حسنعلی باغدار روستایی، خوابی میبیند و بە فکر سفارش سنگقبر برای خود میافتد. او اولین کسی در آبادی است که میرود و برای خودش از شهر سنگقبر میخرد. این مسئله تعجب همهٔ اهالی را در پی دارد و سوژهٔ خنده آنها میشود. همسر او نیز با گلایه از این کار، شروع به نق زدن میکند که چرا او برایش پول خرج نمیکند و…