فیلم حاشیه دنیا Rim of the World 2019
پخش آنلاین
ژانر: | اکشن |
امتیاز IMDb: | ۵.۲ |
زیرنویس: | دارد |
دوبله: | ندارد |
سال ساخت: | ۲۰۱۹ |
مدت زمان: | ۹۷ دقیقه |
کشور: | آمریکا |
رده سنی: | ۱۳+ |
چهار کمپینگ نامناسب باید با هم متحد شوند و بر ترس های خود غلبه کنند تا جهان را در طول تهاجم بیگانگان نجات دهند.
الکس، پسری منزوی اجتماعی که اخیراً پدرش را در آتش سوزی از دست داده است، با اکراه در یک کمپ تابستانی در جنوب کالیفرنیا به نام "حاشیه" شرکت می کند. او با دو "نامناسب" دیگر، ژن ژن، یتیمی از چین و داریوش، پسری صریح آشنا می شود. از یک خانواده ثروتمند. یک روز بعد از ظهر، در حالی که ژن ژن در یک دریاچه است، به جنگل می رود و به دنبال نقطه دیدبانی است که در پوستر اردوگاه دیده بود، در حالی که الکس سعی می کند دنبالش کند. او با داریوش روبرو می شود که اتفاقاً در همان نزدیکی است. داریوش به اشتباه سعی می کند ترس از ارتفاع را با ایستادن او در نزدیکی لبه صخره "درمان" کند و گابریل، پسری که قبلاً در اردوگاه ندیده بودند، مداخله می کند و به داریوش کمک می کند تا از تلاش برای "درمان" منصرف شود. ترس از ارتفاع. ژن ژن با شنیدن این هیاهو، به پایین می آید و با پسرها ملاقات می کند. در آن لحظه، همه آنها پیام های هشدار دهنده ای دریافت می کنند که به آنها توصیه می شود فوراً منطقه را تخلیه کنند. در حالی که با عجله به عقب بر می گردند، متوجه می شوند که سایر کمپینگ ها منطقه را ترک کرده اند. دریاچه و آنها شاهد حمله کشتی های بیگانه به دره هستند. بچهها به کمپ برمیگردند و پس از آن متوجه میشوند که کمپ خالی از افراد است به جز کنراد، یک مشاور کمپ. ناگهان، یک فضاپیمای دراگون که از ایستگاه فضایی بینالمللی فرار میکند، به شدت در همان نزدیکی فرود میآید. فضانورد در حال مرگ در داخل فضاپیما کلیدی را به الکس میدهد، با دستورالعملی که باید به آزمایشگاه پیشرانه جت (JPL) در پاسادنا برده شود و این تنها راه برای از بین بردن بیگانگان است. یک بیگانه با "سگ" خود ظاهر می شود و فضانورد را می کشد. الکس و دوستانش سعی میکنند خود را پنهان کنند و کنراد کشته میشود، اما بچهها موفق میشوند از بیگانگان فرار کنند و از کمپ فرار کنند. آنها راه خود را به سمت دفتر میروند و یک زندانی به نام لو را پیدا میکنند که در سلولها رها شده است. الکس تصمیم می گیرد قبل از اینکه گروه به راه خود به سمت JPL ادامه دهند او را آزاد کند. بعداً این گروه با تفنگداران دریایی مواجه می شود که در حال تخلیه غیرنظامیان هستند. فرمانده با قدردانی کلید را می گیرد و بچه ها را سوار اتوبوسی می کند تا امن باشد. با این حال، کشتی های بیگانه به کاروان وسیله نقلیه حمله می کنند و سربازان کشته می شوند، پس از آن الکس کلید را پس می گیرد و گروه یک بار دیگر به سمت JPL حرکت می کند. در طول شب، گابریل پس از پناه بردن کوتاه به خانه قدیمی، توضیح میدهد که او فراری از جووی است، جایی که به دلیل سوء تفاهم در فروشگاهش، جایی که مردی تصور میکرد گابریل قصد دارد پول خرد او را در فروشگاه بدزدد، در آنجا قرار گرفته است. صندوق امانات، و از اختلالات حسابداری بی اطلاع است. مدتی بعد، آنها توسط گروهی از افراد نقابدار به رهبری لو مورد حمله قرار می گیرند. او موافقت می کند که بچه ها را رها کند، اما به شرطی که الکس کلید را به او بدهد، که لو فکر می کند می تواند در بازار سیاه بفروشد. الکس امتناع می کند و لو تلاش می کند الکس را با چاقو بکشد، اما درست قبل از اینکه لو به او حمله کند، بیگانه از اردوگاه ظاهر می شود و به همه آنها حمله می کند. لو کشته می شود، اما بچه ها پس از به دام انداختن بیگانه در استخری در حیاط خلوت موفق به فرار می