فیلم زلزله با دوبله فارسی - The Quake 2018
درباره فیلم زلزله
فیلم زلزله در سال 2018 در ژانر درام ساخته شده است. تماشای آنلاین و رایگان The Quake از مایکت با دوبله و زیرنویس فارسی بدون نیاز به دانلود.
داستان فیلم زلزله
در سال 1904 زمین لرزه ای به بزرگی 5.4 در مقیاس ریشتر اسلو را لرزاند و مرکز آن در "اوسلو گرابن" که در زیر پایتخت نروژ قرار دارد، بود. در حال حاضر نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد ما می توانیم منتظر یک زلزله بزرگ در آینده باشیم ...
یک سال پس از اسلاید در گیرانگر، کریستیان ایکورد زمین شناس در حال آماده شدن برای حضور در یک برنامه گفتگو است و به عنوان قهرمانی برای نجات جان صدها نفر در فاجعه مورد ستایش قرار می گیرد. سه سال بعد. ایدون از او طلاق می گیرد و از فرزندانشان جدا می شود. ، سوندره و جولیا. کریستیان در گیرانگر که عمدتاً بازسازی شده است، در انزوا زندگی می کند، خانواده او در اسلو زندگی می کنند. ایدون شغل جدیدی به عنوان کارگر هتل در هتل رادیسون بلو پلازا دارد. جولیا برای یک آخر هفته در گیرانگر به دیدار کریستیان می آید. کریستین که از کم توجهی به او ناامید شده است، جولیا را مجبور می کند به خانه برگردد. در آن شب، او یک اتاق مخفی را در خانه خود پیدا می کند که به 250 قربانی سونامی اختصاص یافته است. او در این مورد با کریستین روبرو می شود که نشان می دهد او مسئول مرگ آنها است. علیرغم اینکه او اکنون میخواهد آخر هفته بماند، کریستین او را زودتر به خانه میفرستد و او را حواسپرتی خطاب میکند. مدتی بعد، مرگ یکی از همکارانش در تونل اسلو، کریستیان را وادار می کند تا برای بررسی شرایط مرگش به اسلو سفر کند. کریستین پس از رسیدن به اسلو متوجه می شود که همکارش در اثر ریزش تونلی که در حال مطالعه بود کشته شده است. و در حال مطالعه حرکت لرزه ای در سراسر اسلو و منطقه اطراف بود. کریستین با کمک دخترش ماریت، با تحقیق بیشتر در مورد این حادثه، در نهایت به این نتیجه میرسد که ممکن است به زودی یک زلزله بزرگ تا ریشتر 8.5 در مقیاس ریشتر اسلو را به لرزه درآورد و سقوطی که همکارش را کشته است ممکن است حرکت پیشرو برای آن. تلاش های او برای هشدار دادن به خانواده اش عمدتا نادیده گرفته می شود. در آن شب، قطعی عظیم برق تمام برق شهر را قطع می کند و یک شکاف لرزه ای خانه اپرای اسلو را ویران می کند و ایدون را که برای تماشای رسیتال باله آمده بود مجروح می کند. ایدون با این باور که این یک تصادف است، اقامت در اسلو را انتخاب می کند. پس از مشاجره، ایدون به کریستین دستور میدهد تا از او و بچهها دوری کند تا زمانی که تلاشهای مداوم او برای هشدار دادن به خانوادهاش نتیجه معکوس داشته باشد، که منجر به این میشود که همسرش به او دستور میدهد که دیگر با او صحبت نکند. با این حال کریستین سوندر را متقاعد می کند که برای یک هفته کالج را به مکانی امن تر در حومه شهر ترک کند. او که مصمم است خانواده اش را نجات دهد، جولیا را زود از کلاس باله اش برمی دارد و با جولیا و ماریت به آسمان خراش رادیسون بلو می رود تا سعی کند ایدون را متقاعد کند