فیلم کیچن - The Kitchen 2019
درباره فیلم کیچن
فیلم کیچن در سال 2019 در ژانر اکشن ساخته شده است. تماشای آنلاین و رایگان The Kitchen از مایکت با دوبله و زیرنویس فارسی بدون نیاز به دانلود.
داستان فیلم کیچن
همسران گانگسترهای نیویورکی در آشپزخانه جهنمی در دهه 1970 پس از حبس شدن مجدد شوهرانشان در زندان، همچنان به استفاده از راکتهای راکتی برای شوهرانشان ادامه میدهند.
در S Kitchen، در حدود سال 1978، سه زن با اعضای اوباش ایرلندی ازدواج کردند: کتی برنان و همسرش، جیمی، دو فرزند دارند. جیمی مهربان است و می خواهد اوباش را ترک کند. روبی کارول با کوین، پسر هلن و وارث امپراتوری اوباش ازدواج کرده است. کلر والش با راب ازدواج کرده است که با او بدرفتاری می کند. یک شب هنگام سرقت از یک فروشگاه رفاه، ماموران FBI، سیلورز و مارتینز، که آنها را تعقیب کرده اند، آنها را متلاشی می کنند و این سه مرد به سه سال زندان محکوم می شوند. در حالی که کوین در زندان است، جکی کوچک رئیس اوباش می شود. او به سه همسر می گوید که آسایش مالی آنها را تضمین خواهد کرد، اما به هر یک از آنها مبلغ ناچیزی می دهد. کتی به سختی می تواند به بچه هایش غذا بدهد. کلر که در یک پناهگاه بی خانمان داوطلب می شود، مورد حمله یکی از مردان بی خانمان قرار می گیرد. زنها از جکی پول بیشتری میخواهند، اما او بدجوری آنها را رد میکند. کتی سعی می کند شغلی پیدا کند، اما هیچ کس او را استخدام نمی کند زیرا مادر است. زنان درمورد اینکه بعداً چه کاری باید انجام دهند دچار مشکل هستند. مدت کوتاهی پس از آن، به آنها گفته میشود که علیرغم پرداخت هزینههای حفاظتی از سوی همه کسبوکارهای محلی، آنها در دوره جکی کوچک نتایج بسیار کمی دیدهاند. زن ها با استفاده از دافی پسر عموی خود و دوست برنز به عنوان مجری خود، افتتاحیه را تصرف می کنند. آنها شروع به جمع آوری هزینه های حفاظت و کمک به محله می کنند، سود زیادی به دست می آورند و در جامعه محبوب می شوند. وقتی جکی کوچولو متوجه می شود، از مجریانش می خواهد که دافی و برنز را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دهند که سعی می کنند به ارتباط خود با زنان پایان دهند. آنها با جکی کوچولو روبرو می شوند و اعلام می کنند که اکنون مسئول هستند. جکی کوچولو اطمینان می دهد که آنها تا صبح خواهند مرد. زنان با اسلحه زیر تخت خود می خوابند، اما هیچ اتفاقی نمی افتد. صبح روز بعد، در حالی که کلر در حال بیرون آوردن سطل زباله است، جکی به او در کوچه حمله می کند و شروع به تجاوز به او می کند، اما گابریل مالی، یک مجری سابق اوباش ایرلندی و دامپزشک جنگی که در این شهر بوده است به سرش شلیک می کند. پنهان شد تا اینکه روبی او را صدا زد. او همیشه کلر را دوست داشته است. گابریل به خانمها نشان میدهد که چگونه یک جسد را از بین ببرند و با کنار گذاشتن جکی، زنان شروع به اداره محله میکنند و گابریل به عنوان مجری اصلی آنها. گابریل و کلر رابطه ای را آغاز می کنند و گابریل به کلر نحوه کشتن را آموزش می دهد. او مرد بی خانمانی را که به او حمله کرده بود تعقیب می کند و به سرش شلیک می کند. وقتی کارگران محلی شکایت می کنند که قراردادهای ساخت و ساز ساختمان های نزدیک را نمی گیرند، زنان قول می دهند وضعیت خود را اصلاح کنند. آنها با خاخام که مسئول املاک است ملاقات می کنند، اما او از استخدام کارگران اتحادیه امتناع می کند. زنان از او محافظت می کنند. او توضیح می دهد که از قبل از مافیای ایتالیایی بروکلین حمایت می کند. زن ها ترتیبی می دهند که او را تا زمانی که عفو کند، بترسانند. به زنان دستور داده می شود که با آلفونسو کورتی، رئیس مافیای ایتالیایی که از اینکه تجارت را از او گرفته اند عصبانی شده، ملاقات کنند. اما او متوجه می شود که آنها قدرت دارند و با آنها معامله می کند: برخی از مردان ایتالیایی او نیز در سایت کار می کنند، و خانم ها برخی از سود آنها را پس می گیرند، زنان در ابتدا از این کار امتناع می کنند، اما کورتی به آنها می