شوند. در حالی که آنها در جنگل قدم می زنند، داریوش و گابریل با هم دعوا می کنند و داریوش فاش می کند که پدرش نمایندگی ماشین خود را از دست داده است، یعنی او به زندان خواهد رفت. به همین دلیل است که داریوش در اردوگاه مستقر شد. بچه ها وارد یک مرکز خرید می شوند و لباس عوض می کنند. پس از آن، گروه خودرویی را در پارکینگ سوار میشوند که متوجه میشوند ژن ژن قادر به رانندگی با آن است تا بقیه راه را به سرعت به سمت JPL طی کنند، اما دوباره توسط بیگانه تعقیبکننده مورد حمله قرار میگیرند. آنها هنگام تلاش برای فرار از بیگانه، وسیله نقلیه را رها می کنند و متوجه می شوند که کلید را در ماشین جا گذاشته اند. داریوش سعی می کند به تنهایی برای گرفتن کلید برود، اما در این روند توسط بیگانه مجروح می شود، اما موفق می شود با کلید فرار کند. گروه سرانجام به مرکز JPL میرسند، اما متوجه میشوند که دکتری که میخواستند به او برسند مرده است. بچهها میتوانند با یک ژنرال در NORAD تماس رادیویی برقرار کنند، او توضیح میدهد که کلید اطلاعاتی را در خود جای میدهد که میتوان از آن برای نابود کردن کشتی مادر بیگانه در مدار از طریق یک پروژه دفاعی جنگ سرد به نام Excalibur استفاده کرد. ژن ژن به زیرزمین می رود تا ژنراتورهای برق را دوباره راه اندازی کند، در آنجا توسط یک سگ بیگانه مورد حمله قرار می گیرد، در حالی که الکس به پشت بام می رود تا ظرف ارتباطی را دوباره تنظیم کند، جایی که بیگانه به او حمله می کند. ژن ژن موفق می شود سگ را در زیرزمین حبس کند و به اتاق فرمان باز می گردد تا به گابریل و داریوش مجروح کمک کند تا کلیدهایی را که سلاح Excalibur را پرتاب می کند وارد کنند. ژن ژن، داریوش و گابریل ساختمان JPL را تخلیه می کنند، در حالی که الکس بیگانه را فریب می دهد. وارد اتاق تست موتور می شود و با اگزوز آن را می کشد. نوجوانان از روی زمین تماشا می کنند که کشتی مادر بیگانه در جو منفجر می شود. الکس دوباره با مادرش متحد می شود و از بچه ها به عنوان قهرمان تجلیل می شود.
الکس، پسری منزوی اجتماعی که اخیراً پدرش را در آتش سوزی از دست داده است، با اکراه در یک کمپ تابستانی در جنوب کالیفرنیا به نام "حاشیه" شرکت می کند. او با دو "نامناسب" دیگر، ژن ژن، یتیمی از چین و داریوش، پسری صریح آشنا می شود. از یک خانواده ثروتمند. یک روز بعد از ظهر، در حالی که ژن ژن در یک دریاچه است، به جنگل می رود و به دنبال نقطه دیدبانی است که در پوستر اردوگاه دیده بود، در حالی که الکس سعی می کند دنبالش کند. او با داریوش روبرو می شود که اتفاقاً در همان نزدیکی است. داریوش به اشتباه سعی می کند ترس از ارتفاع را با ایستادن او در نزدیکی لبه صخره "درمان" کند و گابریل، پسری که قبلاً در اردوگاه ندیده بودند، مداخله می کند و به داریوش کمک می کند تا از تلاش برای "درمان" منصرف شود. ترس از ارتفاع. ژن ژن با شنیدن این هیاهو، به پایین می آید و با پسرها ملاقات می کند. در آن لحظه، همه آنها پیام های هشدار دهنده ای دریافت می کنند که به آنها توصیه می شود فوراً منطقه را تخلیه کنند. در حالی که با عجله به عقب بر می گردند، متوجه می شوند که سایر کمپینگ ها منطقه را ترک کرده اند. دریاچه و آنها شاهد حمله کشتی های بیگانه به دره هستند. بچهها به کمپ برمیگردند و پس از آن متوجه میشوند که کمپ خالی از افراد است به جز کنراد، یک مشاور کمپ. ناگهان، یک فضاپیمای دراگون که از ایستگاه فضایی بینالمللی فرار میکند، به شدت در همان نزدیکی فرود میآید. فضانورد در حال مرگ در داخل فضاپیما کلیدی را به الکس میدهد، با دستورالعملی که باید به آزمایشگاه پیشرانه جت (JPL) در پاسادنا برده شود و این تنها راه برای از بین بردن بیگانگان است. یک بیگانه با "سگ" خود ظاهر می شود و فضانورد را می کشد. الکس و دوستانش سعی میکنند خود را پنهان کنند و کنراد کشته میشود، اما بچهها موفق میشوند از بیگانگان فرار کنند و از کمپ فرار کنند. آنها راه خود را به سمت دفتر میروند و یک زندانی به نام لو را پیدا میکنند که در سلولها رها شده است. الکس تصمیم می گیرد قبل از اینکه گروه به راه خود به سمت JPL ادامه دهند او را آزاد کند. بعداً این گروه با تفنگداران دریایی مواجه می شود که در حال تخلیه غیرنظامیان هستند. فرمانده با قدردانی کلید را می گیرد و بچه ها را سوار اتوبوسی می کند تا امن باشد. با این حال، کشتی های بیگانه به کاروان وسیله نقلیه حمله می کنند و سربازان کشته می شوند، پس از آن الکس کلید را پس می گیرد و گروه یک بار دیگر به سمت JPL حرکت می کند. در طول شب، گابریل پس از پناه بردن کوتاه به خانه قدیمی، توضیح میدهد که او فراری از جووی است، جایی که به دلیل سوء تفاهم در فروشگاهش، جایی که مردی تصور میکرد گابریل قصد دارد پول خرد او را در فروشگاه بدزدد، در آنجا قرار گرفته است. صندوق امانات، و از اختلالات حسابداری بی اطلاع است. مدتی بعد، آنها توسط گروهی از افراد نقابدار به رهبری لو مورد حمله قرار می گیرند. او موافقت می کند که بچه ها را رها کند، اما به شرطی که الکس کلید را به او بدهد، که لو فکر می کند می تواند در بازار سیاه بفروشد. الکس امتناع می کند و لو تلاش می کند الکس را با چاقو بکشد، اما درست قبل از اینکه لو به او حمله کند، بیگانه از اردوگاه ظاهر می شود و به همه آنها حمله می کند. لو کشته می شود، اما بچه ها پس از به دام انداختن بیگانه در استخری در حیاط خلوت موفق به فرار می شوند. در حالی که آنها در جنگل قدم می زنند، داریوش و گابریل با هم دعوا می کنند و داریوش فاش می کند که پدرش نمایندگی ماشین خود را از دست داده است، یعنی او به زندان خواهد رفت. به همین دلیل است که داریوش در اردوگاه مستقر شد. بچه ها وارد یک مرکز خرید می شوند و لباس عوض می کنند. پس از آن، گروه خودرویی را در پارکینگ سوار میشوند که متوجه میشوند ژن ژن قادر به رانندگی با آن است تا بقیه راه را به سرعت به سمت JPL طی کنند، اما دوباره توسط بیگانه تعقیبکننده مورد حمله قرار میگیرند. آنها هنگام تلاش برای فرار از بیگانه، وسیله نقلیه را رها می کنند و متوجه می شوند که کلید را در ماشین جا گذاشته اند. داریوش سعی می کند به تنهایی برای گرفتن کلید برود، اما در این روند توسط بیگانه مجروح می شود، اما موفق می شود با کلید فرار کند. گروه سرانجام به مرکز JPL میرسند، اما متوجه میشوند که دکتری که میخواستند به او برسند مرده است. بچهها میتوانند با یک ژنرال در NORAD تماس رادیویی برقرار کنند، او توضیح میدهد که کلید اطلاعاتی را در خود جای میدهد که میتوان از آن برای نابود کردن کشتی مادر بیگانه در مدار از طریق یک پروژه دفاعی جنگ سرد به نام Excalibur استفاده کرد. ژن ژن به زیرزمین می رود تا ژنراتورهای برق را دوباره راه اندازی کند، در آنجا توسط یک سگ بیگانه مورد حمله قرار می گیرد، در حالی که الکس به پشت بام می رود تا ظرف ارتباطی را دوباره تنظیم کند، جایی که بیگانه به او حمله می کند. ژن ژن موفق می شود سگ را در زیرزمین حبس کند و به اتاق فرمان باز می گردد تا به گابریل و داریوش مجروح کمک کند تا کلیدهایی را که سلاح Excalibur را پرتاب می کند وارد کنند. ژن ژن، داریوش و گابریل ساختمان JPL را تخلیه می کنند، در حالی که الکس بیگانه را فریب می دهد. وارد اتاق تست موتور می شود و با اگزوز آن را می کشد. نوجوانان از روی زمین تماشا می کنند که کشتی مادر بیگانه در جو منفجر می شود. الکس دوباره با مادرش متحد می شود و از بچه ها به عنوان قهرمان تجلیل می شود.