دانلود مایکت

فیلم اسکینامارینک - Skinamarink 2022

۱۲۶
34
۵.۱
ساخت کانادا سال 2022 رده سنی ۱۸+

درباره فیلم اسکینامارینک

فیلم اسکینامارینک در سال 2022 در ژانر ترسناک ساخته شده است. تماشای آنلاین و رایگان Skinamarink از مایکت با دوبله و زیرنویس فارسی بدون نیاز به دانلود.

داستان فیلم اسکینامارینک

دو کودک در نیمه های شب از خواب بیدار می شوند و متوجه می شوند که پدرشان گم شده است و تمام پنجره ها و درهای خانه آنها ناپدید شده است.
کوین، پسری چهار ساله، در حال بازی روی پله های خانه اش در اواسط سال است. ناگهان به دلیل نامعلومی از پله ها به پایین پرتاب می شود. او به طور قابل توجهی مجروح شده است، اما پدرش دوباره زنده می شود که نیازی به بخیه ندارد. پدرش فرض می‌کند که او سقوط کرده است. مدتی بعد، مدتی نامعلوم، اما پیشنهاد کرد که شاید اواخر همان شب یا روز بعد، کوین در نیمه‌شب با صدای بلندی از خواب بیدار شود. او خواهرش، کیلی را بیدار می‌کند، دختری به همین سن. آنها چراغ های اتاق خواب مربوطه خود را در طبقه بالا روشن می کنند و برای بررسی به راهرو می روند. بعد از چند لحظه بررسی طبقه بالا، پدرشان را صدا می زنند که جواب نمی دهد. آنها با این تصور که پدرشان به زودی برمی گردد، از این موضوع شانه خالی می کنند. کیلی که از احتمال اینکه پدرشان در خانه نباشد هیجان زده است، پیشنهاد می کند در طبقه پایین در اتاق نشیمن بخوابد. در طبقه پایین، روتختی هایشان را روی کاناپه های اتاق نشیمن می چینند و یک دهکده لگو روی زمین جلوی تلویزیون می سازند. آن‌ها کارتون‌های قدیمی VHS را پخش می‌کنند، به‌ویژه ویژگی‌هایی مانند Betty Boop و انیمیشن‌هایی شبیه به همراه موسیقی متن‌های کارتونی کلاسیک، که در کل فیلم پخش می‌شوند. پس از مدتی بازی، آنها تصمیم می گیرند بقیه خانه را که به ظاهر با قدرت محدود کار می کند، بررسی کنند. آن‌ها متوجه می‌شوند که چراغ‌های شب خاموش شده‌اند، خطوط تلفن قطع شده‌اند، و تمام پنجره‌ها و درهای خانه ناپدید شده‌اند. بعداً همان شب کیلی از کوین می‌پرسد که والدینشان کجا می‌توانند باشند، اما کوین به‌طور قابل‌توجهی از ذکر مادرشان ناراحت است. ، و از کیلی می خواهد که دیگر او را مطرح نکند. بعداً آنها به بازی با s ادامه می دهند و صدای بلند ناگهانی را می شنوند که از اتاق غذاخوری مجاور می آید. اکنون با داشتن یک چراغ قوه، آنها به بررسی صندلی می پردازند که اکنون وارونه روی سقف ایستاده است. آنها به وضوح آشفته هستند، اما قبل از اینکه به خواب بروند، آن را کنار بگذارند. بعد از بیدار شدن از خواب، کیلی کوین را به حمام طبقه پایین صدا می کند و به این نکته اشاره می کند که توالت اکنون ناپدید شده است. آنها دو سطل را به عنوان یک درمان جمع‌آوری می‌کنند، اما نه قبل از بیان این که چقدر این فاجعه است. بعداً در همان روز یا شب (آنها کاملاً حس زمان را از دست داده اند) کیلی صدایی را می شنود که از راهروی تاریک کنار اتاق نشیمن می آید و به او اشاره می کند که به طبقه بالا برود. او را دنبال می کند و او را به اتاق خواب پدر و مادرش هدایت می کند. صدا زمزمه می کند که به زیر تخت نگاه کند، جایی که او چیزی نمی بیند، اما وقتی به بالا نگاه می کند، یک چهره زن را می بیند که روی تخت نشسته است، که تصور می کند مادرش است. «مادر» از کیلی می‌خواهد چشم‌هایش را ببندد، که او اطاعت می‌کند، وقتی چشم‌هایش را باز می‌کند متوجه می‌شود که این شکل از بین رفته است، درست قبل از اینکه اتاق با صدایی تند و فرکانس بالا و نور کورکننده فوران کند و بلافاصله دوباره تاریک شود. یک نامحدود. مدتی بعد، کیلی دوباره به برادرش در اتاق نشیمن پیوست. کوین می پرسد که در طبقه بالا چه اتفاقی افتاده است، اما