افسانه سوار بی سر

فیلم افسانه سوار بی سر Sleepy Hollow 1999


پخش آنلاین
ژانر:فانتزی
امتیاز IMDb:۷.۳
زیرنویس:دارد
دوبله:ندارد
سال ساخت:۱۹۹۹
مدت زمان:۹۸ دقیقه
کشور:آلمان
رده سنی:۱۸+

۹۴٪
این فیلم را دوست داشتند ۵۳ نفر
مایکت فیلم افسانه سوار بی سر
ایچابد کرین به اسلیپی هالو فرستاده می شود تا سر بریدن سه نفر را بررسی کند که مقصر آن ظاهر افسانه ای، The Headless Horseman است.
در سال 1799، ایچابود کرین، پاسبان پلیس شهر نیویورک به دهکده هلندی اسلیپی هالو، که توسط یک سری از سر بریدن وحشیانه صورت گرفته است، اعزام می شود: یک پدر و پسر ثروتمند و یک بیوه. دکتر توماس لنکستر، تاجر ثروتمند شهر جزیره ای، بالتوس ون تاسل، دکتر توماس لنکستر، سردفتر استینویک، جیمز هاردنبروک و قاضی ساموئل ایچاباد دریافتند که مردم محلی معتقدند قاتل مظهر ارواح یک مزدور بی سر هسی از جنگ انقلابی آمریکا است که سوار بر یک سیاه پوست می شود. جست‌وجوی سر گم‌شده‌اش. ایچابد با بدبینی به داستان ماوراء الطبیعه، تحقیقات خود را آغاز می‌کند. با سوار شدن به خانه بالتوس ون تاسل و همسرش، لیدی ون تاسل، او را با دختر روحانی بالتوس، کاترینا می برند. هنگامی که قربانی چهارم کشته می شود، ایچابد پسر جوان ماسبث را زیر بال خود می گیرد. ایچاباد و ماسبث قربانیان را با دریافت اطلاعاتی از فیلیپس نبش قبر می‌کنند و متوجه می‌شوند که بیوه باردار مرده است. او، ماسبث جوان و کاترینا، به جنگل‌های غربی می‌روند، جایی که یک تاجی که در یک غار زندگی می‌کند، محل قبر را در «درخت مردگان» نشان می‌دهد. او قبر را حفر می‌کند و متوجه می‌شود که جمجمه را برده‌اند، و نتیجه می‌گیرد که توسط فردی که اکنون او را کنترل می‌کند دزدیده شده است و این درخت دروازه‌اش برای ورود به دنیای زنده است. سپس سوارکار ماما روستا و خانواده‌اش را می‌کشد. و همچنین بروم خواستگار، زمانی که سعی می کند مداخله کند ایچاباد فرضیه می دهد که اسب سوار به اهداف منتخبی که توسط یک توطئه مرتبط شده اند حمله می کند. او و ماسبث از هاردنبروک دیدن می کنند، که فاش می کند که اولین قربانی، پیتر ون گرت، مخفیانه با بیوه ازدواج کرده است و وصیت نامه جدیدی می نویسد که دارایی خود را به او واگذار می کند. ایکابد استنباط می کند که همه قربانیان (به جز بروم) یا ذینفع یا شاهد این وصیت نامه جدید هستند، و ارباب شخصی است که در غیر این صورت ملک را به ارث می برد: بالتوس، یکی از بستگان ون گرت. کاترینا، پس از کشف اتهام، شواهد را می سوزاند هاردنبروک خودکشی می کند و استین ویک برای بی اعتبار کردن ایچاباد جلسه ای در شهر تشکیل می دهد، اما بالتوس وارد مجلس کلیسا می شود و اعلام می کند که اسب سوار همسرش را کشته است. سوارکار به کلیسا حمله می کند، اما نمی تواند وارد شود. در هرج و مرج، بزرگان باقی مانده روشن می شوند و به یکدیگر حمله می کنند: استین ویک و لنکستر کشته می شوند و اسب سوار بالتوس را از پنجره عبور می دهد و او را از کلیسا بیرون می کشد و سرش را به دست می آورد. ایچاباد در ابتدا به این نتیجه می رسد که کاترینا سوارکار را کنترل می کند. که نمودار او، که او معتقد بود اسب سوار را احضار کرده است، واقعاً یک تصویر حفاظتی است، و علاوه بر این، یک زخم مرگبار در بدن "لیدی وان" پیدا می کند. لیدی ون تاسل، زنده و سالم، سپس خود را به کاترینا نشان می‌دهد و میراث واقعی خود را از خانواده‌ای فقیر توضیح می‌دهد که سال‌ها پیش توسط ون گرت از خانه بیرون رانده شدند، زمانی که او به جای آن از بالتوس و کاترینا حمایت کرد. او سوگند یاد کرد که از ون گرت و همه کسانی که به او ظلم کرده بودند انتقام بگیرد و خود را به شیطان عهد کرد که اگر اسب سوار را برای انتقام از او برانگیزد و همچنین مالکیت را بدون رقیب ادعا کند. او با دستکاری راه خود به خانواده ون تاسل، از ترس، باج خواهی و شهوت استفاده کرد تا دیگر بزرگان را به نقشه خود بکشاند. پس از حذف تمام وارثان و شاهدان دیگر و کشتن خواهرش، ولیعهد، به دلیل کمک به ایکابد، اسب سوار را احضار می کند تا کاترینا را تمام کند. ایچاباد و ماسبث با ورود اسب سوار به سمت آسیاب بادی می شتابند. پس از فراری که آسیاب بادی را از بین می برد و متعاقب آن تعقیب و گریز به سمت درخت مردگان، جمجمه را به سمت او پرتاب می کند. آزاد شده و در حالی که سرش را ترمیم کرده است، اسب سوار به کاترینا رحم می کند و به لیدی ون تاسل حمله می کند، او را بوسیده و با او به جهنم باز می گردد و این معامله را انجام می دهد. ایکابد که ایمانش احیا شد، درست به موقع برای قرن جدید، به همراه کاترینا و یانگ ماسبث به نیویورک بازمی گردد.