ایفل

ایفل

Eiffel
پخش آنلاین
ژانر:بیوگرافی
امتیاز IMDb:۶.۲
زیرنویس:دارد
دوبله:ندارد
سال ساخت:۲۰۲۱
مدت زمان:۸۹ دقیقه
کشور:فرانسه
رده سنی:۱۸+

مایکت فیلم ایفل
دولت از ایفل می خواهد که برای نمایشگاه جهانی پاریس در سال 1889 چیزی دیدنی طراحی کند، اما ایفل صرفاً می خواهد مترو را طراحی کند. ناگهان همه چیز تغییر می کند وقتی ایفل با زنی مرموز از ...
31 مارس 1889 گوستاو ایفل (رومن دوریس) در دفتر خود نشسته است، بالای برج آهنی که به تازگی تکمیل شده است. مجسمه آزادی. او به پاس دستاوردهایش شهروند افتخاری ایالات متحده آمریکا شد. دختر کلر (آرماند بولانجر). همسرش مرده است و کلر می خواهد با پسر جوانی که در دفتر کار می کند ازدواج کند. پس از آن، او به این فکر می‌کند که ساخت بعدی‌اش برای نمایشگاه 1889 در پاریس چه خواهد بود. دو تن از کارمندان او، موریس کوچلین (جرمی لوپز) و امیل نوگوئه (دمین زانولی) برج فولادی متر فوتی را پیشنهاد کردند، اما او پیشنهاد آنها را رد کرد و از سیستم مترو برای پاریس حمایت کرد. به منظور کسب تبلیغات برای کسب و کار خود، او با یک دوست قدیمی، روزنامه نگار آنتوان د رستاک (پیر) تماس می گیرد. چیزی متهورانه برای پاریس بساز) ایفل ناگهان اعلام کرد که یک برج فولادی متری خواهد ساخت و مهمانان دیگر را شوکه کرد. واضح است که تاریخی بین گوستاو و آدرین وجود دارد. بوردو، 1860 هنگام ساختن یک پل آهنی بر روی رودخانه خائنانه گارون، ایفل شیرجه می رود تا کارگر ساختمانی را که به رودخانه افتاده است نجات دهد. ایفل از مافوقش چوب برای داربست ایمنی می خواهد، اما درخواست او رد می شود. ایفل برای درخواست چوب نزد بورژس، یک تاجر ثروتمند محلی می رود. ایفل با آدرین ملاقات می کند. دختر سرسخت بورژس. تحت تأثیر این که مخفیانه شاهد قهرمانی روی پل بوده، در دفاع از درخواست او برای چوب صحبت می کند و آن را برای او امن می کند. آدرین ایفل را به جشن تولدش دعوت می کند. در مهمانی، او بی دست و پا است، اما او دوری او را جذاب می یابد. او را می بوسد، سپس با خجالت طوفان می کند. او بعداً در دفتر او ظاهر می شود و می گوید جذب او شده است. ایفل او را باور نمی کند و او را می فرستد، بنابراین او خودش را به رودخانه می اندازد تا به او بدش بیاید. او او را نجات می دهد و آنها عشق می ورزند و یک رابطه پرشور آغاز می کنند. 1886 ایفل برنامه های خود را برای برج به داوران مسابقه ارائه می دهد. اگر زمین برای این سازه ماموت خیلی نرم باشد، نگرانی‌هایی وجود دارد، اما گوستاو تکنیک جدیدی را برای ایجاد پایه‌ای برای برج در نزدیکی بستر رودخانه ارائه می‌کند. او توضیح می دهد که این برج چگونه ساخته می شود و این واقعیت که در برابر باد مقاوم است و در برابر صاعقه مقاوم است. در مراسم اعلام برنده، همانطور که نام او اعلام می شود، ایفل و آدرین به طور غریزی دست به دست هم می دهند. Restac این را می بیند. ایفل ساخت برج را آغاز می کند. در یک مهمانی باغ، او با آدرین می رقصد و از او می خواهد که او را در یک هتل ارزان