فیلم آخرین پسر - The Last Boy 2019
درباره فیلم آخرین پسر
فیلم آخرین پسر در سال 2019 در ژانر درام ساخته شده است. تماشای آنلاین و رایگان The Last Boy از مایکت با دوبله و زیرنویس فارسی بدون نیاز به دانلود.
داستان فیلم آخرین پسر
با نزدیک شدن به پایان، یک مادر در حال مرگ، پسر خردسال خود را به سفری به جایی میفرستد که آرزوها را برآورده میکند. این آثار الهام گرفته از آثار عارف و شاعر صوفی قرن سیزدهم، مولانا است.
نوعی فاجعه اتفاق افتاده است. چیزی به نام "باد" از ناکجاآباد می آید و مردم را به خاک تبدیل می کند، انگار که آنها را شکار می کند. داستان با پسری و مادرش شروع می شود، مادر به دلیل نامعلومی به خاطر "کاری که با من کردند" می میرد. مادر پسر را برای رفتن به "محل آرزوها" آماده کرده و نقشه مقصد و دستگاهی به نام "اسکنر" در اختیار او قرار داده است. او به او نشان داده است که چگونه از اسکنر برای منحرف کردن یا خنثی کردن "باد" استفاده کند و چگونه ادامه دهد تا در سفر خود به سمت مکانی که آرزوها را برآورده می کند تا حد امکان امن باشد. پس از مرگ مادرش، او به راه خود ادامه می دهد و با یک دختر، یک زن دانشمند و یک سرباز انگلیسی که با او سفر می کنند، ملاقات می کند. زن آنها را به عمارت متعلق به دانشمند دیگری هدایت می کند که امیدوار است به او کمک کند دستگاهی بسازد که همان کار اسکنر s را انجام دهد، اما به طور خودکار. در حالی که در عمارت دختر به خاک می رود. پسر، آسیب دیده، به سمت مقصد اصلی خود حرکت می کند، سرباز و زن دنبال می کنند. در نقطه ای آنها به میدانی می رسند که باد بالا می آید و به شدت و پیوسته در سراسر میدان حرکت می کند و به نظر می رسد که آنها را نادیده می گیرد. همسر مرحوم در یک نوع حباب در میان باد ظاهر می شود. سرباز از پسر می خواهد که به او کمک کند تا به همسرش برسد. او به او می رسد، دست او را لمس می کند، اما بعد تبدیل به خاک می شود. سپس پسر مادرش را در همان حباب می بیند و از زن می خواهد که از دستگاه او برای رسیدن به مادرش کمک کند. درست در آن زمان، دختر، که قبلاً فوت کرده بود، در حباب دیگری در کنار مادرش ظاهر می شود. با کمک دانشمند نزد مادر و دخترش می رود. هر دو دست خود را دراز می کنند و مادرش می گوید که او باید انتخاب کند که کدام دست را بگیرد. پسر هر یک از دستان آنها را می گیرد و آنها را کنار هم می گذارد تا مادر دست دختر را بگیرد، آنها لبخند می زنند، راه می روند، سپس پوف ناپدید می شوند، اما بدون اینکه تبدیل به خاک شوند. در آن لحظه باد می افتد و پسر به عقب برمی گردد. به زن، پاکت نامه ای را در راه پیدا کرد که ظاهراً از طرف مادرش پیامی در آن داشت. پسر به نظر میرسد معنی آن را میداند اما زن آن را میفهمد و به پسر میگوید که مقصد جدیدی به آنها داده شده و آیا او میخواهد برود پسر میگوید بله و داستان به پایان میرسد.