فیلم خوشبختی برای مبتدی ها با دوبله فارسی - Happiness for Beginners 2023
درباره فیلم خوشبختی برای مبتدی ها
فیلم خوشبختی برای مبتدی ها در سال 2023 در ژانر کمدی ساخته شده است. تماشای آنلاین و رایگان Happiness for Beginners از مایکت با دوبله و زیرنویس فارسی بدون نیاز به دانلود.
داستان فیلم خوشبختی برای مبتدی ها
هلن یک سال پس از طلاق برای یک دوره بقا در طبیعت ثبت نام می کند. او از طریق این تجربه متوجه می شود که گاهی اوقات، برای اینکه خود را پیدا کنید، باید واقعاً گم شوید.
از ویکیپدیا، هلن یک دوره بقای مسیر آپالاچی برای مبتدیان را کتاب میکند. در حالی که قبل از رفتن به دنبال برادرش دانکن است، بهترین دوستش جیک را پیدا میکند، بنابراین از او میخواهد که کلید خانهنشینی را به او بدهد. وقتی مایک سابق با او تماس میگیرد و به او یادآوری میکند که ششمین سالگرد ازدواجشان امروز بود، او یک فلش بک میگیرد. جیک و دانکن هر دو در مراسم عروسی حضور داشتند و مایک بسیار بی دست و پا را تایید نمی کردند. هلن شمال به آنجا می آید تا جیجی را ببیند، مادربزرگ مادربزرگشان را در رانندگی از پیتسبورگ ببیند. با اقامت در متل تعیین شده کانکتیکات، صبح روز بعد، راهنمای جوان بکت به آنها یک نمای کلی از سفر پیاده روی می دهد. آنها خود را معرفی می کنند و هلن 40 ساله یکی از مسن ترین شرکت کنندگان را کشف می کند که هیو کوهنورد با خوشحالی به آن اشاره می کند. بعد از دیدن جیک که خودش را معرفی میکند، شوکه میشود. هلن در مواجهه با جیک، در حالی که او را ترک میکند، به او میگوید که با او تعامل نداشته باشد و ارتباطشان را ساکت نگه دارد. اندکی پس از اینکه اتوبوس گروه را در نقطه شروع 50 مایلی پیاده میکند، هلن پای خود را روی یک سنگ میکوبد. جیک، یک پزشک و در نتیجه EMT تعیین شده، زخم او را پانسمان میکند و طلاقش را به او تبریک میگوید. پس از مدت کوتاهی، هلن به خاطر پا گذاشتن روی چوب سرزنش میشود، یکی از قوانینی که باید از قبل یاد میگرفتند. بکت به آنها نشان می دهد که چگونه برای محافظت از آنها و غذایشان یک آویز خرس بگذارند. هم چادری ویندی در حال "له کردن" جیک است، اما هلن او را نابالغ میبیند. صبح روز بعد، هلن از جیک برای رفع تاولها کمک میخواهد زیرا او کفشهای مناسب را میآورد و از آن جلوگیری میکند. بکت برخی از تقصیرها را به گردن میسون، کوهنورد وال استریت می اندازد که یک بازیکن تیمی نیست و همه را تحت فشار قرار می دهد. ویندی سعی می کند تفکر مثبت را ترویج کند. همه با هم آشنا می شوند، هیو به اشتراک می گذارد که او یک بازیگر مشتاق بوده است اما اکنون بیمه می فروشد. وقتی آنها دوباره تنها می شوند، هلن با جیک در مورد خیره شدن و معلق ماندن او روبرو می شود. او میگوید که از بازگشت او نزد مایک میترسد، زیرا به اندازهی کافی برای او خوب نیست. از آنجایی که آنها ده روز پیادهروی کردهاند، بکت از آنها میخواهد مسیری را که بر اساس سرعت گروهبندی میشود، تغییر دهند. او اصرار می کند که میسون با کوهنوردان کندتر برای ارتقای ساختمان همراه شود. قبل از رفتن، بکت وقتی لیست گلهایی را که از جیب او افتاده بود پیدا میکند دچار ناراحتی میشود. هیچ کس به داشتن آن اصرار ندارد. جیک، که میداند مال او بود، بیصدا او را صدا میزند و بعداً چیزی به او میدهد تا بخواند. در گروه پیادهروی، آنها درباره جیک و ویندی شایعات میکنند و نشان میدهند که شیمی وجود دارد. یک بوسه سریع ذکر شده است. در حالی که بقیه در حال بررسی نقشه هستند، هیو به طرز احمقانه ای پرتو تعادل را با یک کنده گندیده بازی می کند. هلن که به شدت به پای او آسیب می رساند، همانطور که میسون یخ می زند، هلن پیشنهاد می کند که برای کمک برود. هلن توضیح می دهد که وقتی بعد از شب به گروه اصلی می رسد، چه اتفاقی افتاده است و آنها تصمیم می گیرند در سپیده دم بروند آنها را پیدا کنند. او که با جیک چادر مشترکی دارد به او می گوید که برادر وسطش ناتان در شش سالگی غرق شده است. هلن احساس مسئولیت می کرد و خانواده ابتدا با پدر و سپس مادرشان درگیر شدند و آنها را ترک کردند. هر دو حسادت میکنند: جیک به خاطر پذیرفتن پیامهای دائمی او و هلن به خاطر بوسهاش با ویندی، اگرچه در طول بازی حقیقت یا جرات بود. هلن در سحر که از خواب بیدار میشود، سه نفر دیگر را نزد هیو و همراهی میبرد. او و مردان او را با برانکارد موقت به آمبولانسی که در سه مایلی دورتر در انتظار هستند، می برند. روز بعد، همه آنها استراحت می کنند و گپ می زنند و وقتی غروب می شود، هلن به دنبال جیک می گردد که از گروه در جنگل رفته است. سپاسگزار، او را در آغوش میگیرد و سپس توضیح میدهد که یک بیماری تخریبی چشم را به ارث برده است که باعث میشود به آرامی بینایی خود را از دست بدهد. در حال حاضر شبها بیشتر بر او تأثیر می گذارد و دلیلی است که او آنها را پیدا نکرده و طبابت را متوقف می کند. آنها تقریباً می بوسند اما قطع می شوند. روز بعد آنها به سمت اتوبوس می روند که آنها را به متل برمی گرداند. هلن که قصد دارد در کارائوکه و سایر فعالیت های خداحافظی شرکت کند، پس از شنیدن این موضوع که جیک کسی را در خانه دارد بیرون می رود. در حال رانندگی به سمت s، او فقط می تواند به او فکر کند. سرانجام با خواندن آنچه که او برای او نوشته بود (شعری از پابلو نرودا) متوجه می شود که او نسبت به او احساس دارد. جیجی می بیند که سفر او را تغییر داده است و فکر می کند که ممکن است عاشق شده باشد. دانکن می آید و هلن به خاطر رفتاری که با او در طول این سال ها داشته عذرخواهی می کند و قول می دهد که خواهر بهتری باشد. دانکن اصرار می کند که هلن با او و جیجی برای جشن تولد بیرون برود. جیک ظاهر میشود و بعد از اینکه او اعتراف میکند که سالها او را دوست داشته، بالاخره میبوسند.