
روز مرگت مبارک ۲
Happy Death Day 2Uپخش آنلاین
ژانر: | کمدی |
امتیاز IMDb: | ۶.۲ |
دوبله: | دارد |
سال ساخت: | ۲۰۱۹ |
مدت زمان: | ۹۶ دقیقه |
کشور: | آمریکا |
رده سنی: | ۱۳+ |
برای تماشا از اینترنت ایرانسل یا رایتل استفاده کنید؛ هزینه ترافیک به صورت تمامبها محاسبه میشود.
این دنباله "روز مرگ مبارک" با رایان (فی وو) شروع می شود که پس از اینکه مجبور می شود در ماشین خود بخوابد، در ماشین خود بیدار می شود. او به اتاقش می رود تا درخت (جسیکا روث) و کارتر (اسرائیل بروسارد) را پیدا کند و کارتر او را گم کند. رایان برای ملاقات با دوستانش سامار (سوراج شارما) و دره (سارا یارکین) در آزمایشگاه علمی می رود. آنها روی آزمایشی کار میکنند که شامل رآکتوری است که خودشان ساختهاند و در آستانه پیشرفت هستند، تا اینکه دین برانسون (استیو زیسیس) وارد میشود و به آنها دستور میدهد که پروژهشان را به دلیل آسیبهای دائمی که به نیروی برق وارد میکند تعطیل کنند. بعداً، رایان در تاریکی از آزمایشگاه علوم می گذرد و کمد را چک می کند. او با ظاهر شدن سامار پشت سر او وحشت زده می شود، فقط برای اینکه قاتل Babyface از کمد بیرون آمده و به سینه رایان خنجر بزند. سپس رایان بلافاصله در همان روز از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که همه چیز مانند بار اول اتفاق می افتد. او به اتاقش می رود تا صحبت درخت و کارتر را قطع کند تا به او بگوید چه چیزی را تجربه کرده است. درخت تصور میکند که اکنون در حلقه زمان مرگ خودش گرفتار شده است و وقایع فیلم اول را برای او مرور میکند تا خلاصهای از اتفاقات گذشته را بفهمد. او و کارتر توافق می کنند که به رایان کمک کنند تا بفهمد که او در حال کشتن اوست. آنها گام های او را به سمت آزمایشگاه برمی گردند، اما وقتی به آنجا نگاه می کنند هیچ کس در کمد نیست. وقتی رایان به درخت و کارتر راکتور را نشان میدهد، متوجه میشود که رایان کسی بود که حلقه زمانی را ایجاد کرد که باعث شد دوشنبه هجدهم تکرار کند. درخت و کارتر در یک گردهمایی عمومی هستند که زنگ هشدار آتشسوزی به صدا در میآید. در حالی که دانشآموزان را بیرون میبرند، رایان بیبی فیس را میبیند که دقیقاً به او خیره شده است و شروع به دویدن در جهت مخالف میکند و Babyface از نزدیک دنبال میکند. او به رایان می رسد، اما درخت او را با خفاش ناک اوت می کند. آنها نقاب او را برمی دارند و وقتی متوجه می شوند که قاتل کسی نیست جز... RYAN، شوکه می شوند. در واقع، رایان از یک خط زمانی جایگزین است. او آمده است تا رایان را از این خط زمانی بکشد تا از ایجاد یک رویداد فاجعه بار با راکتور جلوگیری کند. رایان 1 می رود تا راکتور را فعال کند تا خطوط زمانی را درست کند، درست همانطور که برانسون وارد می شود تا آنها را متوقف کند. رایان ۲ تلاش میکند راکتور را نابود کند، اما خاموش میشود و باعث انفجاری دیوانهکننده میشود که همه را به عقب برمیگرداند. درخت در اتاق s از خواب بیدار میشود. همان چیزهایی را که هر بار که در روز تولدش از خواب بیدار می شود، برای او تکرار می کند. او آهنگ زنگ تولدش را می شنود و متوجه می شود