گوید که او هماهنگی های لازم را انجام داده است. برای اینکه شوهران زودتر آزاد شوند. او می داند که وقتی شوهران برگردند، جایگاه او در قدرت تهدید خواهد شد و از زنان حمایت و محافظت خواهد کرد. با درک درستی، زنان موافق هستند. در ازای، روبی می خواهد که منطقه بیشتری از شهر تحت کنترل باشد، و کورتی موافقت می کند. روبی هلن را برای شام بیرون می برد و در حالی که هلن او را سرزنش می کند و توهین می کند، روبی او را به طبقه پایین هل می دهد و او را می کشد. وقتی شوهرها بیرون میروند، تنش و مبارزه برای قدرت به وجود میآید. کوین فکر میکند اکنون مسئول است و میخواهد زنها را کنار بگذارد، جیمی نگران است و میخواهد کتی استعفا دهد، و راب از اینکه متوجه میشود که کلر او را ترک کرده و با گابریل زندگی میکند عصبانی است. او به محل جدید او می آید و دو ضربه به او می زند و او به او شلیک می کند و بدنش را از بین می برد. کتی وحشت زده می شود و کورتی سه زن را احضار می کند و به آنها می گوید که شنیده است که اعضای باند خودشان به آنها ضربه وارد کرده اند. کتی نمیخواهد آن را باور کند، اما روبی به آنها پول بیشتری پیشنهاد میکند و از مافیا میخواهد کوین، دافی، برنز، جیمی و یک عضو جوان به نام کالین را بکشند. کتی وحشت زده می شود و به آنها می گوید جیمی هیچ ربطی به این موضوع ندارد و اینکه کالین فقط یک بچه است و به او رحم کنند. معامله انجام شده است. کوین، برنز و دافی همگی اعدام می شوند. کالین وارد آپارتمان کلر و او می شود. کلر توسط کالین مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و کشته می شود که گابریل پس از خشم او را می کشد. پس از تشییع جنازه، اوضاع بین روبی و کتی متشنج است. روبی و گابریل احساس میکنند که تقصیر اوست، کلر مرده است. کتی احساس گناه و غمگینی می کند، اما در تلاش است تا دریابد که چگونه به اداره تجارت با روبی ادامه دهد. جیمی با عصبانیت مدام به او می گوید که می خواهد او را ترک کند. در حین رویارویی با روبی، کتی متوجه میشود که روبی مقداری از پول کلکسیون آنها را میگیرد و مامور سیلورز را پرداخت میکند تا آنها را از دردسر دور نگه دارد. روبی توضیح میدهد که آنها را از دردسر دور نگه میدارد، و در واقع، شوهرانشان را طوری قرار میدهد که در شبی که در ابتدا دستگیر شدند، دستگیر شوند. او میدانست که با رفتن شوهران، فرصتی برای او ایجاد میشود تا در دنیا به سمت بالا حرکت کند و به عنوان یک زن سیاهپوست قدرت را در دست بگیرد. این تنها راه بود. او حتی سیلورز گونزالس را به قتل رساند تا از آنها محافظت کند و قلمروهای بیشتری به دست می آورد. وقتی کتی برای بردن بچههایش میرود، متوجه میشود که آنها وحشت زده شروع به جستجوی آنها میکند، اما از کورتی تماس میگیرد که بچهها با او هستند. او به جلسه می رود و متوجه می شود که بچه هایش در امان هستند و جیمی آنها را به آنجا آورد و با کورتی ملاقات کرد تا از او توافق کند تا کتی را کنار بگذارد. کتی از اینکه جان بچههایشان را به خطر میاندازد وحشت میکند و او را آنجا رها میکند و جیمی توسط مافیا اعدام میشود. در مراسم تشییع جنازه، پدر پدرش که دائماً به او میگوید که چقدر از او ناامید شده است. اوباش به او می گوید که به خاطر محافظت از بچه هایش به او افتخار می کند. کتی می گوید که این کار را برای خودش انجام داده است. روبی به کتی میگوید که یک فروشنده پرداختهایش را انجام میدهد و از او میخواهد که او را در آنجا ملاقات کند. کتی می رود و متوجه می شود که روبی با گابریل منتظر است تا کتی را بکشد اما کتی همه ایرلندی های محلی را برای حمایت از او آورده است. او به گابریل می گوید که او نیز کلر را دوست دارد و گابریل اعتراف می کند که او فقط به خاطر کلر به این زندگی بازگشته و می رود. کتی به روبی میگوید که به روبی برای ادامه اداره کردن منطقه بالای شهر و روبی نیاز دارد که به اجرای ایرلندیها در آشپزخانه ادامه دهد. این دو زن به تفاهم می رسند و به قدرتمندترین زنان نیویورک ادامه می دهند.