استور اندرویدی مایکت : مرجع دانلود ایرانیان
نصب
نفرین زمین ، جلال آل احمد

نفرین زمین ، جلال آل احمد

نسخه۲.۰
آخرین بروزرسانی۱۳۹۷/۰۸/۲۲
قیمت۵۰۰ تومان
تعداد دانلود۱۰۰
حجم۲ مگابایت
نوع برنامه اندرویدی
دسته‌بندی کتاب
سازنده مهدی همایون زاده
‏‏کتاب نفرین زمین نوشته نویسنده شهیر ایرانی ، جلال آل احمد در سال ۱۳۴۶ هجری شمسی
‏داستان نفرین زمین نوشته زنده یاد جلال آل احمد، نویسنده و مترجم ایرانی، است که از زبان معلمِ یک روستا نقل می‌شود. این معلم ماجرای آنچه را که در طی نه ماه اقامت خود در روستا تجربه کرده است را به صورت یادداشت‌های روزانه بیان می‌کند. این داستان به شیوه واقع‌گرایانه و با صحنه سازی‌های خاص و تا حدودی به سبک داستان‌های اروپایی نگاشته شده است. جلال آل احمد سعی کرده رویدادها را با صحنه‌ها و تصویرهای پی‌در‌پی نشان دهد، گاه مطلبی را ناتمام می‌گذارد تا بعد آن را به تصویر بکشد. نویسنده سعی کرده در پی اتفاقات روزمره در روستا و همچنین کردار و رفتارهای شخصیت‌های داستان، دگرگونی‌های اجتماعی از جمله مسئله اصلاحات ارضی، ورود ماشین به روستا، برخورد روستاییان با شهر و عوارض ناشی از آن را به زبان داستان بیان کند. بن مایه‌ی اصلی این داستان، مدرن شدن و از بین رفتن سنت‌های قدیمی است که موجب پریشانی روستاییان شده که از این نظر شباهت‌هایی با اثر دیگر آل احمد، غرب‌زدگی، دارد. نفرین زمین را نمی‌توان یک داستان بلند دانست اما از نکات برجسته آن می‌توان به تصویرهای پی‌درپی و کوتاهی اشاره کرد، که برای تجسم صحنه‌ها آفریده شده‌اند. از دیگر ویژگی‌های داستان نفرین زمین می‌توان به توصیف رسم و رسومات، ویژگی‌های روستا، و روحیه‌ی روستاییان اشاره کرد. آل احمد در این داستان با استفاده از این توصیف‌های جاندار و ترسیم رسم‌ها و باورهای روستاییان، محیط درونی روستا و پویایی و ایستایی آن را به تصویر می‌کشد. نفرین زمین نقدی است بر ریشه کَن شدن روستاها و دور شدن از آیین‌های کهن. گوشه ای از داستان :راست می‌گویی درویش. یک عمر تو کله‌ی ما کرده‌اند که فرنگ بهشت روی زمین است. کتاب، معلم، رادیو همه می‌گویند، بهشت روی زمین است. تو هم یک محصل دانشسرا و بهت می‌گویند اگر شاگرد اول شدی می‌روی فرنگ. تو هم کوشش می‌کنی، اما بابات فراش پست است. دستش هم به هیچ جایی بند نیست. ناچار آن یکی می‌برد که باباش رییس بانک است یا رییس پست است یا رییس ژاندارمری. و تو می‌مانی با یک آرزو که شده یک بغض. کسی هم نمی‌آید بگوید بابا فرنگ هم چندان تخم دو زرده‌ای نیست. مسافر برمی‌گردد با چشم‌های گرد شده، محصل برمی‌گردد با جبه‌ی صدارت، تاجر برمی‌گردد با نمایندگی کمپانی، فیلم می‌آید پر از سبزپری و زردپری. و ماشین، از همه مهمتر. یک روزی بود که اسکندر به ظلمات می‌رفت دنبال سرچشمه‌ی آب حیات . اما حالا همه می‌روند دنبال سرچشمه‌ی ماشین. ظلمات تو هند بود، اما سرچشمه‌ی ماشین اروپاست و امریکا. ماشین برق می‌دهد، منبع نور است، اما آب حیات توی ظلمات بود.
‏‏افزودن منبع مطالب
‏بهبود پس زمینه کتاب

بقیهٔ برنامه‌های این سازنده