که دوباره روز دوشنبه هجدهم بیدار شده است. درخت هول میکند و با عصبانیت به محوطه دانشگاه به همراه کارتر و رایان به آزمایشگاه میآیند تا بفهمند که در جریان است. آنها بعد از اینکه متوجه شدند راکتورشان کار می کند، سامار و دره را با هم جمع می کنند، اما درخت از آنها می خواهد که آن را تعمیر کنند تا بتواند به یک روز عادی برگردد. درخت به اتاقش می رود تا لوری را پیدا کند (روبی. او کیک مسموم شده ای را می خواهد که لوری را شکل می دهد. در حال آماده شدن بود، اما او به درخت میگوید که کیک کوچکی وجود ندارد، به این معنی که لوری قصد کشتن درخت را ندارد.در حالی که در سالن غذاخوری، درخت با وحشت میبیند که در این خط زمانی، کارتر با دنیل (ریچل متیوز) قرار ملاقات میگذارد. ظاهراً مانند دانیلی که درخت خیلی خوب می شناسد فاسد نیست. سپس درخت برای ناهار تولد به پدرش دیوید (جیسون بیل) می رود. برای سورپرایز بسیار بزرگ، مادرش جولی (میسی یاگر) در این بعد زنده است. او می رود. برای اولین بار بعد از سالها مادرش را با گریه در آغوش می گیرد و هر سه وقت خود را صرف جشن گرفتن تولدهای خود می کنند. درخت بعداً به تلفن خود نگاه می کند و سال ها خاطراتی را با مادرش می بیند که هرگز از آنها خبر نداشت. درست زمانی که درخت در حال تصمیم گیری است. برای ماندن در این بعد، او گزارش خبری در مورد انتقال جان تومز (راب ملو) به بیمارستان می بیند. او با عجله به آنجا می رود تا او را بکشد و تبر آتشی را می گیرد. همانطور که درخت وارد اتاق می شود، او توسط یک پلیس دستگیر می شود و مجبور می شود تبر را رها کند و او دستبند به او می زند. وقتی بیبی فیس قاتل را با چاقو می کشد، پلیس او را بیرون می برد. او هنوز به لوری فکر میکند تا اینکه لوری در آسانسور پشت سرش میآید و درخت را به محل امن میبرد. لوری او را از منطقه ای در حال ساخت عبور می دهد، اما بیبی فیس آنها را به آنجا می برد و با خنجر به سینه لوری می زند و او را می کشد. او سپس درخت را از پله ها تعقیب می کند، اما او موفق می شود او را پایین بیاورد. او به سرعت بلند می شود و درخت را روی پشت بام می گیرد. او تعادل خود را از دست می دهد و می میرد. درخت دوباره در همان روز از خواب بیدار می شود و می بیند که هنوز در بعد متناوب است. او با رایان به آزمایشگاه می رود تا دوباره به او و سامار و دره توضیح دهد تا بتوانند هر دو حلقه زمانی را ببندند. با این حال، یافتن الگوریتم مناسب برای راه اندازی مجدد راکتور مستلزم آن است که درخت چندین بار بمیرد تا زمانی که بتواند اطلاعات مناسبی را که به آنها الگوریتم می دهد، به خاطر بسپارد. درخت سپس یک مونتاژ خودکشی را انجام می دهد، با مرگ هایی مانند برق گرفتگی خود در وان، نوشیدن مایع تمیزکننده فاضلاب، شیرجه رفتن در یک دستگاه خرد کن چوب، پریدن با چتر با لباس زیر بدون چتر نجات (در حالی که پرنده را تکان می دهد و عمداً جلوی کارتر و دانیل فرود می آید). و همچنین پریدن به سمت مرگ او. با این حال، وقتی دوباره از خواب بیدار میشود، ضربههای روحی ناشی از مرگ دائمیاش همچنان بر او تأثیر میگذارد، و قبل از اینکه او را به