فیلم در اعماق - Superdeep 2020
درباره فیلم در اعماق
فیلم در اعماق در سال 2020 در ژانر ترسناک ساخته شده است. تماشای آنلاین و رایگان Superdeep از مایکت با دوبله و زیرنویس فارسی بدون نیاز به دانلود.
داستان فیلم در اعماق
یک تیم تحقیقاتی کوچک به زیر سطح رفتند تا دریابند عمیق ترین گمانه جهان چه رازی را پنهان کرده است. آنچه آنها دریافته اند بزرگترین تهدید تاریخ بوده است. و آینده بشریت در دستان آنهاست.
در سال 1984، آنا فدورووا، یک اپیدمیولوژیست روسی، پس از اینکه همکار تحقیقاتی اش دکتر زوتوف داوطلب شد تا واکسنی را بدون آزمایش اولیه یا حیوانی روی خود آزمایش کند که منجر به مرگ او شد، تلاش می کند از سمت خود استعفا دهد. بعداً، آنا در حال جشن گرفتن شب جدید با خانواده است. و دوستانش به او تبریک می گویند که توانست به سرعت یک واکسن تولید کند. او از سرهنگ تماسی دریافت می کند که به او می گوید که به زودی به چاله سوراخ کولا می روند. صداهایی با منشأ نامشخص در اعماق سطح زمین ثبت شد و اندکی پس از ناپدید شدن 20 نفر. این حفره نه تنها آنطور که عموم مردم آن را باور دارند، بلکه یک آزمایشگاه تحقیقاتی زیرزمینی عمیق نیز هست. آنا وظیفه بازیابی نمونه ها را بر عهده دارد. آنا، سرهنگ و یک جوخه از سربازان به رهبری سرگرد سرگئی ماکیف با هلیکوپتر به تأسیسات پوشیده از یخ در مورمانسک پرواز می کنند. پس از فرود، مردی با کت آزمایشگاهی به هلیکوپتر آنها نزدیک می شود که از اطاعت از دستورالعمل ها خودداری می کند. او چندین بار مورد اصابت گلوله قرار می گیرد اما به سمت هلیکوپتر ادامه می دهد. او یک نارنجک دستی را منفجر می کند و خود را می کشد و به هلیکوپتر و مسافران آن آسیب جزئی وارد می کند. مردی به نام زیمین به آنا می گوید که به آنها دروغ می گویند. او بیان می کند که این یک بیماری است و سطوح پایینی از تسهیلات جهنم است. آنا، سرهنگ و جوخه توسط پیتر کوزنتسوف، معاون رئیس تحقیقات مرکز و مردی که مخفی کاری دکتر را در مورد بیماری گزارش کرده بود، ملاقات می کنند. دکتر گریگوریف ضمانت هایی می خواهد که کارکنان باقیمانده که در سطوح پایینی تأسیسات در حین تخلیه مهر و موم شده اند، نجات یابند. او نشان میدهد که کدهای عبور تغییر کردهاند و او تنها کسی است که آنها را میداند. در حین فرود آسانسورها ترمز میکنند و دکتر گریگوریف فشار آسانسور را کم میکند و ماسک اکسیژن میگذارد. گروه از حال می رود در حالی که دکتر گریگوریف با کلید آسانسور به مرکز فرار می کند. وقتی گروه از خواب بیدار می شوند، یک مهندس به نام نیکولای و یک دکتر به نام کیرا را در کافه تریا پیدا می کنند که در خلال تخلیه اولیه رها شده بودند. هنوز اثری از دکتر گریگوریف نیست. آنا روی کیرا و نیکولای در آزمایشگاه پزشکی آزمایش هایی انجام می دهد و هیچ نشانه ای از عفونت نشان نمی دهد. آنا با دکتر گریگوریف روبرو می شود که از او التماس می کند که بقیه را از چاه خارج کند و کلید آسانسور را به او بدهد. آنا برای دیگران فریاد می زند و دکتر گریگوریف مجروح می شود و با استفاده از آسانسور فرار می کند. گروهی از سربازان به رهبری اگوروف لباسهای محافظ دمایی به تن میکنند و با باز شدن درها از داخل شفت، میخواهند از شفت پایین بیایند. یک دستیار آزمایشگاهی به نام اولگا بدون هیچ گونه ابزار محافظی پیدا می شود و برای مشاهده و آزمایش به آزمایشگاه پزشکی بازگردانده می شود در حالی که اگوروف و تیمش از شفت پایین می آیند. اولگا علائم تب را نشان می دهد اما اعلام می کند که بسیار سرد است. پشت او با زائده هایی مانند که آنا نمونه برداری می کند پوشیده شده است. دکتر گریگوریف از طریق اینترکام اعلام می کند که از آنجایی که آنها از طریق شفت به سطح زمین تخلیه نمی شوند، او چاره ای ندارد جز اینکه همه آنها را در داخل مرکز آب بندی کند. دکتر گریگوریف باعث انفجاری می شود که به پمپ فشار تاسیسات آسیب می رساند و باعث فروریختن