در کشور ملاقات کند. او امتناع می کند. با ادامه ساخت و ساز، کارگران تهدید به اعتصاب می کنند. آدرین متوجه می شود که رستاک به او مشکوک شده است. او چیزهای او را جستجو می کند و یک برج کارتونی را می یابد که تحقیر می کند. رستاک از روی حسادت از موقعیت خود به عنوان یک روزنامه نگار برتر برای خرابکاری افکار عمومی علیه برج استفاده می کند. رستاک به طور ماهرانه ای در این مورد به ایفل هشدار می دهد. در حالی که بلاتکلیفی کل کار را تیره کرده است، کارگران برج دست به اعتصاب می زنند. بوردو، 1860 ایفل متوجه می‌شود که آدرین شهر را ترک کرده و به خانه‌اش می‌دود، جایی که پدرش به ایفل می‌گوید که او را همراهش می‌کند و او دیگر نمی‌خواهد او را ببیند. 1886 آدرین در هتل ارزان ظاهر می‌شود. او به ایفل فاش می کند که دلیل اینکه 30 سال پیش او را ترک کرد این بود که فرزندش را باردار بود و والدینش او را از ازدواج با ایفل یا دیدن دوباره او منع کردند. او از خانه به سرعت دوید تا با او باشد، اما هنگامی که سعی داشت از بالای حصار فرار کند، سقوط کرد و روی سنبله ای قرار گرفت، نوزاد را از دست داد و تقریباً مرد. ایفل متوجه می شود که آدرین همیشه او را دوست داشته و آنها عشق می ورزند. زمانی که بانک‌ها تهدید می‌کنند که برای برج بودجه خواهند گرفت، ایفل با ثروت خود برج را تامین مالی می‌کند. کارگران با دیدن اینکه ایفل همه چیز را روی برج شرط بندی می کند، اعتصاب خود را متوقف می کنند. گوستاو یک مهندس چیره دست است و از سیستم مبتکرانه ای از هیدرولیک های مبتنی بر شن و هوا استفاده می کند تا اطمینان حاصل کند که 4 ستون برج در سطح اول تراز هستند. آدرین از سطح اول تکمیل شده بازدید می کند و او و ایفل بالای پشت بام های پاریس همدیگر را می بوسند. رستاک که با آدرین ازدواج کرد و پس از اینکه خانواده اش او را ترک کردند از او مراقبت کرد، از رابطه او با ایفل آگاه است. او به او می‌گوید که اگر به این رابطه خاتمه ندهد، شهرت او را خراب می‌کند و شانس تکمیل را از بین می‌برد. آدرین به ایفل می‌گوید که موافقت کرده است که با رستاک شهر را ترک کند تا از ایفل و برج او محافظت کند. ایفل خشمگین و ناتوان دستور می‌دهد ساخت و ساز را به جای پیچ و مهره با پرچ تکمیل کنند، بنابراین هرگز نمی‌توان آن را خراب کرد. او تیمش را به فرسودگی سوق می دهد و برج را به موقع برای نمایشگاه به پایان می رساند. در افتتاحیه بزرگ، ایفل آدرین را در میان جمعیت می بیند. پس از اینکه آنها برای مدت کوتاهی تماس چشمی برقرار کردند، او می رود، زیرا می داند که همه چیز را قربانی کرده است تا شاهکار او تکمیل شود. با بازگشت به صحنه افتتاحیه، ایفل در دفترش در دفترش بالای برج می نویسد. او بالای نمودار برج را ترسیم می کند و حروفی را در کنار آن اضافه می کند تا نام آدرین را تشکیل دهد. ناگهان معلوم می شود که برج به شکل حرف بزرگ است. ایفل این برج را به یادگاری دائمی برای عشق آنها تبدیل کرده است. او بیرون می رود و شهر را که در زیر او گسترده است بررسی می کند.