کیلی پاسخی نمی دهد. با این حال، کیلی اصرار دارد که یکی از کاناپه‌ها را جابجا کند تا خروجی ورودی را به راهروی تاریک مجاور که صدا از آنجا سرچشمه می‌گیرد مسدود کند. بعداً در همان شب، در حالی که آن دو می خوابند، کارتون روی تلویزیون شروع به تکرار صحنه ای می کند که در آن شخصیتی توهمی را ایجاد می کند که در آن خود را ناپدید می کنند. در حین انجام این کار، عروسک‌های پرشده هر دو کودک شروع به ناپدید شدن می‌کنند. شب بعد صدایی برمی‌گردد و از هر دو کودک می‌خواهد به طبقه پایین به زیرزمین بروند. کوین که هنوز چراغ قوه را تزئین می کند، خواهرش را به زیرزمین می برد. کمی بعد، چراغ قوه برق را از دست می دهد. دو کودک خردسال بلافاصله شروع به از دست دادن آرامش می کنند و در تاریکی گم می شوند. کوین بدون پاسخ با کیلی تماس می گیرد. ناگهان چراغ قوه دوباره برق می‌گیرد و بلافاصله روی صورتش می‌درخشد، چهره‌ای که اکنون چشم‌ها و دهان خود را از دست داده و در عوض با پوست پوشانده شده است. کوین اکنون در اتاق نشیمن تنهاست. در حالی که او سعی می کند زنده بماند، وسایل بیشتری به سمت سقف و دیگر دیوارهای خانه جابه جا می شوند. به نظر می رسد کوین اهمیتی نمی دهد. صدا دوباره از راهرو می آید، اما این بار دستور می دهد که کوین چاقویی را از آشپزخانه بیرون بیاورد و چشمش را بیرون بیاورد. سپس دوربین به اتاق‌های مختلف اطراف خانه می‌رود در حالی که فریاد بلند می‌شود، به نظر می‌رسد بسته به اتاق یا طبقه، کمتر ترسناک و بلند نیست. اکنون با درد وحشتناک و شدید، کوین دوباره سعی می‌کند از تلفن استفاده کند و از دیدن آن متعجب می‌شود. آثار. او با 911 تماس می گیرد، جایی که اپراتور خط دیگر درباره موقعیت و وضعیت او سؤالاتی می پرسد، و کوین در خط می ماند تا «بزرگترها» دیگر بیایند و کمک کنند. کوین پاسخ می‌دهد و می‌گوید که "دلش بریده است و احساس می‌کند. اپراتور مکان او را می‌پرسد، جایی که کوین قبل از اینکه تلفن خانه را روی زمین بیاندازد و اتاق را ترک کند، پاسخ می‌دهد "درها رفته‌اند". بعداً، کوین با صدای بلند صدا کرد صدا پاسخ می دهد و می گوید که کیلی آنطور که به او گفته شده عمل نکرد، پس دهانش بود. کمی بعد، صدا زمزمه می کند که کوین باید به طبقه بالا بیاید. او اطاعت می کند و به زودی شروع به از دست دادن قدرت می کند. چراغ قوه خود را. برای رفع این وضعیت، چراغ قوه را به صورت پراکنده روشن و خاموش می کند تا باتری صرفه جویی کند. پس از چندین بار روشن و خاموش کردن چراغ قوه، خود را در سقف طبقه دوم خانه می بیند. او صدا می کند که کیلی و مادرش، قبل از اینکه توسط موجودی ناشناس به گوشه ای کشیده شوند. از گوشه، خون می پاشد و بیرون می ریزد در حالی که کوین او را صدا می کند. شات دوباره پخش می شود و سپس چندین بار برعکس می شود. دری در تاریکی زمین نشان داده می شود. اما باز نمی شود بعداً، رادیو اسباب‌بازی معلق دیده می‌شود و در سقف راهرو طبقه بالا نشسته است و جاذبه را به چالش می‌کشد. این توسط اسباب بازی های دیگر و قلدر او احاطه شده است. رادیو موسیقی تم کارتونی قبلی را پخش می کند. مشخص شد که تقریباً یک سال و نیم از رویدادهای قبلی گذشته است. دوربین محو می‌شود و نشان می‌دهد که راهرو بی‌نهایت است و تا زمانی که رادیو و پشته لگو از دید خارج می‌شوند ادامه می‌یابد. کوین که مشخص می‌شود از رویدادهای قبلی جان سالم به در برده است، دوباره کنترل چراغ قوه‌اش را به دست آورده است. در تاریکی، چهره ای را نشان می دهد که با حالتی غایب به او خیره می شود. او آن را صدا می زند و نام آن را می پرسد، بدون پاسخ. او دوباره می پرسد، اما چهره پاسخ نمی دهد، در عوض تصمیم می گیرد در تاریکی به او خیره شود. پایان.

مایکت فیلم ترسناک