اعمالش مجازات نشود. از طریق آنگاد به لانکش اولتیماتوم نهایی داده می شود تا جانکی را بازگرداند. صبح روز بعد لنکش رد میکند و جنگی را آغاز میکند. او جانکی را با زنجیر در مقابل رقاوا رژه میدهد. سپس لانکش به کشتن جانکی در مقابل رقاوا ادامه میدهد تا روحیهاش را بشکند، اما این تنها یکی از شیاطین او به شکل جانکی بود. در طول جنگ شش توسط پسرش ایندراجیت (واتسال) مجروح می شود. ایندراجیت دارای سرعت فوق بشری است. او می تواند به دایره درونی او نفوذ کند و با مارها به او حمله کند. اما سه خود را در مسیر قرار می دهد و مارها به جای رغوا، سه را نیش می زنند. همسرش به رقاوا میگوید که میتوان سه را با گیاه سانجیوانی از کوه درناگیری درمان کرد. جاماوانت باجرنگ را می فرستد تا سانجیوانی را بگیرد، اما باجرنگ نمی تواند گیاه را شناسایی کند، بنابراین تمام کوه را می آورد. با کمک سنجیوانی که باجرنگ آورده می توانند او را درمان کنند. ویبیشانا به راگاوا می گوید که ایندراجیت وقتی در دریاچه طلایی حمام می کند از نظر آب ضعیف است. راگاوا از 3 جهت به لانکا حمله می کند در روزی که لانکش در پناهگاه درونی خود مشغول دعا برای لرد شیوا است. راگاوا و سوگریوا با موفقیت دیوارهای شهر را شکستند و لانکاها مجبور می شوند کومباکارنا را بیدار کنند. در همین حال ویبیشانا سیش را به داخل شهر به سمت دریاچه طلایی قاچاق می کند. سه ایندراجیت را به زیر آب می کشد، ایندراجیت را با چاقو می زند و غرق می کند و در نتیجه او را می کشد. راگاوا با موفقیت کومباکارنا (لاوی پاجنی) را می کشد. بدون هیچ گزینه دیگری، لانکش تصمیم می گیرد خودش به میدان نبرد برود. نبردی اتفاق می افتد که در آن رقاوا تیرهای زیادی به سرش پرتاب می کند اما هیچ کدام قادر به کشتن او نیست. سپس راگاوا به یک بهرامهاسترا به سمت لنکش شلیک می کند، در گرگ و میش از پشت و ناف را هدف قرار می دهد. جانکی آزاد می شود. راگاوا، شش و جانکی تبعید 14 ساله خود را کامل می کنند و به کوسالا بازمی گردند، جایی که راگاوا به عنوان پادشاه تاج گذاری می کند.