زنی منزوی که در نانوایی نان می پزد هر شب قبل از خواب شعرهایی با الهام از طبیعت می سراید. او روزهای مرخصی خود را از محل کار در برکه ای با تماشای یک زوج قو و گوش دادن به صدای پرندگان می گذراند. یک روز او به برکه ای می پرد که در آن همه چیز هماهنگ به نظر می رسد.