بیمارستان ببرد، در آغوشش فرو میرود. گرگوری (چارلز آیتکن) با درخت مواجه میشود که نمیداند چه کسی کیست. درخت از آنجایی است که شاگرد او نیست و همچنین لوری است که با او رابطه دارد. درخت به او می گوید که برود لوری را از تومز دور کند، زیرا او را تا اتاق عمل همراهی می کند. درخت می دود و پلیس را بیرون می زند تا اسلحه اش را بگیرد. هنگامی که او به OR می رسد، لوری در حال حاضر مرده است. تومز پشت درخت ظاهر می شود، اما او دوبار به او شلیک می کند. او می پرسد چه کسی او را آزاد کرده است، درست قبل از اینکه بیبی فیس ظاهر شود و سعی می کند اسلحه را از دستش بگیرد. او مخزن گاز قابل اشتعال را می بیند و به آن شلیک می کند تا هر دوی آنها را بکشد. درخت از خواب بیدار می شود و از دوستانش التماس می کند که سریع حلقه ها را تعمیر کنند، زیرا نمی داند چقدر زمان بیشتری دارد تا مرده بماند. کارتر در راه خروج او را تعقیب میکند و او به او میگوید که در خط زمانی دیگر با هم هستند و به همین دلیل انتخاب بین او و مادرش برای او سخت است. کارتر سعی می کند به تری بگوید که زندگی شخصی را دارد و نباید در گذشته بماند. برگ درخت برای ناهار با والدینش ملاقات می کند و دوباره احساس درد می کند. درخت از والدینش می خواهد که او را از دانشگاه دور کنند. در حین رانندگی، جولی از خوردن یک خوراکی با درخت برای تولدشان یاد می کند، اما درخت متوجه منظور کارتر می شود، زیرا این خاطرات متعلق به او نیست. خانواده برای استراحت در یک متل توقف می کنند. درخت از رایان متنی دریافت میکند که میگوید نزدیک به بستن حلقهها هستند. در حالی که دیوید در حمام است، درخت با جولی صحبت می کند و از او می پرسد که اگر هرگز دیوید را ملاقات نمی کرد، چه می کرد. جولی میگوید که نمیتواند زندگی بدون او را تصور کند، و به درخت میگوید که چگونه زندگیاش را پس از به دنیا آمدن تغییر داد. لحظه حساس زمانی قطع می شود که تری در تلویزیون می بیند که تومز فرار کرده و لوری، پلیس و کارتر را که برای توقف تومز رفته بودند کشته است. درخت متوجه می شود که باید از بسته شدن حلقه جلوگیری کند، در غیر این صورت کارتر و لوری مرده خواهند ماند. او کلیدهای ماشین را می گیرد و با عجله بیرون می رود، سعی می کند به رایان برسد، اما در حالی که او و دیگران در حال آماده شدن برای خاموش شدن راکتور هستند موفق نمی شوند. درخت سپس به سمت یک نیروگاه برق میراند و فقط یک ثانیه قبل از خاموش شدن راکتور درون جعبه شارژ میشود. درخت دوباره زنده میشود و میرود تا الگوریتم را به رایان بگوید، اما این بار، او تصمیم گرفته است به خط زمانی اصلی خود بازگردد. برانسون و دو محافظ امنیتی یک روز کامل زودتر از زمان برنامه ریزی شده وارد رآکتور می شوند. درختی که به یک نقشه فوری برای دزدیدن آن نیاز دارد، دانیل را مجبور میکند که خود را به عنوان یک دانشآموز فرانسوی نابینا نشان دهد تا حواس برانسون را پرت کند، در حالی که کلیدهای او را میگیرند و وارد دفتری میشوند که راکتور در آن قرار دارد و قبل از اینکه آن را به آزمایشگاه برگردانند. قبل از بازگشت به خانه، درخت میرود. در اطراف تلاش