که با آنها از اسلو فرار کند و پس از آن آنها به سوندره خواهند رفت. با پیدا کردن ایدون در داستان چهل و یکم، او یک زنگ هشدار آتش میزند تا او و دیگران را تخلیه کند. جولیا به داخل ساختمان سرگردان می شود تا پدرش را پیدا کند و ماریت در تعقیب آن است. با بسته شدن درهای آسانسور، کریستین جولیا را در انتهای اتاق می بیند. با وجود تلاش برای صدا زدن او، درها بسته می شود و آسانسور شروع به پایین آمدن می کند. ناگهان برق قطع می شود. ماریت جولیا را در بالکن پیدا می کند که دوردست را نگاه می کند. انعکاس در شیشهای پشت ماریت، دنبالهای از دود و انفجار را نشان میدهد که در اثر نزدیک شدن زمینلرزه ایجاد شده و مستقیماً به سمت هتل میرود. ماریت جولیا را می گیرد و با برخورد اولین موج زمین لرزه به داخل می دود و ماریت را بیهوش می کند. سقف سالن سخنرانی فرو می ریزد و استاد و چند دانشجو کشته می شوند و دوست دخترش مجروح می شود. آسانسور کریستین و او به سرعت از چاه پایین میآید، ایدون را بیهوش میکند و کریستیان را مجروح میکند. مدتی بعد، ماریت از خواب بیدار میشود و جولیا را مییابد که از یک کارگر مجروح هتل مراقبت میکند. در کنار Radisson Blu، ساختمان Posthuset جابجا می شود و سپس مستقیماً در سمت راست Radisson Blu فرو می ریزد و طبقه 41 را به طور نامطمئنی بر روی خرابه ها آویزان می کند و همه چیز زیر آن ویران می شود. پس از یک پس لرزه، ساختمان شروع به کج شدن می کند. ماریت ناخواسته دست هتل مجروح را رها میکند و او از روی زمین پایین میآید و از پنجره بیرون میرود تا جایی که میمیرد. ماریت چنگال خود را از دست میدهد و تقریباً به همان سرنوشت دچار میشود، اما در حالی که جولیا به نردهای آویزان است، به لبه میله سوار میرود. در چاه آسانسور، ایدون و کریستین در حال بالا رفتن از نردبانهای تعمیر و نگهداری هستند تا به طبقه بالا بروند. آوارهایی که در اثر پسلرزهها از بین میروند، به پایین شفت میافتند و پای او را مثله میکنند و کریستیان را مجبور میکند او را حمل کند. آنها به یک درب آسانسور باز نزدیک طبقه 30 می رسند و سعی می کنند از یک سیم قطع شده آسانسور برای چرخش به سمت دهانه استفاده کنند. کریستین موفق می شود، اما ایدون به مرگ او سقوط می کند. کریستین ویران شده به جایی می رود که آخرین بار جولیا را در آنجا دیده بود و او و ماریت را می بیند که پشت میله سوار شده جمع شده اند. پس لرزه نهایی باعث می شود جولیا تعادل خود را از دست بدهد و او از کف به سمت پنجره شکسته می لغزد. کریستین به دنبال او میپرد و او را از مسیر بیرون میکشد و خود را بیهوش میکند. وقتی به هوش میآید، میبیند که جولیا بهطور نامطمئنی روی پنجرهای که ترک میخورد تعادل خود را حفظ میکند. با احتیاط به جولیا نزدیک می شود، موفق می شود قبل از شکستن پنجره او را بگیرد و با کمک او او را بالا بکشد. آنها با هم هتل را ترک می کنند. مدتی بعد، ماریت وارد دفتر کارش می شود تا ببیند که بیشتر آن را ویران کرده است، به جز عکسی از کودکی او با پدرش. کریستین، جولیا و سوندر که دوباره متحد شده اند با کشتی به خانه قدیمی خود در گیرانگر می رسند.