وقتی درگیر عشقی،یه عشق دوطرفه...وقتی عشقت میگه با همه دنیا میجنگه،فقط
به خاطر تو...وقتی میدونی جز اون نمیتونی با کس دیگه ای باشی ...وقتی هم
به قلب خودت، هم به قلب اون اعتماد داریم...وقتی...وقتی...وقتی همه عالم و
آدم دست به دست هم دادن تا مانع وصالتون بشن...وقتی صداها توی گوشت
میپیچن تا منصرف بشی،فراموشش کنی،دل بکنی ...وقتی دیگه از همه جا ناامید
میشی...وقتی تو اوج نا امیدی یه نقطه روشن میبینی...وقتی به سمت نور
میری...وقتی خیال میکنی لحظه به لحظه داری به عشقت نزدیک میشی،غافل
از این که فرسنگ ها ازش دور شدی...
خیال میکردی نجات پیدا میکنی ...نجات پیدا کردی...ولی خودت خبر نداری !
حالا دیگه به اون نقطه روشن رسیدی...همه جا روشنه،دنیات سراسر نوره...اما...
انگار چشمی برای دیدن روشنایی نداری !
سلام خدمت دوستان مایکتی من دوستان رمان مهر طلاق [درباره پسر و دختری به اسم ترانه و مهدی که از کودکی با هم دوست میشوند که...]دوستان رمان مهر دارای 121پارت است و دارای ژانر عاشقانه و غمگین است
★ ★ ★ ★ ★ ٥ خرداد ١٤٠٢
واغن عالیییی بود فقط تایپش مشکل داشت اخرش غم انگیز بود حیف شد مجید مرد و اینک اخرش نفهمیدم چرا مجید مخالف ازدواج برادرش بود
☆ ★ ★ ★ ★ ١١ اردیبهشت ١٤٠٢
✓ داستان عالی ✗ تایپ یکم کلمه هاش در هم بود رمان عالی بود فقط من نفهمیدم چرا مجید مخالف ازدواج برادرش بود خیلی مبهم بود اینجاش
★ ★ ★ ★ ★ ٢١ بهمن ١٤٠١
✓ جذاب ✓ دانستنی تخیلی بدون دسترسی خاصی و...