برای به دست آوردن بسته شدن. او به لوری نزدیک می شود و صمیمانه با او در مورد پایان دادن به رابطه اش با گرگوری صحبت می کند، زیرا می داند ارزشش را ندارد. سپس درخت لوری را در آغوش می گیرد. سپس به اتاق می رود تا بگوید چقدر در مورد او اشتباه کرده است، اما پسری را پیدا کرد که از حمام بیرون آمد و چیزی جز یک حوله نداشت، و درخت می بیند که دانیل در هر دو بعد مکیده است. در نهایت، درخت میرود تا ناهار تولد را با والدینش بخورد، اما از دیوید میخواهد که به او اجازه دهد یک لحظه با جولی خلوت کند، که اساساً درخت یک لحظه آخر دیگر را با مادرش میگذراند. درخت همان شب برای نجات لوری به بیمارستان میرود. . او با اسلحه به اتاق میرود و قبل از حمله، تومز را میکشد. خانمها بیرون میروند، اما بیبیفیس آنها را در گوشهای قرار میدهد. درخت به درستی حدس میزند که قاتل اینجا گرگوری است و میخواهد لوری را برای این رابطه ساکت کند. قبل از اینکه آنها بتوانند بدوند، همسرش استفانی (لورا کلیفتون) برای شلیک به لوری ظاهر می شود. او اسلحه را به گرگوری می دهد تا درخت را بکشد، اما او ابتدا به استفانی شلیک می کند. درخت می دود و اسلحه ای به دست می گیرد و گریگوری به دنبال او می رود. او Tree را در اتاقی دریافت میکند که حاوی آهنربای نیرومندی است که متوجه آن نمیشود... اما درخت متوجه میشود. او در حالی که تفنگش را روی او می کشد، یک پیچ گوشتی نگه می دارد، اما چند کلمه آخر برای او دارد: دوباره پیچ.» با آن، آهنربا را روشن می کند و گریگوری توسط یک صندلی فلزی در آن گیر می کند. درخت پیچ گوشتی را رها می کند. کارتر ظاهر میشود و او و تری به لوری کمک میکنند تا برانکارد شود. درخت به لوری میگوید که از این که اوضاع چطور پیش رفت متأسف است و چگونه آرزو میکند که همه چیز متفاوت باشد، حتی اگر لوری نمیداند چه چیزی چیست. در همین حال، رایان، سامار و دره راکتور را راهاندازی کردهاند، اما برونسون و نگهبانان دوباره سعی میکنند جلوی آنها را بگیرند. سامار و دره تا زمانی که راکتور روشن میشود، آنها را متوقف میکنند. درخت میگوید. کارتر دوباره که آنها در خط زمانی دیگر با هم هستند، و درست زمانی که راکتور به نقطهی خود میرسد، یک بوسه را به اشتراک میگذارند، یک ثانیه قبل از اینکه برانسون بتواند پریز را بکشد. همه درست قبل از اولین انفجار در اتاق بیدار میشوند. درخت نگاه میکند. نزد کارتر می رود و می پرسد: "دانیل او پاسخ می دهد: "چه کسی و او با خوشحالی به او هجوم می آورد و می بیند که به خانه برگشته است. در طول تیتراژ پایانی، درخت، کارتر، رایان، سامار و دره مجبور به انجام خدمات اجتماعی برای روشن کردن راکتور چند وانت سوار می شوند و ماموری از دارپا می آید تا آن پنج نفر را تا مقر اسکورت کند. آنها راکتور را گرفته اند و رایان را به خاطر پیشرفت علمی اش تحسین می کنند. دارپا می خواهد آزمایشی با آن انجام دهد، به این معنی که آنها به یک سوژه انسانی نیاز دارند تا در یک حلقه زمانی به دام بیفتند. درخت میگوید کاندیدای عالی را دارد. عکس آخر دانیل را نشان میدهد که در رختخواب در حال فریاد زدن از خواب بیدار میشود.