تاسیسات در عرض یک ساعت می شود. پس از بازگشت به آزمایشگاه پزشکی، آنا و سرگرد دیوارهای پوشیده از کپک را می یابند که نیمی از اولگا تا زمین ذوب شده اما هنوز زنده است. اولگا ابری از هاگ را آزاد میکند و آنا میتواند به یک ماسک گاز برسد، اما به زودی مورد حمله کیرا قرار میگیرد که به شدت آلوده شده و مانند اولگا جهش یافته است. آنا متوجه می شود که کپک در معرض سرما می میرد و از یک کپسول آتش نشانی برای خروج از آزمایشگاه پزشکی استفاده می کند و خود را ضد عفونی می کند در حالی که سرگرد در حال حاضر علائم عفونت را نشان می دهد. آنا در مورد وضعیت با سرهنگ صحبت می کند و توضیح می دهد که کپک در شرایط سرد زنده می ماند. و اینکه یخهای دائمی اطراف تاسیسات چیزی است که از گسترش آن جلوگیری میکند. تنها راهی که قالب می تواند در یک میزبان با بدن گرم زندگی کند، اما اگر میزبان در یک محیط سرد بمیرد، قالب نیز می میرد. همانطور که گروه برای صعود از طریق شفت آماده می شود در حالی که لباس های محافظ به همراه سرگرد آلوده پوشیده است، آنها دریافت می کنند. رادیویی از اگوروف پخش میشد که میگفت آنها مورد حمله قرار گرفتهاند و در را به شفت سطح پایین باز نکنند، حتی اگر آنها را باز کنند. مدت کوتاهی بعد صدای تیراندازی شنیده می شود و تنها دو نفر از سربازان بازگشتند که می گویند با چیزی بزرگ روبرو شده اند، سلاح های آنها هیچ تاثیری نداشته است و اکنون می داند که کجا هستند. سرباز سوم که بازویش را از دست داده است برمیگردد و گلوی خود را قبل از بسته شدن درب میله بریده است. سربازان، از جمله سرگرد پشت سر می مانند تا با هر چیزی که آنها را تعقیب می کند بجنگند، در حالی که بقیه در آسانسور پایین می آیند. آنا، نیکولای، پیتر و سرهنگ با موفقیت به سطح پایین تر می رسند. این گروه دیواری از آلوده را مییابد که با هم ذوب شده و در اثر سرما کشته شدهاند. سرهنگ تصمیم می گیرد به محیط 200 درجه برود تا کلید آسانسوری را که دکتر گریگوریف با خود برده بود، بازیابی کند. لباس های محافظ همه توسط دکتر گریگوریف خراب شده اند، بنابراین سرهنگ باید بدون حفاظت برود. آنا، پیتر و نیکولای موافق هستند که حتی اگر آن را برگردانند، نباید به کسی در مورد قالب بگویند زیرا در نهایت کسی سعی خواهد کرد در مورد آن تحقیق کند و می تواند تمام زندگی روی زمین را به خطر بیندازد. محیط 200 درجه که ارگانیسم در آن زندگی می کند تا کلید آسانسور را بازیابی کند. او سرهنگ را با کلید مرده می یابد. پس از بازگشت، پیتر دو نفر دیگر را با اسلحه مجبور میکند تا کلید را به او بدهند تا بتواند به سطح زمین بازگردد و به دلیل کشف قالب مشهور شود. پیتر مورد حمله موجود بزرگی قرار می گیرد که از میزبان های آلوده فریاد می زند و همه در یک موجود زنده ذوب شده اند. آنا قبل از گرفتن کلید آسانسور از پیتر که جذب شده است، در فریزر کافه تریا پنهان می شود. آنا نیکولای را پیدا میکند و با هم به سختی با سوار شدن به آسانسور به سطح آب از این موجود فرار میکنند. آنها از کلید آسانسور برای شروع صعود خود استفاده می کنند اما متوجه می شوند که ماژور در کف ذوب شده است. سرگرد التماس می کند که به او اجازه داده نشود که به سطح زمین برود زیرا باعث مرگ همه زندگی روی کره زمین می شود. نیکولای اصرار دارد که بدون توجه به هزینه از تأسیسات فرار کند و به شدت با آنا بر سر کنترل آسانسورها دعوا می کند. سرگرد با ضربه چاقو به گردن نیکولای، آنا را نجات می دهد و او را می کشد. آنا که اکنون آلوده شده است توسط یک تیم hazmat به بیرون کشیده می شود اما نه قبل از اینکه بتواند آسانسور را پایین بیاورد. در حالی که آنا به سطح زمین برده می شود، یک نارنجک را از یکی از سربازان حزمت می دزدد و آنها را مجبور می کند که او را رها کنند. اکنون بیرون در سرما و محاصره شده توسط سربازان، آنا سنجاق نارنجک را می کشد تا قالب درون خود را بکشد و وجود آن را مخفی نگه دارد.